با سلام.
در باب حجاب پیرامون نکات بسیاری می توان به فراخور آنچه از سوی مخاطب طلب شود، سخن گفت. اما یک مورد که به نظر بنده مانع اساسی برای شکست ترویج این امر بوده است، «تحمیل شکل حجاب» به بانوان ایرانی است!!!
قبل از ارائۀ تعریف صحیح مبتنی بر آموزه های قرآن و تبیین هدف اصلی از پوشش صحیح (که البته معتقدم در اصالت آن، سن و سال و شرایط تجرد و تزویج و غیره.. نداشته و شایسته است که به صحت آموخته شود)، چنان به شمایل پوشش بانوان ایراد می شود که به نوعی اِعمال سلیقه از سوی مروج حجاب و ناهی از منکر در این باب هم برای بانوی مثلاً بد حجاب متصور است!
«تحمیل شکل حجاب» به مفهوم قِسم بندی به دو گونۀ کلی «چادری» ذیل مفهوم «حجاب برتر» و دیگری «مانتویی» که در طیف وسیعی از محجبه تا بی حجاب را شامل می شود صورت گرفته!
یک دوشیزه، صرف نظر از عدم کارکرد تعلیم و تربیت خانواده و اثر ناپذیری از آموزه های دینی جامعه در حوزۀ حجاب و صرفاً در صورت سلامت نفس، در مواجهه با ناهنجارهای روزمرۀ جامعه، دریافت صحیحی از لزوم رعایت حجاب خواهد داشت!
این ذیل نکتۀ «فطری بودن نیاز به حجاب» نه تنها در دختران که حتی در پسران به نوعی دیگر می گنجد.
اما هنگامی که غایت مفهوم حجاب تنها و تنها در «نادیده شدن» اوناث توسط ذکور خلاصه شود و برای دختران نوجوان تا زنان پیر تنها و تنها یک پوشش برتر به نام «چادر سیاه» به عنوان مدل لباس ملی در انظار تحسین شود! چه توقعی مبنی بر استقبال جوانان از این نوع پوشش دارید؟
نکتۀ مهم آن که: نادیده شدن اوناث جوان توسط ذکور جوان به هدف حفظ ولع پسران برای جلب شدن به جنس مخالف و اقدام به ازدواج «اصالت کارکرد حجاب» نیست!
چرا که در ذهنیت هیچ دختر باهوشی این پذیرفته نیست که «من خود را به کسی نمی نمایم چون به یک شخص ویژه تعلق دارم»!!!!!!!!!!!!!! که اگر چنان بپذیرد برای ازدواج هم (أعوذ باللّه) تنها به انتظار امامزادۀ سوار بر تارک ابرها (همان شخص ویژه) خواهد ماند!!! و کذب در اعتماد به نفس تؤام با افزایش ادعای نجابت در همراهی با نیاز سرکوب شده به دیده شدن در او، می تواند او را از تمکین به موقع از دیگران و رعایت حرمت آن دستۀ بی حجاب، باز داشته و موجبات بسته ماندن چشم فؤاد را در وی داشته باشد!
می دانید کارکرد منفی چنین حجابی چیست؟ اینکه سرکوب مدام ِنیاز به دیده شدن (البته تحسین آمیز) از سوی مردم به ویژه عناصر ذکور جوان، دختران زیر پوشش بسته را چنان در معرض وسوسه های قوی نفسانی قرار می دهد که در عنفوان جوانی ناگزیر به انتخاب دو راه هستند: 1- ورود به جهاد اکبر!! 2- توسل به راه های دیگر جهت جلب نظر و توجه دیگران!!! که عمدتاً و منطقاً راه دوم گزیده می شود!!! که خود منتج به تشکیل گره ها و بغض هایی خواهد بود که در جای دیگر سر بر خواهد کرد...(مثل عدم تحمل رقیب در جوامع مختلف و از اقشار مختلف جامعه! که می تواند موجب غرق شدن وی در گرداب دیگر گناهان شود!! )
همچنین «احساس ملکیت و تعلق داشتن» که ذیل تعریف بالا می گنجد توسط بسیاری از نفوس اوناث (در گروه مانتویی ها) پذیرفتنی نیست!! زیرا در نگاه مردان مسلمان همسر در زمرۀ مال و دیگر دنیویات محل فتنه واقع است و از این رو عزت نفس زن در نگرشی سطحی مخدوش خواهد بود!!! همچنین پوشش یکسان برای زنان جامعه (خرد و کلان، پیر و جوان، شایسته و ناشایست و...) به حکم آنکه در جنسیت زن هستند! قطعاً و یقیناً تحقیر آمیز است!!!!
در پایان، این امر مورد قبول است که فوائد حجاب در نسبت با مضراتش ولو به شکل تحمیلی آن بیشتر است و مصداق این امر تنها در مورد بی حجابی یا بد حجابی برخاسته از بیماری نفس در زن پذیرفتنی است.
و... یادمان باشد که « حجاب زن تنها در کمک به جهاد اکبر مردان جامعه مؤثر است و هیچگونه کمکی به ارتقاء شخصیت یا تعالی نفس در خود زن ندارد!!!» این تنها مردان نیستند که از راه چشم سر به گناه موسوس اند که زن ، حتی در پوشش، بالقوه در عامل فتنه گری برای مرد در پی سرکشی هوای نفسش از راه چشم سر، توانمند است!!!!!» از این رو پذیرش قلبی «حجاب صحیح» از سوی بانویی با نفس سلیم، در واقع نشانۀ 1- نیاز تأمین شدۀ وی به تحسین شایسته و 2- منت بی منتها بر سر مردان جامعۀ اوست!!!!!!
ارسال ويدئو در تلگرام
در باب حجاب پیرامون نکات بسیاری می توان به فراخور آنچه از سوی مخاطب طلب شود، سخن گفت. اما یک مورد که به نظر بنده مانع اساسی برای شکست ترویج این امر بوده است، «تحمیل شکل حجاب» به بانوان ایرانی است!!!
قبل از ارائۀ تعریف صحیح مبتنی بر آموزه های قرآن و تبیین هدف اصلی از پوشش صحیح (که البته معتقدم در اصالت آن، سن و سال و شرایط تجرد و تزویج و غیره.. نداشته و شایسته است که به صحت آموخته شود)، چنان به شمایل پوشش بانوان ایراد می شود که به نوعی اِعمال سلیقه از سوی مروج حجاب و ناهی از منکر در این باب هم برای بانوی مثلاً بد حجاب متصور است!
«تحمیل شکل حجاب» به مفهوم قِسم بندی به دو گونۀ کلی «چادری» ذیل مفهوم «حجاب برتر» و دیگری «مانتویی» که در طیف وسیعی از محجبه تا بی حجاب را شامل می شود صورت گرفته!
یک دوشیزه، صرف نظر از عدم کارکرد تعلیم و تربیت خانواده و اثر ناپذیری از آموزه های دینی جامعه در حوزۀ حجاب و صرفاً در صورت سلامت نفس، در مواجهه با ناهنجارهای روزمرۀ جامعه، دریافت صحیحی از لزوم رعایت حجاب خواهد داشت!
این ذیل نکتۀ «فطری بودن نیاز به حجاب» نه تنها در دختران که حتی در پسران به نوعی دیگر می گنجد.
اما هنگامی که غایت مفهوم حجاب تنها و تنها در «نادیده شدن» اوناث توسط ذکور خلاصه شود و برای دختران نوجوان تا زنان پیر تنها و تنها یک پوشش برتر به نام «چادر سیاه» به عنوان مدل لباس ملی در انظار تحسین شود! چه توقعی مبنی بر استقبال جوانان از این نوع پوشش دارید؟
نکتۀ مهم آن که: نادیده شدن اوناث جوان توسط ذکور جوان به هدف حفظ ولع پسران برای جلب شدن به جنس مخالف و اقدام به ازدواج «اصالت کارکرد حجاب» نیست!
چرا که در ذهنیت هیچ دختر باهوشی این پذیرفته نیست که «من خود را به کسی نمی نمایم چون به یک شخص ویژه تعلق دارم»!!!!!!!!!!!!!! که اگر چنان بپذیرد برای ازدواج هم (أعوذ باللّه) تنها به انتظار امامزادۀ سوار بر تارک ابرها (همان شخص ویژه) خواهد ماند!!! و کذب در اعتماد به نفس تؤام با افزایش ادعای نجابت در همراهی با نیاز سرکوب شده به دیده شدن در او، می تواند او را از تمکین به موقع از دیگران و رعایت حرمت آن دستۀ بی حجاب، باز داشته و موجبات بسته ماندن چشم فؤاد را در وی داشته باشد!
می دانید کارکرد منفی چنین حجابی چیست؟ اینکه سرکوب مدام ِنیاز به دیده شدن (البته تحسین آمیز) از سوی مردم به ویژه عناصر ذکور جوان، دختران زیر پوشش بسته را چنان در معرض وسوسه های قوی نفسانی قرار می دهد که در عنفوان جوانی ناگزیر به انتخاب دو راه هستند: 1- ورود به جهاد اکبر!! 2- توسل به راه های دیگر جهت جلب نظر و توجه دیگران!!! که عمدتاً و منطقاً راه دوم گزیده می شود!!! که خود منتج به تشکیل گره ها و بغض هایی خواهد بود که در جای دیگر سر بر خواهد کرد...(مثل عدم تحمل رقیب در جوامع مختلف و از اقشار مختلف جامعه! که می تواند موجب غرق شدن وی در گرداب دیگر گناهان شود!! )
همچنین «احساس ملکیت و تعلق داشتن» که ذیل تعریف بالا می گنجد توسط بسیاری از نفوس اوناث (در گروه مانتویی ها) پذیرفتنی نیست!! زیرا در نگاه مردان مسلمان همسر در زمرۀ مال و دیگر دنیویات محل فتنه واقع است و از این رو عزت نفس زن در نگرشی سطحی مخدوش خواهد بود!!! همچنین پوشش یکسان برای زنان جامعه (خرد و کلان، پیر و جوان، شایسته و ناشایست و...) به حکم آنکه در جنسیت زن هستند! قطعاً و یقیناً تحقیر آمیز است!!!!
در پایان، این امر مورد قبول است که فوائد حجاب در نسبت با مضراتش ولو به شکل تحمیلی آن بیشتر است و مصداق این امر تنها در مورد بی حجابی یا بد حجابی برخاسته از بیماری نفس در زن پذیرفتنی است.
و... یادمان باشد که « حجاب زن تنها در کمک به جهاد اکبر مردان جامعه مؤثر است و هیچگونه کمکی به ارتقاء شخصیت یا تعالی نفس در خود زن ندارد!!!» این تنها مردان نیستند که از راه چشم سر به گناه موسوس اند که زن ، حتی در پوشش، بالقوه در عامل فتنه گری برای مرد در پی سرکشی هوای نفسش از راه چشم سر، توانمند است!!!!!» از این رو پذیرش قلبی «حجاب صحیح» از سوی بانویی با نفس سلیم، در واقع نشانۀ 1- نیاز تأمین شدۀ وی به تحسین شایسته و 2- منت بی منتها بر سر مردان جامعۀ اوست!!!!!!