اگر خداوندی باشد که هست و فقط او حق است پس بر عهده اوست که مستقیماً یا با اسبابی خودش را به انسانها بشناساند و خدایان دروغین را ابطال کرده و رسوا کند...
و اگر خداوند حق دینی برای هدایت فرستاده تا جهانبینی درست و اوامر و نواهی خودش را به مردمان برساند؛ باز بر عهده اوست که دین حق را به انسانها بشناساند مستقیماً یا با اسبابی و دین های دروغین و مکاتب بیهوده و جهانبینی های غلط و مضّر را ابطال کرده و رسوا کند..
اگر چنین نکند بر عهده انسانها از آن بابت چیزی نیست
و از آنجا که خداوند حق نسبت به ما مهربان است و خیرخواه انسانهاست خودش و دین حق را به همه خواهد شناساند و لزوم پیروی از آن را برای انسانها مشخّص خواهد کرد...
و البته تا اکنون خودش و دین حق را بر تعدادی از انسانها شناسانده پس آنها که او و دین حق را شناختند وظیفه دارند با ایمان و اعتقاد و اعتماد به خدا به دین حق گرویده و به آن عمل کنند و با آنهایی که هنوز خداوند حق و دین او را نشناختند مدارا کنند...
و البته آنها که خداوند حق و دین او را شناختند ولی از ایمان به او و گرایش به دین حق و عمل به آن رویگردانند آنها همان کافران هستند...
برای همین ما فارغ از خداوند و دین حق هم که بخواهیم در پی اصلاح جامعه باشیم
بایست همه را دعوت کنیم به این پند اخلاقی حکیمانه که:
هر چه را برای خودت می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه را برای خودت نمی پسندی برای دیگران هم نپسند..
بنابراین بیاییم به دیگران دروغ نگوییم همانطور که دوست نداریم به ما دروغ بگویند...
از دیگران دزدی نکنیم همانطور که نمی خواهیم کسی از ما دزدی کند...
به دیگران احترام بگذاریم همانطور که دوست داریم به ما احترام بگذارند...
دنبال زن و دختر و ناموس مردم نیفتیم و به شهوت چشم به آنها ندوزیم همانطور که دوست نداریم کسی دنبال زن و دختر و ناموسمان بیفتد و نگاه شهوتی به آنها بکند
(و اگر مُنصف باشیم باید بپذیریم که این حجاب و پوشش مناسب است که تا حدود زیادی مانع خواهد شد و ناموسمان را حفظ خواهد کرد)...
و گرانفروشی نکنیم همانطور که نمیخواهیم کسی به ما گران بفروشد...
ناسزا نگوییم همانطور که دوست نداریم به ما ناسزا گویند...
به نیازمندان کمک کنیم همانطور که دوست داریم در موقع نیاز دست مان را بگیرند...
و در آگاه کردن مردم بکوشیم همانطور که دوست داریم اگر چیزی را نمی دانیم به درستی آگاهمان کنند...
ووووو
و البته در حفظ سلامتی خودمان کوشا باشیم و از مواد مخدر و مواد غذایی مضّر و مشروبات الکلی و سیگار دوری کنیم و خانواده هایمان را از اینها دور کنیم و قوانین رانندگی را رعایت کنیم و به آنها نیز یاد آوری کنیم اگر سلامتی شان را خواهانیم...
و آبرومندانه و پاک و ساده ازدواج کنیم و از خودارضایی و همجنسبازی و فحشاء که بخلاف انسانیّت و روند طبیعت است دوری کنیم و دوستانمان را از آن خلافها باز داریم..
((اگر نیک بنگریم این پند حکیمانه که: هر چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه نمی پسندی برای دیگران هم نپسند؛ اگر توسّط مردم باور گردد و عمل شود کشورمان و دنیا را گلستان میکند؛))
و صد البته اگر کسی خداوند حق را حاضر و ناظر بداند و یقین بدارد پس از مرگ بازخواست خواهد شد الزام جدّی برای عمل به این پند حکیمانه برای خود می بیند وگرنه خیلی کم رخ میدهد شخصی که اعتقاد به خدا و عالم آخرت ندارد خود را به این پند ملزم کند...
چون برای چنین کسانی رعایت اخلاق و به فکر دیگران هم بودن معنایی ندارد و میگویند: فقط همین دنیاست و پس از مرگ نابودی مطلق است پس بگذار برای رسیدن به آنچه مایلیم هر کاری که شده انجام بدهیم هر چند برای رسیدن به آن به دیگران ظلم کنیم, زیرا فقط خودمان مهّم هستیم نه دیگران
حالا همین تعامل با دنیا یا همون شیطان بزرگ ، ظریف را تحریم کردند . دست ترامپ بابت تحریم ظریف می بوسم . دمت گرم ترامپ خوب شاشیدی به هیکل روحانی و ظریف . ظریف شرف و ناموس ندارد و یک فرد بی آب و خاک است تا حالا باید از شرم خجالت خود کشی می کرد . همان آمریکایی که ظریف می گفت با یک بمبش تمام توان نظامی ایران نابود می کند حالا ظریف نجس را تحریم کردند .
فلونی خیلی پرت و پلا میگی دیگه مردم ایران بیشتر از زمان شاه به آمریکا بها بدهند باید چیکار میکردند؟ برو ببین زمان شاه هم خود شاه و هم مردم ایران چطور به آمریکا بها میدادن از خود شاه بگیر که تمام نفت و آثار باستانی رو میداد آمریکایی ها ببرند تا زن های ایرانی که صف های طولانی تو خیابون میاستادند که برن خودشون رو تقدیم سربازان امریکایی کنند بعد ببین برخورد آمریکا با ما چطور بود اون از چرچیل و روزولت که وقتی آمدن ایران محل سگ به شاه نزاشتن اون از فقر و تنگدستی و قحطی و خشکسالی که به مردم ایران تحمیل کردن همین شد مردم ایران قیام کردن دیدن هرکاری کنن آمریکا ارضا نمیشه آمریکا مثل زالو شده که هرچی خون بمکد بیشتر تشنه خون میشه چی میگی باسه خودت بابا
در دین ما اعتباریات به شرط و شروطی معتبر است ؛
در روز قیامت اولین چیزی که باطل میشود اعتباریات است؛
نکته مهم تر:
در آموزش و پرورش ،ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان؛
در دانشگاه ، لیسانس، فوق لیسانس و دکترا؛
حالا کی گفته باید 136 واحد پاس کنی تا لیسانس بگیرید کسی نمیداند؛
هرکس این شاخصها را وارد نظامش کند تمدن غربی را پذیرفته است؛
....
سلام و عرض ادب. ما یک گروه عمومی تو تلگرام ساختیم برای افرادی که در زمینه های فرهنگی مذهبی (بویژه سینما) علاقه به فعالیت دارند دور هم جمع شویم و از تجربیات هم استفاده کنیم، تا الان چندتا پروژه موفق هم داشتیم خدا رو شکر و دنبال اجرای ایده های داوطلبانه و تمیز فرهنگی هستیم. نیازی هم نیست که حتما عضو فعال باشید، حضور توی گروه حتما میتونه کمک بزرگی کنه
لینک گروه:
https://t.me/joinchat/AqZXJhbeDz8KPprKVfaD3Q
وقتی مناسبات اجتماعی شکل میگیرد شما سنجه نیاز دارید؛
برخی از سنجههای مادی هستند؛
مانند سنجههای متریک و اینچ و پوند؛
برخی هم غیر مادی هستند؛
مانند سنجههای آموزش، سنجههای نظامی و غیره. ...
وقتی ما مدعی تمدن نوین اسلامی هستیم باید تکلیف خودمان را با این سنجهها مشخص کنیم؛
((بقول زعیم و ولی فقیه مان ، درحال حرکت بسوی قله هستیم))
ناکارآمدی این سنجهها در جامعه امروز بیش از پیش خودش را نشان داده است؛
از سال 79 که مسئله کرسی نظریهپردازی مطرح شد؛
حکومت التماس کرده که اندیشمندان بیایند کرسی نظریهپردازی راه بیاندازند ؛
اما بر اساس آماری که مسئول این بخش در شورای عالی انقلاب فرهنگی داد ؛
در 15 سال گذشته یک نفر هم نتوانسته کرسی نظریهپردازی برگزار کند؛
70 هزار استاد دانشگاه داریم؛
اگر از هر هزار نفر یک نفر کرسی نظریهپردازی برگزار میکرد الآن 70 کرسی نظریهپردازی داشتیم؛
این دلیل بیاعتبار شدن مفهوم دکترا و .......و......و......در ایران است؛
شگل دیگری از بیاعتباری مدرک در ایران، مصاحبه دوسال پیش معاون وزیر علوم بود که اعلام کرد ؛
چند هزار دکترای بیکار در کشور است؛
یک سنجه غلط وارد کشور ما شد که هرکس مدرک دکترا Phd داشته باشد دیگر حکیم است؛
Phd یعنی در آن علم مورد نظر فیلسوف است؛
این امروز دیگر معتبر نیست؛
امروز استفاده از واژه بیاعتبار و بیآبرویی مثل دکتر برای افرادی که واجد تفکر و علم هستند، نقض غرض است؛
واین موضوع مدرک گرائی ،از زمانی اصل قراردادند که جریان سیاسی لیبرال 22 سال مستقیما دولت را دردست داشتند،و هشت سال غیرمستقیم ،یعنی 30 سال است؛
و انقلاب را به انحراف کشاندند
ما به هیچ وجه نباید از سنجههای تمدن غربی برای جامعه اسلامی استفاده کنیم؛
این نظام دانشگاهی ما،که سی سال مستقیم و غیرمستقیم دردست جریان سیاسی لیبرال کشور اداره شده است؛
آبرویش با گزارش مجله ساینس و نشریات دیگر رفت؛
جلوی دانشگاه تهران تز دکترا و فوق لیسانس را با چند میلیون تومان میخرند؛
..........
جامعه ما در دوره جدید با سنجههای جدیدی در عرصه اقتصاد، علم، مسائل نظامی و غیره آشنا خواهد شد؛
البته ان شاءالله...
ما دفاع مقدس را بدون مدارج معمول نظامی طی کردیم؛
پیروزی های یکی پس ا ز دیگر درمنطقه ،لبنان- غزه - سوریه - عراق و....و.....و... به همین روش طی گردیده است؛
ساخت موشک و پوشک و صنایع نفت وپتروشیمی وهوا فضاو کشتی های سطحی و زیرسطحی و...و.....و....و......نیزبه همین روش طی گردیده است؛
درپاسخ به میهان ها ازجمله هیچکس و فلونی:
این کسی که مورد ..... شما ها وبعضی هااست؛
تنها کسی است که،کرسی نظریهپردازی تهران را در 17،18 سال گذشته با 6 الی 7 هزار دانشجو برگزار کرده؛
و موجب شرمندگی خودش می داند که ؛
واژه دکتر، برای خودش یا شاگردانش استفاده شود؛
آنهایی که آدمهای کوچکی هستند،وشیفته غرب لیبرال دموکراسی هستند، بگذارید سرگرم این واژهها باشند؛
یک روزی کلمه تیمسار آبرویی در ایران داشت؛
مقام معظم رهبری تذکر دادند که این واژه معنی بدی دارد؛
عوضش کردند جایش امیر گذاشتند؛
حالا امیدوارم تا کسی به اینها نگفته است واژه دیپلم معنی بدی دارد؛
خودشان عوضش کنند، اینها امروز مد است؛
شاخص مهم برای دانش افراد این است که؛
فرد بتواند کرسی نظریهپردازی داشته باشد؛
یک دورهای گفتند اعتبار به مقالات است؛
خب امروز همه میدانیم این بیاعتبار شده است؛
امروز در جهان شاخص دانش این است که شما کرسی داشته باشید و حرف بزنید؛
وقتی اساتید نمیتوانند مثل شریعتی در حسینه ارشاد حرف جدید بزند؛
و هر ترم میرود سر کلاس، درسهای تکراری میدهد خب بساط تحصیلات تکمیلی را جمع کنید؛
اصولگرایی و اصلاحطلبی مرده است؛
اصلاحطلبان آمدند واژه رفرمیست را از غرب گرفتند؛
اصلاح در قرآن مقابل افساد قرار دارد؛
این با مفهوم رفرم تفاوت دارد؛
تغییر فرم و شکل لزوما ارزشمند نیست؛
ممکن است یک فرم مصلحانه را مفسدانه کنید؛
رفرمیستها در ایران از واژه اصلاحطلب استفاده کردند؛
امروز احزاب، وزرا و دانشگاهیانشان صراحتاً میگویند ما لیبرال هستیم؛
حرکت از نظام اسلامی به لیبرالیسم، اصلاح نیست؛
از این نظر ما جناح لیبرال داریم نه اصلاحطلب؛
این چیزی است که خودشان به صراحت میگویند؛
خدا پدرشان راهم بیامرزد که اینگونه صریح حرف میزنند؛
حالا میماند اصولگرایان:
وقتی میگوییم کسی به اصولی پایبند است ،باید مشخص باشد که چه اصولی؟
بالاترین حد این موضوع این است که ما بر اصول توحید پایبند هستیم؛
وقتی به این اصول و معارف نگاه میکنید، میبینید این مسائل صفر و یکی است؛
حق و باطل، نور و ظلمت و امثال این؛
حد وسطی ندارد؛
صفر را باید بزنی، یک را اقامه کنی؛
کسی که اصولگرا است باید به این صفر و یکها پایبند باشد؛
تجربه نشان داد برخی اصولگرایان حساسیتی روی این مسائل ندارند؛
صفر و یک برای آنها علیالسویه است؛
بسیاری از اصولگرایان در اوایل انقلاب بودند و میدانند امام چه موضعی در برابر لیبرالها داشت؛
ایدوئولوژی لیبرال منحوس است ؛
لذا لیبرالها نجس هستند و نباید وارد سازوکار نظام شوند؛
ما در بین اصولگرایانی افرادی را میبینیم که؛
خط قرمزی با لیبرالها ندارند؛
قاطبه اینها افرادی هستند که؛
بین اسلام و لیبرالیسم نمیتوانند تفاوت قائل شوند؛
همه سنجههای تمدن غرب را میپذیرند؛
فرزندانشان در آمریکا درس میخوانند بعد اصولگرا هستند؛!!
خودشان وسط مرگ بر آمریکا گفتن میروند آمریکا یا انگلیس دکترا میگیرند؛!!
شاخص ما برای اینکه اصولگرایان مردهاند این است که؛
اگر از عمده این گروهها بپرسیم فلان فرد یا گروه رسماً میگوید ما لیبرال هستیم؛ موضع شما چیست؟
میگویند چه اشکالی دارد؟
مشکل بعدی آنها این است که؛
مدارک دانشگاههای غربی را گرفتند و تفکرشان لیبرال شدهاست؛
معتقدند باید اصول آنها را در اقتصاد پیاده کنیم؛!!!!
لذا امروز خیلی ها به این اعتقاد رسیده اند که اینها مردهاند؛
میگویند:
اصلاحطلبان یک فولکس قدیمی هستند و به زور راه میروند؛
اعتدالگرایان هم مثل ژیان از کار افتاده هستند؛
اصولگرایان هم مانند یک پیکان لهیده هستند ؛
اما جریان انقلابی یک بیامدبیلیو تندرو است؛
بله بیامدبیلیو تند میرود، اما فولکس و ژیان و پیکان که راه نمیروند؛
اصلاحطلبان و اعتدالگرایان حرف جدیدی ندارند؛
در عرصه فرهنگ کل تلاششان آزاد گذاشتن کنسرت و پهنای باند اینترنت است؛
در عرصه اقتصاد ذوب شدن در اقتصاد جهانی؛
و در سیاست هم دنبال پذیرش هژمونی ایالات متحده هستند؛
نتایج آنرا هم داریم با گوشت و پوست وخون مان لمس می کنیم و می بینیم؛
کسی بین اینها هست که بتواند حرف جدیدی بزند؟
اصولگرایان هم همینطور،یک اصولگرا داریم که کرسی نظریهپردازی داشته باشد؟
وقتی میپرسیم ایدئولوگ شما کیست؟
میگویند مبانی نظر ما نظرات امام و مقام و معظم رهبری است؛
چرا دروغ میگویید؟
کجا مبانی نظری شما نظرات امام و رهبری است؟
تکلیف خودتان را مشخص کنید، مدل شما برای اقتصاد و فرهنگ جامعه چیست؟
اصولگرایان و اصلاحطلبان فقط از نفی یکدیگر قدرت میگیرند؛
این میگوید او خورد و برد بهتر است من بیایم؛
آن یکی هم همینطور؛
پا روی دوش هم میگذارند و جلو میآیند؛
تحولگرایی اصطلاح مقام معظم رهبری است؛
انقلابی هم اصطلاح ایشان است؛
انقلابی بودنی که ایشان مطرح کرد در برابر جریانی بود که در مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد بود انقلاب اسلامی تمام شده است و ما الآن باید به فکر جمهوری اسلامی باشیم؛
رهبری فرمودند نخیر انقلاب تمام نشده و من انقلابیم؛
سال 85 رهبر انقلاب به دستگاههای مختلف گفتند که طرح تحول آماده کنند؛
تحول صداوسیما؛
ساختارهای نظامی؛
آموزش و پرورش و غیره؛
کارهایی انجام شد ولی بیشتر آنها زمین ماند؛
لذا مسئله تحولخواهی بحث جدیدی نیست؛
یک پرچم بر زمین ماندهای است که جریان انقلابی باید آن را از زمین بردارد؛
پس مبحث تحولخواهی گفتمان جریان انقلابی است که در 12 سال گذشته ادبیات آن را رهبری ساختهاند؛
از این رو معتقدم رویش سوم انقلاب جریانی جوانانی است که پیگیر این صحبتهای تحولگرایانه هستند؛
این نسل گفتمان دارد اما اصولگرایان و اصلاحطلبان حرف جدیدی ندارند و تنها کاری که میکنند، این است که جلوی حرف زدن دیگران را بگیرند؛
یکی از سوالاتی که همیشه درباره حسن عباسی مطرح شده، این است که چرا در همه موضوعات اظهارنظر میکند؟
یک روز داور جشنواره فجر ؛
یک روز درباره سیاست؛
یک روز درباره اقتصاد؛
مگر میشود یک نفر متخصص همه چیز باشد؟
افراد کوچک و حقیر با ذهنهای میکرو، وقتی وارد دبیرستان میشوند یک رشته جزئی انتخاب میکنند؛
هرچه هم رو به جلو میروند همینطور جزئیتر میشوند؛
این شیوه آموزش استقرایی است که مختص غربیها است؛
میشود نگاه دیگری هم داشت؛
شما در دامنه حکمت وقتی به قاعدت القواعد مجهز شوید، به همان سادگی که در فرهنگ میتوانید نظر بدهید، در سیاست و اقتصاد و صنعت هم میتوانید نظر بدهید؛
پس مولفه اول غلط بودن نگاه غربی است؛
این مخالف حکیم پروری است؛
جهتگیری در نظام چهارم آموزشی، حکمت بنیانی است؛
دانشگاه نسل اول آموزش بنیان بود؛
نسل دوم پژوهش بنیان؛
نسل سوم کارآفرین؛
اما نسل چهارم دانشگاهها حکمت بنیان خواهد بود؛
رسیدن به دانشگاه حکمت بنیان با جزئینگری تناقض دارد؛
نمیشود حکیمی باشد که در طب فقط چشم را بلد باشد؛
یا فقط قلب بلد باشید؛
الآن از دید شما شاید این عجیب باشد، اما نگاه غربیها غلط است؛
میگویند، زمان بوعلی سینا دانش بشری اینقدر زیاد نبود؛
مگر ما تا امروز توانستیم شاخههای جدیدی ایجادی کنیم؟
همان قبلیها را جزئیتر کردهایم؛
هرچه دانش کسی بیشتر میشود باید کلنگرتر شوند؛
در غرب فقط علوم استراتژیک چیزی شبیه نگاه حکمی دارد که از سطح تکنیک بالاتر میآید؛
در اندیشکده یقین،که توسط استاد حسن عباسی اداره می شود؛
که قبلا ذکرشده ، کرسی نظریهپردازی را در 17،18 سال گذشته با 6 الی 7 هزار دانشجو برگزار کرده؛
مسئله اصلی ، جامعهسازی و هرم جامعه است؛
یک نظام اجتماعی به صورت عمومی 140 زیرنظام دارد که؛
هر کدام ده زیر نظام دارند ؛
و میشود هزار و 400 زیرنظام جزئیتر؛
شما میتوانید تنها به یک زیرنظامها مسلط باشید و جامعهسازی کنید؟
یعنی درباره نظام آموزش و پرورش صحبت کنید در حالی که چیزی از نظام کشاورزی و رسانه و غیره ندانید؟
اجزاء یک سیستم باید با هم در ارتباط باشند تا کار کنند؛
این نهادهای گوناگون باید در ارتباط با هم خدمات ارائه کنند؛
شما نمیتوانید استراتژیست بپرورانید، اما آنها بر این 140 حوزه اشراف نداشته باشند؛
شما مجبورید همان اندازه که سیاستگذاری امنیت ملی را آموزش میدهند،
سیاستگذاری کشاورزی و آموزش و پرورش و غیره هم بیاموزید؛
لذا در جواب سوال فوق، دو نکته وجود دارد؛
اولی اشتباه بودن نگاه غربی است؛
دومی هم هرم جامعه مهدوی با 140 زیرنظام قرآنی است که؛
در اندیشکده یقین، برای هر کدام از آنها هم یک پایاننامه انجام شده است؛
این پایاننامهها در همین دانشگاههای مطرح کشور مثل تهران و شریف و امیرکبیر دفاع میشوند؛
دانشجویانی که 10 سال در این دانشگاهها و اندیشکده یقین آموزش دیدهاند در دوره دکترا هم زمانی که روی همه این حوزهها اشراف دارند روی یکی از آنها کار میکنند و پایاننامه میدهند؛
شما میدانید برای هر پایاننامه 3 استاد راهنما، مشاور و ممتحن وجود دارد؛
لذا یک جمع دانشگاهی تأیید میکنند که این حرفها منطقی و صحیح است؛
مسئله سر این است که آیا نظراتی که اندیشکده میدهد آیا کسانی میتوانند آن را رد کنند؟
آیا نظراتی که اندیشکده یقین تا کنون ارائه داده، غلط بوده است؟
یعنی چی «چرا عباسی در همه چیز نظر میدهد؟»
مگر حرف غلط زده شده؟
هرجا مشکل دارد بگویید؛
امروز از دید برخی افراد کوچک و حقیر این مسائل عیب است؛
اما شما وقتی فیلسوفان بزرگ را نگاه میکنید؛
میبینید واجد دستگاه فکری هستند؛
فردی مثل هگل فلسفه، حق دارد، سیاست دارد، اجتماع دارد؛
درباره ملاصدرا و کانت و افلاطون و ارسطو هم همینطور هستند؛
اتفاقاً این نقطه قوت اندیشکده است؛
ادبیات اندیشکده، رو است؛
اندیشکده یقین نرفته پشت درهای بسته صحبت کند؛
نظرات در دسترس است، خب بیایند نقد کنند؛
هیچکس تا کنون صحبتهای اندیشکده یقین رد نکرده است؛
اصل ضربه ای که به دولت زده شد پشت پا زدن آمریکا و اروپا به برجام بود اولش که آمریکا از برجام بیرون آمد دولت تدبیر گفت ملت اصلا نگران نباشید با اروپا برجام را حفظ میکنیم بعد که اروپا هم بیرون آمد دولت تدبیر گفت اصلا نگران نباشید ما خودمون با خومون برجام را حفظ میکنیم نمیدونستم دکتر عباسی رفته به آمریکا و اروپا گفته از برجام بیرون بروند که به دولت ضربه بزنن ایول واقعا پرت و پلاهات رو دوست دارم
اشتباهات بعد برجام از نظر من
اول اینکه یه عده ای که خودشون هم خوب میدونن کیا هستن از اینکه گروه مخالفشون یه توافق بین ایران و آمریکا صورت داده و ایران داره به آمریکا نزدیک میشه و کدورتها کم میشه براشون گرون تموم شد و بعد برجام به خودسری های خودشون ادامه دادن
دوم انتخابات آمریکا بود که دولت و صاحبان برجام به حمایت از هیلاری برخاستند و تا تونستن ازش حمایت کردندن ولی از شانس بدشون تراپی که حمایت شده اسراییلی های دشمن نظام و آتیشی توافق برجام بود رای آورد
سوم اینکه ایران سیاست به خرج نداد هیچ پیام تبریکی به تراپ نداد که شاید مواضعش نرمتر بشه (در هر صورت ما با آمریکا توافق کرده بودیم و باید با هر جریانش نرم تر برخود میکردیم)
چهام اینکه وقتی تراپ گفت شرایط جدید برای برجام داره نباید همون اول انار ترش رو میزدیم تو پیشونیش و میگفتیم هیچ مذاکره ای نمیکنیم و مزاکره با آمریکا سمه
شاید میشد با رفت و آمدها و یسری مزاکرات
به نتایجی رسید یا حداقل اینکه زمان خرید
پنجم اینکه الان دیگه همه اینا گذشته بجای این که ینفر رو علم عثمون کنید و همه اشتباهات رو گردن اون بندازید تا شرایط رو به نفع خودتون تغییر بدین
بهتر یکم با هم همکاری کنید
منم اگه بیام بگم آی مردم همه اینا زیر سر
این حسن جفنگ گوی هست من اگه بودم همه چی خوب بود خیلی نظرا رو به میتونستم به به خوم جذب کنم
خیلیا تو آب گلالود ماهی گیر میشن
در کل شاید هم من اشتباه میکنم
و مهم جنگ قدرته مردم هم ابزاری هست
که چشمشون کور گاهی باید تحمل فشار حد اکثری رو داشته باشن چند تاییشون هم زیر فشار داغون شدن مهم نی کمکم جایگذین مشن
ابزار های اصلی هم از قبل تقویت شدن که ککشون نگزه
هیچکس :
تو وامثال تو ،داخل همان داستان های تدوین شده فرهنگ و هنر لیبرالی یهود با نام ... کچل و ...... و..... فلان و فلان بمان ؛
چراکه هنوز متوجه علت ساختن چنین داستان های را نمی دانید؛
چرا عنوان داستان کوروش کچل نشده؟
چون که یهود صهیون پرست ،کوروش را شوهر استر یهودی وداماد خود می داند.
وحسنین را دشمنان یهود و می دانسته و می دانند.
توکه لالایی بلدی و کمتر جفنگ میگی و بشتر دکتری
چرا هیچ دفعه کاندید رییس جمهور نمیشی جیگر
چون میدونی اولش یا آخرش رو سیاهی نسیبت میشه
من فکر میکنم فتنه نودو هفت و هشت این بود که با سنگ اندازی و ضربه زدن به دولتی که دوسش ندارید دولت رو ناکارامد کنید و همه تقسیرا رو گردن حسنک بندازید و خودتون رو پاک جلوه بدین برای انتخابات بعدی
جفنگ را بعضی کسانی گفته و می گویند که دردانشگاه های اروپا وامریکا تحصیل کرده و پایان نامه فوق لیسانس ویا تز دکتری خودرا با کپی کردن یا (دزدی ازدیگران)تنظیم و ارائه کرده اند ؛
اگر هم اینکاررا نکرده باشند،این بعضی که مورد نظراست ؛
آنرا بر اساس آموزه های غیر الهی و غیرتوحیدی و ناسازگار با تعالیم الهی تنظیم و ارائه کرده است؛
که اگر غیرآن عمل می کرند قطعا پذیرفته نمی شدند؛
این از خارج تحصیل کرده ؛
اما داخلی:
جفنگ را کسانی گفته و می گویند که پایان نامه فوق لیسانس ویا تز دکتری خودرا از خیابان های معروف خریداری کرده و می کنند؛
وهیچ چیزی برای ارائه نداشتند و ندارند.
باسلام
دورود خدای تبارک وتعالی برآقای دکتر حسن عباسی که از حقّ مردم ایران دفاع میکند
اکثرملّت ایران عاشق دکتر حسن عباسی هستند ودوستش دارند
اما این آقای شیخ حسن روحانی که خودش را حقوق میداند اصلاً نسوزد کلاسیک ونسواد
حوزه دارد چون درسن 16 سالگی به حوزه رفته ( ( آنهم بخاطر جاسوس برای دربار))
ودرسن 22 سالگی ازحوزه خارج شده این مردک درزمان شاه ساواکی بوده وهنوز هم
است این شیخ حس بدون روحانی واقعاً بیسواد وقتی میگه بی شناسنامه باشناسنامه صحبت کن
میدانید منظورش چی یعنی حرامزاده ها حالا باید ازش پرسید حرامزاده کیه این شیخ
حسن بدون روحانی جاسوس صددرصد اینگلیس که اینگلیس مدرک حقوق را بهش داده
اگردراینگلیس درس خوانده چرا یک کلمه اینگلیسی بلد نیست آنهم کسی که
حقوق خوانده باشد خلاصه این شیخ حس بیسواد مردم را بیسوا صدا میزند اگر سواد
داشت کوچک ترین حرف بی ادبی نمیزد هیچ رئیس جمهوری تا حالا باین بی ادبی
درهیچ گشوری دیده نشده است معلوم درخانواده که ادب نداشته است بزرگ شده
است پس مرگ براین شیخ بیسواد حسن بدون روحانی وساواکی وجاسوس اینگلیس .
جناب مهمان! به نظر می آید شما الفاظ و واژه ها را اشتباهی استفاده می کنید. تا کنون مطالبی که ایشان گفته است که درست از کار در آمده است پس قاعدتا فرد بصیر و درستگوییست.
و اگر خداوند حق دینی برای هدایت فرستاده تا جهانبینی درست و اوامر و نواهی خودش را به مردمان برساند؛ باز بر عهده اوست که دین حق را به انسانها بشناساند مستقیماً یا با اسبابی و دین های دروغین و مکاتب بیهوده و جهانبینی های غلط و مضّر را ابطال کرده و رسوا کند..
اگر چنین نکند بر عهده انسانها از آن بابت چیزی نیست
و از آنجا که خداوند حق نسبت به ما مهربان است و خیرخواه انسانهاست خودش و دین حق را به همه خواهد شناساند و لزوم پیروی از آن را برای انسانها مشخّص خواهد کرد...
و البته تا اکنون خودش و دین حق را بر تعدادی از انسانها شناسانده پس آنها که او و دین حق را شناختند وظیفه دارند با ایمان و اعتقاد و اعتماد به خدا به دین حق گرویده و به آن عمل کنند و با آنهایی که هنوز خداوند حق و دین او را نشناختند مدارا کنند...
و البته آنها که خداوند حق و دین او را شناختند ولی از ایمان به او و گرایش به دین حق و عمل به آن رویگردانند آنها همان کافران هستند...
برای همین ما فارغ از خداوند و دین حق هم که بخواهیم در پی اصلاح جامعه باشیم
بایست همه را دعوت کنیم به این پند اخلاقی حکیمانه که:
هر چه را برای خودت می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه را برای خودت نمی پسندی برای دیگران هم نپسند..
بنابراین بیاییم به دیگران دروغ نگوییم همانطور که دوست نداریم به ما دروغ بگویند...
از دیگران دزدی نکنیم همانطور که نمی خواهیم کسی از ما دزدی کند...
به دیگران احترام بگذاریم همانطور که دوست داریم به ما احترام بگذارند...
دنبال زن و دختر و ناموس مردم نیفتیم و به شهوت چشم به آنها ندوزیم همانطور که دوست نداریم کسی دنبال زن و دختر و ناموسمان بیفتد و نگاه شهوتی به آنها بکند
(و اگر مُنصف باشیم باید بپذیریم که این حجاب و پوشش مناسب است که تا حدود زیادی مانع خواهد شد و ناموسمان را حفظ خواهد کرد)...
و گرانفروشی نکنیم همانطور که نمیخواهیم کسی به ما گران بفروشد...
ناسزا نگوییم همانطور که دوست نداریم به ما ناسزا گویند...
به نیازمندان کمک کنیم همانطور که دوست داریم در موقع نیاز دست مان را بگیرند...
و در آگاه کردن مردم بکوشیم همانطور که دوست داریم اگر چیزی را نمی دانیم به درستی آگاهمان کنند...
ووووو
و البته در حفظ سلامتی خودمان کوشا باشیم و از مواد مخدر و مواد غذایی مضّر و مشروبات الکلی و سیگار دوری کنیم و خانواده هایمان را از اینها دور کنیم و قوانین رانندگی را رعایت کنیم و به آنها نیز یاد آوری کنیم اگر سلامتی شان را خواهانیم...
و آبرومندانه و پاک و ساده ازدواج کنیم و از خودارضایی و همجنسبازی و فحشاء که بخلاف انسانیّت و روند طبیعت است دوری کنیم و دوستانمان را از آن خلافها باز داریم..
((اگر نیک بنگریم این پند حکیمانه که: هر چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه نمی پسندی برای دیگران هم نپسند؛ اگر توسّط مردم باور گردد و عمل شود کشورمان و دنیا را گلستان میکند؛))
و صد البته اگر کسی خداوند حق را حاضر و ناظر بداند و یقین بدارد پس از مرگ بازخواست خواهد شد الزام جدّی برای عمل به این پند حکیمانه برای خود می بیند وگرنه خیلی کم رخ میدهد شخصی که اعتقاد به خدا و عالم آخرت ندارد خود را به این پند ملزم کند...
چون برای چنین کسانی رعایت اخلاق و به فکر دیگران هم بودن معنایی ندارد و میگویند: فقط همین دنیاست و پس از مرگ نابودی مطلق است پس بگذار برای رسیدن به آنچه مایلیم هر کاری که شده انجام بدهیم هر چند برای رسیدن به آن به دیگران ظلم کنیم, زیرا فقط خودمان مهّم هستیم نه دیگران
مرگ بر لیبرالها
مرگ بر سکولارها
مرگ بر اصلاح طلبان آمریکایی
در روز قیامت اولین چیزی که باطل میشود اعتباریات است؛
نکته مهم تر:
در آموزش و پرورش ،ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان؛
در دانشگاه ، لیسانس، فوق لیسانس و دکترا؛
حالا کی گفته باید 136 واحد پاس کنی تا لیسانس بگیرید کسی نمیداند؛
هرکس این شاخصها را وارد نظامش کند تمدن غربی را پذیرفته است؛
....
لینک گروه:
https://t.me/joinchat/AqZXJhbeDz8KPprKVfaD3Q
برخی از سنجههای مادی هستند؛
مانند سنجههای متریک و اینچ و پوند؛
برخی هم غیر مادی هستند؛
مانند سنجههای آموزش، سنجههای نظامی و غیره. ...
وقتی ما مدعی تمدن نوین اسلامی هستیم باید تکلیف خودمان را با این سنجهها مشخص کنیم؛
((بقول زعیم و ولی فقیه مان ، درحال حرکت بسوی قله هستیم))
ناکارآمدی این سنجهها در جامعه امروز بیش از پیش خودش را نشان داده است؛
حکومت التماس کرده که اندیشمندان بیایند کرسی نظریهپردازی راه بیاندازند ؛
اما بر اساس آماری که مسئول این بخش در شورای عالی انقلاب فرهنگی داد ؛
در 15 سال گذشته یک نفر هم نتوانسته کرسی نظریهپردازی برگزار کند؛
70 هزار استاد دانشگاه داریم؛
اگر از هر هزار نفر یک نفر کرسی نظریهپردازی برگزار میکرد الآن 70 کرسی نظریهپردازی داشتیم؛
این دلیل بیاعتبار شدن مفهوم دکترا و .......و......و......در ایران است؛
چند هزار دکترای بیکار در کشور است؛
یک سنجه غلط وارد کشور ما شد که هرکس مدرک دکترا Phd داشته باشد دیگر حکیم است؛
Phd یعنی در آن علم مورد نظر فیلسوف است؛
این امروز دیگر معتبر نیست؛
امروز استفاده از واژه بیاعتبار و بیآبرویی مثل دکتر برای افرادی که واجد تفکر و علم هستند، نقض غرض است؛
واین موضوع مدرک گرائی ،از زمانی اصل قراردادند که جریان سیاسی لیبرال 22 سال مستقیما دولت را دردست داشتند،و هشت سال غیرمستقیم ،یعنی 30 سال است؛
و انقلاب را به انحراف کشاندند
ما به هیچ وجه نباید از سنجههای تمدن غربی برای جامعه اسلامی استفاده کنیم؛
آبرویش با گزارش مجله ساینس و نشریات دیگر رفت؛
جلوی دانشگاه تهران تز دکترا و فوق لیسانس را با چند میلیون تومان میخرند؛
..........
جامعه ما در دوره جدید با سنجههای جدیدی در عرصه اقتصاد، علم، مسائل نظامی و غیره آشنا خواهد شد؛
البته ان شاءالله...
ما دفاع مقدس را بدون مدارج معمول نظامی طی کردیم؛
ساخت موشک و پوشک و صنایع نفت وپتروشیمی وهوا فضاو کشتی های سطحی و زیرسطحی و...و.....و....و......نیزبه همین روش طی گردیده است؛
این کسی که مورد ..... شما ها وبعضی هااست؛
تنها کسی است که،کرسی نظریهپردازی تهران را در 17،18 سال گذشته با 6 الی 7 هزار دانشجو برگزار کرده؛
و موجب شرمندگی خودش می داند که ؛
واژه دکتر، برای خودش یا شاگردانش استفاده شود؛
آنهایی که آدمهای کوچکی هستند،وشیفته غرب لیبرال دموکراسی هستند، بگذارید سرگرم این واژهها باشند؛
یک روزی کلمه تیمسار آبرویی در ایران داشت؛
مقام معظم رهبری تذکر دادند که این واژه معنی بدی دارد؛
عوضش کردند جایش امیر گذاشتند؛
حالا امیدوارم تا کسی به اینها نگفته است واژه دیپلم معنی بدی دارد؛
خودشان عوضش کنند، اینها امروز مد است؛
فرد بتواند کرسی نظریهپردازی داشته باشد؛
یک دورهای گفتند اعتبار به مقالات است؛
خب امروز همه میدانیم این بیاعتبار شده است؛
امروز در جهان شاخص دانش این است که شما کرسی داشته باشید و حرف بزنید؛
وقتی اساتید نمیتوانند مثل شریعتی در حسینه ارشاد حرف جدید بزند؛
و هر ترم میرود سر کلاس، درسهای تکراری میدهد خب بساط تحصیلات تکمیلی را جمع کنید؛
اصلاحطلبان آمدند واژه رفرمیست را از غرب گرفتند؛
اصلاح در قرآن مقابل افساد قرار دارد؛
این با مفهوم رفرم تفاوت دارد؛
تغییر فرم و شکل لزوما ارزشمند نیست؛
ممکن است یک فرم مصلحانه را مفسدانه کنید؛
رفرمیستها در ایران از واژه اصلاحطلب استفاده کردند؛
امروز احزاب، وزرا و دانشگاهیانشان صراحتاً میگویند ما لیبرال هستیم؛
حرکت از نظام اسلامی به لیبرالیسم، اصلاح نیست؛
از این نظر ما جناح لیبرال داریم نه اصلاحطلب؛
این چیزی است که خودشان به صراحت میگویند؛
خدا پدرشان راهم بیامرزد که اینگونه صریح حرف میزنند؛
وقتی میگوییم کسی به اصولی پایبند است ،باید مشخص باشد که چه اصولی؟
بالاترین حد این موضوع این است که ما بر اصول توحید پایبند هستیم؛
وقتی به این اصول و معارف نگاه میکنید، میبینید این مسائل صفر و یکی است؛
حق و باطل، نور و ظلمت و امثال این؛
حد وسطی ندارد؛
صفر را باید بزنی، یک را اقامه کنی؛
کسی که اصولگرا است باید به این صفر و یکها پایبند باشد؛
تجربه نشان داد برخی اصولگرایان حساسیتی روی این مسائل ندارند؛
صفر و یک برای آنها علیالسویه است؛
بسیاری از اصولگرایان در اوایل انقلاب بودند و میدانند امام چه موضعی در برابر لیبرالها داشت؛
ایدوئولوژی لیبرال منحوس است ؛
لذا لیبرالها نجس هستند و نباید وارد سازوکار نظام شوند؛
ما در بین اصولگرایانی افرادی را میبینیم که؛
خط قرمزی با لیبرالها ندارند؛
قاطبه اینها افرادی هستند که؛
بین اسلام و لیبرالیسم نمیتوانند تفاوت قائل شوند؛
همه سنجههای تمدن غرب را میپذیرند؛
فرزندانشان در آمریکا درس میخوانند بعد اصولگرا هستند؛!!
خودشان وسط مرگ بر آمریکا گفتن میروند آمریکا یا انگلیس دکترا میگیرند؛!!
شاخص ما برای اینکه اصولگرایان مردهاند این است که؛
اگر از عمده این گروهها بپرسیم فلان فرد یا گروه رسماً میگوید ما لیبرال هستیم؛ موضع شما چیست؟
میگویند چه اشکالی دارد؟
مشکل بعدی آنها این است که؛
مدارک دانشگاههای غربی را گرفتند و تفکرشان لیبرال شدهاست؛
معتقدند باید اصول آنها را در اقتصاد پیاده کنیم؛!!!!
میگویند:
اصلاحطلبان یک فولکس قدیمی هستند و به زور راه میروند؛
اعتدالگرایان هم مثل ژیان از کار افتاده هستند؛
اصولگرایان هم مانند یک پیکان لهیده هستند ؛
اما جریان انقلابی یک بیامدبیلیو تندرو است؛
بله بیامدبیلیو تند میرود، اما فولکس و ژیان و پیکان که راه نمیروند؛
اصلاحطلبان و اعتدالگرایان حرف جدیدی ندارند؛
در عرصه فرهنگ کل تلاششان آزاد گذاشتن کنسرت و پهنای باند اینترنت است؛
در عرصه اقتصاد ذوب شدن در اقتصاد جهانی؛
و در سیاست هم دنبال پذیرش هژمونی ایالات متحده هستند؛
نتایج آنرا هم داریم با گوشت و پوست وخون مان لمس می کنیم و می بینیم؛
کسی بین اینها هست که بتواند حرف جدیدی بزند؟
اصولگرایان هم همینطور،یک اصولگرا داریم که کرسی نظریهپردازی داشته باشد؟
وقتی میپرسیم ایدئولوگ شما کیست؟
میگویند مبانی نظر ما نظرات امام و مقام و معظم رهبری است؛
چرا دروغ میگویید؟
کجا مبانی نظری شما نظرات امام و رهبری است؟
تکلیف خودتان را مشخص کنید، مدل شما برای اقتصاد و فرهنگ جامعه چیست؟
این میگوید او خورد و برد بهتر است من بیایم؛
آن یکی هم همینطور؛
پا روی دوش هم میگذارند و جلو میآیند؛
تحولگرایی اصطلاح مقام معظم رهبری است؛
انقلابی هم اصطلاح ایشان است؛
انقلابی بودنی که ایشان مطرح کرد در برابر جریانی بود که در مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد بود انقلاب اسلامی تمام شده است و ما الآن باید به فکر جمهوری اسلامی باشیم؛
رهبری فرمودند نخیر انقلاب تمام نشده و من انقلابیم؛
سال 85 رهبر انقلاب به دستگاههای مختلف گفتند که طرح تحول آماده کنند؛
تحول صداوسیما؛
ساختارهای نظامی؛
آموزش و پرورش و غیره؛
کارهایی انجام شد ولی بیشتر آنها زمین ماند؛
لذا مسئله تحولخواهی بحث جدیدی نیست؛
پس مبحث تحولخواهی گفتمان جریان انقلابی است که در 12 سال گذشته ادبیات آن را رهبری ساختهاند؛
از این رو معتقدم رویش سوم انقلاب جریانی جوانانی است که پیگیر این صحبتهای تحولگرایانه هستند؛
این نسل گفتمان دارد اما اصولگرایان و اصلاحطلبان حرف جدیدی ندارند و تنها کاری که میکنند، این است که جلوی حرف زدن دیگران را بگیرند؛
یک روز داور جشنواره فجر ؛
یک روز درباره سیاست؛
یک روز درباره اقتصاد؛
مگر میشود یک نفر متخصص همه چیز باشد؟
هرچه هم رو به جلو میروند همینطور جزئیتر میشوند؛
این شیوه آموزش استقرایی است که مختص غربیها است؛
میشود نگاه دیگری هم داشت؛
شما در دامنه حکمت وقتی به قاعدت القواعد مجهز شوید، به همان سادگی که در فرهنگ میتوانید نظر بدهید، در سیاست و اقتصاد و صنعت هم میتوانید نظر بدهید؛
پس مولفه اول غلط بودن نگاه غربی است؛
این مخالف حکیم پروری است؛
جهتگیری در نظام چهارم آموزشی، حکمت بنیانی است؛
نسل دوم پژوهش بنیان؛
نسل سوم کارآفرین؛
اما نسل چهارم دانشگاهها حکمت بنیان خواهد بود؛
رسیدن به دانشگاه حکمت بنیان با جزئینگری تناقض دارد؛
نمیشود حکیمی باشد که در طب فقط چشم را بلد باشد؛
یا فقط قلب بلد باشید؛
الآن از دید شما شاید این عجیب باشد، اما نگاه غربیها غلط است؛
میگویند، زمان بوعلی سینا دانش بشری اینقدر زیاد نبود؛
مگر ما تا امروز توانستیم شاخههای جدیدی ایجادی کنیم؟
همان قبلیها را جزئیتر کردهایم؛
هرچه دانش کسی بیشتر میشود باید کلنگرتر شوند؛
در غرب فقط علوم استراتژیک چیزی شبیه نگاه حکمی دارد که از سطح تکنیک بالاتر میآید؛
که قبلا ذکرشده ، کرسی نظریهپردازی را در 17،18 سال گذشته با 6 الی 7 هزار دانشجو برگزار کرده؛
مسئله اصلی ، جامعهسازی و هرم جامعه است؛
یک نظام اجتماعی به صورت عمومی 140 زیرنظام دارد که؛
هر کدام ده زیر نظام دارند ؛
و میشود هزار و 400 زیرنظام جزئیتر؛
شما میتوانید تنها به یک زیرنظامها مسلط باشید و جامعهسازی کنید؟
یعنی درباره نظام آموزش و پرورش صحبت کنید در حالی که چیزی از نظام کشاورزی و رسانه و غیره ندانید؟
این نهادهای گوناگون باید در ارتباط با هم خدمات ارائه کنند؛
شما نمیتوانید استراتژیست بپرورانید، اما آنها بر این 140 حوزه اشراف نداشته باشند؛
شما مجبورید همان اندازه که سیاستگذاری امنیت ملی را آموزش میدهند،
سیاستگذاری کشاورزی و آموزش و پرورش و غیره هم بیاموزید؛
لذا در جواب سوال فوق، دو نکته وجود دارد؛
اولی اشتباه بودن نگاه غربی است؛
دومی هم هرم جامعه مهدوی با 140 زیرنظام قرآنی است که؛
در اندیشکده یقین، برای هر کدام از آنها هم یک پایاننامه انجام شده است؛
دانشجویانی که 10 سال در این دانشگاهها و اندیشکده یقین آموزش دیدهاند در دوره دکترا هم زمانی که روی همه این حوزهها اشراف دارند روی یکی از آنها کار میکنند و پایاننامه میدهند؛
شما میدانید برای هر پایاننامه 3 استاد راهنما، مشاور و ممتحن وجود دارد؛
لذا یک جمع دانشگاهی تأیید میکنند که این حرفها منطقی و صحیح است؛
مسئله سر این است که آیا نظراتی که اندیشکده میدهد آیا کسانی میتوانند آن را رد کنند؟
آیا نظراتی که اندیشکده یقین تا کنون ارائه داده، غلط بوده است؟
مگر حرف غلط زده شده؟
هرجا مشکل دارد بگویید؛
امروز از دید برخی افراد کوچک و حقیر این مسائل عیب است؛
اما شما وقتی فیلسوفان بزرگ را نگاه میکنید؛
میبینید واجد دستگاه فکری هستند؛
فردی مثل هگل فلسفه، حق دارد، سیاست دارد، اجتماع دارد؛
درباره ملاصدرا و کانت و افلاطون و ارسطو هم همینطور هستند؛
اتفاقاً این نقطه قوت اندیشکده است؛
ادبیات اندیشکده، رو است؛
اندیشکده یقین نرفته پشت درهای بسته صحبت کند؛
نظرات در دسترس است، خب بیایند نقد کنند؛
هیچکس تا کنون صحبتهای اندیشکده یقین رد نکرده است؛
اول اینکه یه عده ای که خودشون هم خوب میدونن کیا هستن از اینکه گروه مخالفشون یه توافق بین ایران و آمریکا صورت داده و ایران داره به آمریکا نزدیک میشه و کدورتها کم میشه براشون گرون تموم شد و بعد برجام به خودسری های خودشون ادامه دادن
دوم انتخابات آمریکا بود که دولت و صاحبان برجام به حمایت از هیلاری برخاستند و تا تونستن ازش حمایت کردندن ولی از شانس بدشون تراپی که حمایت شده اسراییلی های دشمن نظام و آتیشی توافق برجام بود رای آورد
سوم اینکه ایران سیاست به خرج نداد هیچ پیام تبریکی به تراپ نداد که شاید مواضعش نرمتر بشه (در هر صورت ما با آمریکا توافق کرده بودیم و باید با هر جریانش نرم تر برخود میکردیم)
چهام اینکه وقتی تراپ گفت شرایط جدید برای برجام داره نباید همون اول انار ترش رو میزدیم تو پیشونیش و میگفتیم هیچ مذاکره ای نمیکنیم و مزاکره با آمریکا سمه
شاید میشد با رفت و آمدها و یسری مزاکرات
به نتایجی رسید یا حداقل اینکه زمان خرید
پنجم اینکه الان دیگه همه اینا گذشته بجای این که ینفر رو علم عثمون کنید و همه اشتباهات رو گردن اون بندازید تا شرایط رو به نفع خودتون تغییر بدین
بهتر یکم با هم همکاری کنید
منم اگه بیام بگم آی مردم همه اینا زیر سر
این حسن جفنگ گوی هست من اگه بودم همه چی خوب بود خیلی نظرا رو به میتونستم به به خوم جذب کنم
خیلیا تو آب گلالود ماهی گیر میشن
در کل شاید هم من اشتباه میکنم
و مهم جنگ قدرته مردم هم ابزاری هست
که چشمشون کور گاهی باید تحمل فشار حد اکثری رو داشته باشن چند تاییشون هم زیر فشار داغون شدن مهم نی کمکم جایگذین مشن
ابزار های اصلی هم از قبل تقویت شدن که ککشون نگزه
آدم را شاد میکنه
حرفهاش حتی از قصه حسن کچل هم برایم خنده دار تره
حسن جون دوستت داریم
تو وامثال تو ،داخل همان داستان های تدوین شده فرهنگ و هنر لیبرالی یهود با نام ... کچل و ...... و..... فلان و فلان بمان ؛
چراکه هنوز متوجه علت ساختن چنین داستان های را نمی دانید؛
چرا عنوان داستان کوروش کچل نشده؟
چون که یهود صهیون پرست ،کوروش را شوهر استر یهودی وداماد خود می داند.
وحسنین را دشمنان یهود و می دانسته و می دانند.
چرا هیچ دفعه کاندید رییس جمهور نمیشی جیگر
چون میدونی اولش یا آخرش رو سیاهی نسیبت میشه
من فکر میکنم فتنه نودو هفت و هشت این بود که با سنگ اندازی و ضربه زدن به دولتی که دوسش ندارید دولت رو ناکارامد کنید و همه تقسیرا رو گردن حسنک بندازید و خودتون رو پاک جلوه بدین برای انتخابات بعدی
اگر هم اینکاررا نکرده باشند،این بعضی که مورد نظراست ؛
آنرا بر اساس آموزه های غیر الهی و غیرتوحیدی و ناسازگار با تعالیم الهی تنظیم و ارائه کرده است؛
که اگر غیرآن عمل می کرند قطعا پذیرفته نمی شدند؛
این از خارج تحصیل کرده ؛
اما داخلی:
جفنگ را کسانی گفته و می گویند که پایان نامه فوق لیسانس ویا تز دکتری خودرا از خیابان های معروف خریداری کرده و می کنند؛
وهیچ چیزی برای ارائه نداشتند و ندارند.
دورود خدای تبارک وتعالی برآقای دکتر حسن عباسی که از حقّ مردم ایران دفاع میکند
اکثرملّت ایران عاشق دکتر حسن عباسی هستند ودوستش دارند
اما این آقای شیخ حسن روحانی که خودش را حقوق میداند اصلاً نسوزد کلاسیک ونسواد
حوزه دارد چون درسن 16 سالگی به حوزه رفته ( ( آنهم بخاطر جاسوس برای دربار))
ودرسن 22 سالگی ازحوزه خارج شده این مردک درزمان شاه ساواکی بوده وهنوز هم
است این شیخ حس بدون روحانی واقعاً بیسواد وقتی میگه بی شناسنامه باشناسنامه صحبت کن
میدانید منظورش چی یعنی حرامزاده ها حالا باید ازش پرسید حرامزاده کیه این شیخ
حسن بدون روحانی جاسوس صددرصد اینگلیس که اینگلیس مدرک حقوق را بهش داده
اگردراینگلیس درس خوانده چرا یک کلمه اینگلیسی بلد نیست آنهم کسی که
حقوق خوانده باشد خلاصه این شیخ حس بیسواد مردم را بیسوا صدا میزند اگر سواد
داشت کوچک ترین حرف بی ادبی نمیزد هیچ رئیس جمهوری تا حالا باین بی ادبی
درهیچ گشوری دیده نشده است معلوم درخانواده که ادب نداشته است بزرگ شده
است پس مرگ براین شیخ بیسواد حسن بدون روحانی وساواکی وجاسوس اینگلیس .
مطمئنی مردم عاشق حسن عباسی اند؟؟!! خخخ
شیفته لیبرال دموکراسی و..........