کتاب آن سوی مرگ | جلسه چهارم


دختری که به کما میرود و جسم خودش را میبیند و ... (ادامه)

مرور و بررسی کتاب آن سوی مرگ
روایت کسانی که مرده اند، و زندگی پس از مرگ را دیده اند و سپس زنده شده اند!!

توسط حجت الاسلام امینی خواه

مشاهده تمامی جلسات:
cutt.ly/qeU8Ffo


+ 
727

- 
102

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • با سلام به همه دوستان
    گرچه من برای استاد امینی خواه ارادت خاصی قائل هستم و از انجا که خودم یک محقق علوم روحی هستم صحبت های ایشان را پیرامون عوالم بالاتر دنبال میکنم ولی در این قسمت از سخنرانی به ایشان یک امتیاز منفی مبهم.
    در دقيقه 6 از همین قسمت وی از توانایی ها و کرامات روحی به مسخره بازی تعبیر گردند.
    در صورتی که خود ایشان اکثر دلایل عقلی و نقلی خودش را از حکمت صدرایی بازگو میکند .
    و اما استاد ملاصدرا یعنی میرداماد کبیر معیار بزرگ حکیم بودن را یکی از همین توانایی ها که موت اختیاری است عنوان کرده اند.
    البته هم که این توانمندی درهای بسیار عظیمی در جهت تقرب بخدا پ درجات بالا از یقین به روی ما میگشاید.
    ولی در کل از ایشان سپاسگزار هستم .

  • zs136262 99/3/27 ساعت 21:05

    بسیار جالب و تامل برانگیز هست.اما در جواب سوالی که اول پرسیده شده که‌آیا پس این دنیا رو باید ول کرد و دنبال ثروت نبود؟میخواستم بگم که خداوند درقران‌میگه ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخرته حسنه...یعنی هم در دنیا و هم درآخرت.یعنی ثروت دنیا خیلی خوبه اگه از راه درست و حلال بخوای به دست بیاری و در راه درست و حلال و در راه رضای خدا خرجش کنی.ثروتی بد هست که به بهای دروغ گفتن و پایمال کردن حق دیگران به دست بیاد و در راه ناصواب خرج بشه.حالا که مطمئن شدیم اون دنیایی وجود داره که برتر از این دنیاست پس از خدا بخواهیم ثروتی به ما بده که باهاش آخرتمون رو زیباتر بسازیم.پس فی نفسه پول و ثروت‌بد نیست.منتهاباید ببینیم به چه بهایی و از چه راهی بهش میرسیم.من که همیشه در دعاهام از خداوند ثروت فراوانی رو خواستم که بتونم باهاش کارهای خیرانجام بدم. و اما مساله بعدی اینکه پرداختن بیش از اندازه به آن سوی مرگ،ذهن و وجودمون رو از لحظه ی حال و زندگی دنیایی مون غافل میکنه.در همون حدی که در قران بیان شده کافی هست بدونیم.دانستن جزییات عوالم بالا در حد اعتدال خوبه به شرطی که ما رو از زندگی حالمون دور نکنه.وگرنه اگه لازم به دانستن‌جزئیات روح و زندگی برزخی بود خداوند ریز به ریزش رو در قران بیان‌میکرد.منتها تنها نکته ای که واجبه و در قران برای هر انسانی مکررا تکلیف شده، ایمان،عمل صالح،نماز، زکات و انفال مال و بخشش دیگران و تقوا داشتن هست.اگر بدون دانستن‌جزئیات آن سوی مرگ،به تکالیف قران در زندگی مون عمل کنیم،قطعا سعادتمند خواهیم شد و نیازی به واکاوی روح‌نیست.چرا که در زمان‌خودش خواهیم فهمید.اما از اونجاییکه انسان کنجکاوی هستم برای یکبار هم‌که شده دوست داشتم این تفاسیر کتاب رو از زبان استاد امینی خواه بشنوم و در ادامه ی زندگی فقط با خواندن قران و توسل به ائمه راه درست زندگی رو پیدا کنم و در پناه حق باشم.امیدوارم همیشه عشق در وجود همه باشه.چون فقط با عشق میشه معنای زندگی رو فهمید.

  • سلام. چرا کسی نمیاد این یارو ک اینجا چرت و پرت نوشته و ب علما توهین کرده را بده... من در حد بضاعت خودم برای تویی ک ب همه ی علماء در متن زیر توهین کردی جواب میدم... هرکسی از ظن خود شد یار من.... و یه چیز دیگه تو مغزت برای فهم فلسفه قفل است و چون نمیفهمی میخای دیگران هم مثل خودت مغزشونو قفل بکنی تو برو ببین چ کردی ک دلت قفل شده و مغزت نمیکشه ک بفهمی فلسفه چیه؟!

  • سلام. چرا کسی نمیاد این یارو ک اینجا چرت و پرت نوشته و ب علما توهین کرده را بده... من در حد بضاعت خودم برای تویی ک ب همه ی علماء در متن زیر توهین کردی جواب میدم... هرکسی از ظن خود شد یار من.... و یه چیز دیگه تو مغزت برای فهم فلسفه قفل است و چون نمیفهمی میخای دیگران هم مثل خودت مغزشونو قفل بکنی تو برو ببین چ کردی ک دلت قفل شده و مغزت نمیکشه ک بفهمی فلسفه چیه؟!

  • قسمت آخر فایل ناقصه لطفا مجددا فایل کامل رو بزارین

  • maya 98/12/18 ساعت 23:17

    سلام
    دوستان چند دقیقه آخر این فایل مشکل داره.. در صورت امکان نسخه کاملش رو بذارین
    ممنون

  • متاسفانه اسلام در ایران دچار بعضی آخوندهایی شده که صوفیانی اند در لباس تشیع و آخوندهای متمایل به تصوف که انحرافات عقیدتی صوفیان را ترویج میکنند
    و جالب اینکه مخالفانشان را تهمت جهل میزنند و عقاید باطلشان را نیز با سوء استفاده از آیات متشابه و فلسفه بافی و تشبیه خالق به مخلوق که شرک و کفر است اباطیلشان را برای عوام جا میزنند
    مثل محمدحسین طهرانی که نام علامه برایش گذاردند و عقایدش بخلاف اسلام است
    چنانچه ادعا کرده:
    حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
    (الله شناسی ج 3 ص 222)..
    از این بهتر نمیتوانسته ادعا کند که همه چیز خداست و خداست که همه چیز است؛ و مخلوق همان خالق است و خالق همان مخلوق است.. در حقیقت اینها خداوند را مخلوق و مملوک و مربوب می شمرند و ادعا دارند مخلوق از ذات خالق و تطوّر و تحوّل خود خالق پس همذات اوست
    بخلاف اسلام که خداوند در آن خالق همه چیز و مالک همه چیز و ربّ همه چیز و بخلاف اشیاء و غیر آنهاست و مخلوق و مملوک و مربوب نیست و کُنهِ خداوند متفاوت و بخلاف مخلوقاتش است
    در قرآن و کلام اهل البیت(علیهم السلام) میخوانیم که فرمودند:
    الله خالق کل شئ، هو ربّ کل شئ، لَهُ کل شئ و هو بخلاف الاشیاء و نظیر این تعابیر..
    همین جناب محمدحسین طهرانی در جایی ادعا کرده که اگر استادش(هاشم حداد) بگوید: یک لیوان خون بخور فلفور آن را میخورد؛
    (حتّی اگر خداوندِ قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)فرموده باشند خوردن خون حرام است)
    و مثل محمدحسین طهرانی امثال محمدرضا نکونام و حسن زاده آملی و صمدی آملی و شمس تبریزی و مولوی صاحب مثنوی و محئی الدین ابن عربی و شاه نعمت الله ولی و امثال اینها ادعا کردند:
    اصلاً ممکنی(مخلوقی)نداریم و مخلوق ظهور و نزولِ خودِ پروردگار است
    الآن من و تو و عالَم نمانده، همه از دست رفته و هو شده، انا و انت و او؛هو(خدا) شده
    خود خدا هم نماز میخوانه و روزه میگیره و حج میره و چلّه میگیره
    در آخر موسی و فرعون و شمر و امام حسین یکی اند
    اگر رفتید بهشت و دیدید شمر و یزید زودتر(از مومنین)رفتند تعجب نکنید
    سول کل خودرو ای جزو خدا
    ووو از این قبیل اشعار و تعابیر
    اینها خیال کردند که بخشی از خود خداوند متطوّر(متحول)شده و به حدّ و اندازه و اشکال گوناگون در آمده(هر لحظه به شکلی بت عیار(خدا) در آمد)
    بنابراین مخلوقات مخلوق نیستند، بلکه ظهور و بروز و ترشحی از خود خداوند هستند
    و این عقیده شان را هم وامدار فلوطین هستند و ادعا داشت خداوند عالَم را از ذات خود آفرید!
    ولی در مکتب قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)، خداوند خلقتش لا من شئ است
    یعنی نه از چیزی، یعنی خداوند نه از خودش جهان را خلق کرد تا مخلوق همذات و همسنخ ذاتش و شبیه او باشد
    و نه از ماده اولیه ای جهان را خلق کرد تا غیر از خدا قدیم دیگری هم باشد
    و با تاسف بسیار کسی چون ملاصدرا عقیده فلوطینی دارد چنانچه در کتابش نوشته است
    ملاصدرا می گوید:
    ((أنشأ الأشیاء من شیء و هذا الشّیء هو نفسه))
    جمیع اشیاء را از چیزی آفرید و آن چیز نفس خودش بود.
    اسفار ج2ص231،وعرشیه مساله اول

    رجعت العلیة و الافاضة إلی تطور المبدأ الاول بأطواره:
    معنای علیت و افاضه (خداوند) به این باز می‌گردد که مبدا اوّل(خدا) متطور(متحول)میشود به اطوارش(حالات و دگرگونی های مختلفش)
    مشاعر/ 541- اسفار 6/110
    چنین است که ادعای یک چیزی خالق و مخلوق را دارند
    و ادعاهایی چون محمدحسین طهرانی از آنها سر میزند که:
    حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
    (الله شناسی ج 3 ص 222)