ادعای جنجالی احمدی نژاد علیه برخی مقامات ایرانی!


احمدی‌نژاد: مقامات ایرانی از بهداشت جهانی پول گرفتن و روی هزاران نفر از مردم ایران دارو آزمایش کردند!


+ 
36

- 
4

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • احمدی نژاد هر چی میگه راست و درست است . به خدا قسم اگر احمدی نژاد اگر ریس جمهور بود اوا کرونا اصلا وارد ایران نمی شد در ثانی اگر هم می آمد احمدی نژاد نمی گذاشت اینقدر پیشرفت کند.

  • احمدی نژاد یادش بخیر . چه دورانی داشتیم قدرش را ندانستیم . ایران در زمان حکومت احمدی نژاد به خدا بهشت برین بود . ریاست جمهوری فقط برازنده ایشان است .

  • دو بار به شما رای دادم. همیشه از شما دفاع کرده ام اما کاش در این هشت تا نه سال سکوت می کردید.
    در مورد نظر ایشان باید جناب رئیسی ورد کنند و یکی از دو طرف اشتباه کار را رسوا چه اینگونه اعمال ( اگر چنین امری رخ داده باشد ) یا اینگونه شایعه سازی ها اگر مستند نباشد ، حق الناس و بزیان امت و اسلام است. حتی اگر ایشان در مواردی از جمله فاضل و دیگران حق داشته باشد اما دلیل نمی شود که در این مورد هم صاحب حق باشد.

  • با سلام محضر محترم شما کاربر گرامی ۹۹/۹/۱ ساعت ۱۵:۵۵

    اولا بنده متوجه منظور حضرتتان ار آقای "رئیسی" نشدم!
    کدام یک؟ جناب آقای رئیسی عزیز و محترم که راس قوه قضائیه هستند (یحتمل منظور شما بودند) و یا رئیسی آن معاون کل وزارت بهداشت فعلی؟

    به هر حال تا روشنگری از جانب آگاهانِ واجد دسترسی به امور پنهانی نظیر خود آقای دکتر احمدی نژاد که سِمت ریاست اجرائی کشورمان را داشته اند برای مردم صورت نگیرد، مطالبه گری شخص ایشان هم تنها در بازه ای از نوسان در احتمالات ثمربخش خواهد بود.‌

    ایشان و هر کس که منتخب مردم و مسئول امور مُلک و ملت است موظف است به آگاه سازی مردم به آگاهی حقانی!


    ثانیا چه اصراری هست مبنی بر وارد کردن احتمالات بر سخن کسی که جز صداقت در عمل وی اثبات نشده است.. ضمن این مهم که چنین مواردی از خیانت و ظلم استعماری که توسط نفوذی ها در این مملکت واقع است، اموری نیستند که قابل اثبات نبوده و نیز شخصی چون احمدی نژاد اهل پاپوش سازی و بستن دروغ به این پادوهای صهیون در این نظام نبوده و نیست..

    ثالثا آیا پنهان سازی خیانت های جنایت واری از این قبیل، به منزله مدارا با دشمن زیرپوستی و خائن نفوذی که صاحب قدرت و اختیارات قابل توجهی در باره ملت یک کشور انقلابی چون ایران باشد نیست؟!
    در کجای دین و مذهب و شریعت و اخلاق سیاسی ایرانی و اسلام آمده که با دشمن آنهم دشمن نفوذی صاحب منصب و قدرت و اختیار مدارا کنید؟
    این مدارا و پنهان کاری حتی اگر هم مختوم به گوشمالی وی باشد به دلیل عدم شفافیت از ابتدا تا انتهای حقایق وقایعش، خود دوام اینگونه خیانت ها را سبب خواهد شد که تا کنون شده...

    ضمنا سوال مهمی از شما دارم:
    چرا در قبال این همه خیانت و جنایت از جانب گماشتگان دشمن در وطن که مختار و مقتدرند در امور جان و مال و همه ی یک ملت، دست به عصا رفتار میکنید؟!
    جسارتاً آیا شمایان هم در زمره ی همانهایید؟
    چرا وقتی نوبت به خادمین و مصلحانی چون احمدی نژاد میرسد همگی امثال شمایان بی رحمانه قضاوت و توهین و لگدکوبش میکنید چه در حیثیت و آبرو و چه در کارنامه و منظوراتش! اما در باره دشمنان بارز حق در این ملک و ملت، محترمانه به آیات قرآن و حواله دادن به خواست خداوندی پناهنده و البته پنهان میشوید؟!!!
    (ضمنا اگر حقیقتا از احمدی نژاد دفاعی کرده اید یحتمل بر حسب درک عقلانیتان از حقانی بودنش بوده پس کسی در دفاع از حق به سر واسطه هو منتی ندارد!!)
    آنانکه به راستی پرچم حق در زمین می افرازند، نه محتاج حمایت کسی جز حق اند و نه ملزوم اند به تربیت شدن از غیر حق که هوست که رب است و ربوبیتش بر ظرف وجود یارانش مکفی!!!!!!!!!!!

  • با عرض سلام و ادب و ارادت
    اجازه دهید که پیری را بهانه کرده و عدم توضیح کافی ، مختصر نویسی ، پراکنده گوئی و دیگر کاسه و کوزه ها را سر آن ( پیری) بشکنم.
    منتی بر محمود نبود فقط بعد از اینهمه سال خواستم که بداند که پیشنهاد سکوت از جانب دوست می آید. ایشان با سابقه ای درخشان در بیش از شش سال ، بدلیل افشاگری در مورد خانواده لاریحانی که خود بی تردید معلول امور دیگری بود ، تحت فشار قرار گرفت و اشتباهاتی راهبردی کرد که این بنده حقیر از همه جا بیخبر سکوت ایشان را بر اظهار ترجیح می دهم. برای مثال دفاع از دوست در مقابل دفاع از تاریخ یک امت ( که اگر دوست دوست بود خود میبایست عقب کشیده و مغرضین را خلع بهانه میکرد و برای روشن شدن زیانهای تاریخی امت تنها به زیانهای این هشت سال که هفت سال آن جناب روحانی است تمرکز کنید) و بسیاری امور دیگر.
    لذا منت که هیچ خدای را شاکرم که به او رای دادم و وجدانم از بابت نتایج ایشان آسوده است و شاکرم که به رئیس جمهور فعلی هرگز رای ندادم .
    حق پرستی و محتاج حمایت کسی نبودن در یکسو و زیرک بودن مومن هم جای خود. همچنان که با توکل زانوی اشتر ببند یا در جنگهای صدر اسلام جاسوس فرستاده می شد و گاهی با گروهی صلح تا زمینه برای مبارزه با گروه دیگر مهیا شود.
    و اما اشاره به وجود با ارزش ، انقلابی و بیطرف جناب رئیسی با این راهبرد بود که ایشان که هیچگونه آلودگی بر دامن ندارد و خدمات ایشان در همین مدت کوتاه امت را به آینده نظام مقدسمان امیدوار کرده و بلحاظ وظیفه در مقام قضاوت هم هستند ، ورود به این زخم کهنه ، که بی تردید از قبل از فاضل لاریجانی شروع و با افشای ایشان باز شد ، می تواند پپایان تردید های مردم عادی که تحت تاثیر تبلیغ قرار می گیرند و استفاده از " میزان " را براحتی کنار می گذارند کمک کند. همچنین با ایجاد فضای سالم برای نیروهای انقلاب ، حذف یا حتی استهلاک این نیروها را کم و بهره وری را افزایش می دهد.
    در مورد سئول مهم جنابعالی اینکه فردی مومن است یا مسلمان یا از حق دفاع می کند یا بر علیه آن است یا مصلحان را لگدکوب میکند ... الخ ریشه نیت عمل در بسیاری موارد حتی برای خود شخص هم روشن نیست چه رسد به دیگری و چنین استکه فرمود : ...اللَّـهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ.
    فدای شما و همه کسانی که با قلم یا قدم بر ضد ظلم و در حفظ این نظام مقدس در تلاش اند
    حقیر را از دعای خیر محروم نفرمائید

  • خادمین و مصلحانی چون احمدی نژاد!!!
    عجبا یا شیخ؟؟؟
    میتونی طرفدارش باشی و هر کسی آزاده ولی طوری ننویس که نشون بدی متدین هستی و طرفدار این بنده خدا
    متدین باشی و ضد ولایت فقیه دیدم ، کم هم نبوده . یکیش احمدی نژاد ، میتونه یکیش هم شما باشه ،‌چه اشکالی هست آدم آزاده.
    حالا این دین به درد میخوره یا نه باشه برای جای دیگه
    متدین باشی و با جمهوری اسلامی مشکل داشته باشی و حکومت پهلوی را به جمهوری اسلامی ترجیح بدی هم دیدم ،‌ سخته منطقشون ولی هستند به هر حال

    ولی متدین باشی و با آواز خوندن خانم ها مشکل نداشته باشی. متدین باشی و بگی اونچه که مردم درست بدونند همون درسته هر چند که با نظر اسلام منافات داشته باشه کم دیدم . البته اونم دیدم ،‌یکیش احمدی نژاد.
    شاید یکیش هم شما، لااقل از نوشتتون این میومد بیرون. ظاهر متنتون میرسونه آدم را که اینطوره. اگه غیر از اینه نمیدانم
    ولی خادم و مصلح دانستن چنین شخصی قبول کنید چنین نتیجه ای هم نده ، نتیجه خیلی متفاوت تری هم نمیتونه بده

    حالا شما طرفدار احمدی نژاد باشی یا مخالف موضوع نیست. ولی با معیار انقلابی ها ، احمدی نژاد انقلابی نیست.
    انقلابی برای ولی فقیه نامه سرکشاده نمیزنه ،
    انقلابی حرف های احمدی نژادی نمیزنه.
    خلاصه کنم، انقلابی از کوچه احمدی نژاد رد نمیشه که توی کوچش حضرت نوح مدیریتش مشکل داره و آقایون ته مدیریت مدرن باشند

    خلاصه تر، آب انقلابی با آب احمدی نژادی توی یه جوب نمیره

    حالا شما قطعا آزادید هر تفکردی داشته باشید ولی تفکرتون را خواهشا به اسلام و انقلاب نچسبونید
    خواستید به اسلام بچسبونید هم مختارید. کما اینکه داعش و طالبان و وهابی ها هم تفکرشون را به اسلام میچسبونند
    ولی دیگه با چسب دوقلو و چسب آهن و چسب همه کاره هم به انقلاب نمیچسبه

    شاید بگید من هم تفکرم را به اسلام و انقلاب نچسبونم .... اون وقت بهتون سلام میکنم دوست عزیز
    سعی هم میکنم به اون اسلامی بچسبونم که به انقلاب میچسبه.
    شما هم خواستی بچسبونی، به این اسلام انقلاب نچسبون چون میشه وصله ناجور

  • جناب مهمان ۹۹/۹/۲ ساعت ۱۸:۵۵
    اینطور که پیداست ید طولایی در الصاق تنوع الوانی از برچسب های ناچسب بر امثال بنده دارید!!!!!!!!!!

    در پاسخ به نکات حاکی از کژفهمی جنابتان:

    ۱. بنده طوری نوشته ام و مینویسم که حقیقت باشد... چه از دست رسیده تجربه از وقایع روزگار و چه از استعانت قلب بر حقانیت اللّه‌... لا اقل تلاش و هم و غمم این بوده و بر این روال مستدام!
    فلذا شما اگر طریقی غیر از حقیقت دریافته ی بنده را برگزیده ای مختار بوده ای به انتخاب.. ولی هرگز مجاز نیستی به حقنه ی استنباط آلوده به اغراضت از کسی به وی و یا از وی به دیگران!!!
    دست بالا را هم در دعوی ایمان گرفته ای که خود ادعای خاصه است!!!!! قضاوت با بصیران!

    ۲. آنچه در درک "بت پرستانی" چون جنابتان وارد نخواهد شد این نکته فوق العاده مهم است که "ولایت فقیه" یکی از ارکان شیعه است و این ناممکن است که قلب کسی حقیقتاً مامن ایمان از راه مخیر اللّه به طریق شیعه شود ولی حقیقت ولایت فقیه را در نیابد!
    اما ممکن است کسانی حقیقت ولایت فقیه را منوط به شخص خاصی بدانند که در مقطعی از زمان در آن مسند واقع شده و تا جایی مسخ "شخص" تکیه زده بر مقام ظاهری ولایت فقیه شوند که اصل ولایت فقیه را از یاد برده و پرستش بت را جایگزین حق طلبی از شناخت و معرفت از مقام ولایت فقیه می کنند که یکیش هم میتونه شما باشی!!!!!

    ۳. کسانی که ذره ای بصیرت در جهت درک وقایع سیاسی کلان ندارند ممکن است ناخواسته در جبهه دشمن گریبان چاک کنند و شمشیر بچرخانند.. البته امروز بسیارند کسانی که حتی احتمالی در باب تلاش غربی ها در گماردن افرادشان در مناصب استراتژیک ایران خصوصا حدود زمان رحلت امام ره را نمیدهند! زمام یک حکومت اسلامی علی القاعده ذیل مقام ولایت فقیه است و این مقام ، قطعا منظور دشمن بوده و هست.. حالا تا چه اندازه توفیق یافته من نمیدانم اما شک میکنم و این شک و احتیاط با آنالیز شرایط فعلی و معاصر شرط عقل و حق من است!!!!

    ۴. پیرو بند ۳، دشمن میتواند در قالب مورد پسند پوسته گرایان و قشریون جهت ازدیادشان از باب گمراهی و ازدیاد لشکر، "انقلابی" باب طبع خودش را تعریف و ارائه دهد!!! این رو زیاد دیدم..شما هم میتونی یکی از اون انقلابی ها باشی!!!! این دسته اگه آگاه نباشن که اربابشون کیه حتما وهم انقلابی بودن دارن که یکبش هم میتونه شما باشی!

    ۵. انقلابی حقیقی مثل آب خوردن یا حتی با نفس کشیدن عادیش به مومن به اللّه بدون آگاهی بر نیت او، تهمت و افترا نمیبنده و اراجیف قطار نمیکنه ولو به اینکه او واجد خبط و خطابی هم شده باشه.. و کیست که از اشتباه مبرا باشه؟
    البته برخی هستند که مدعی عدم آلودگی به گناه صغیره هم شده اند، ...!!!! که شما هم به طریق پیروی ازشون میتونی یکی از اونا باشی!!!!!!


    ۶. شما هم لطفا "انقلاب و اسلام" رو بدون تحقیق در "حقیقتش" مبتنی بر اوهام خودتون صرفا در "انحصار" خودتون در نیارید این رسم داعشه عزیزم!!!! هرچند تو هم میتونی یکی از اونا باشی!

    ۶. خلاصه اینکه فقط آب نوکر آلمانهای صهیون ساز تو پوشش انقلابی با آب احمدی نژاد تو یه جو نمیره...

    ۷. و البته یاد آور میشوم این مهم رو که:
    معیار دینداری هر کس از غیر، استنباط هر ناکس دیگری(بلانسبتتان) از دین و تدین نیست ..
    و محض اطلاعت نمیشه متدین باشی و با هر نسبت دادن خفت باری که بویی از دین هم نبرده در قالب سیاست و سیستم و نظام به "اسلام عزیز" مشکل نداشته باشی!!!!!!!!!
    که اتفاقا نمیشه متدین انقلابی(حقیقی) باشی و با چسباندن چنین "جمهوری" به نام بلند" اسلام " مشکل نداشته باشی!

    تازه اگر اون حقیقت غایی از اسلام، مدنظر انقلابی ها باشه و چنان نظامی که آرمان امام ره بود هم برپا بشه نامش نبایست جمهوری باشه که باید حکومت "انقلاب" یا "ولایت" اسلامی باشه... و اگر انقلابی ای مطالبه گر این هم نباشه یک انقلابی قُلابیه... که شما هم میتونی یکی از اونا باشی!!!!

    ۸. به توفیر بزرگ دیگه هم در پاسخ به آخرین بند نوشتارت بین باور بنده با جنابت هست که بنده هم به سلام شما پاسخ میدم و میگم:

    عجیب نیست اعتراف شما به اینکه سعی میکنی تفکرت رو به اسلامی بچسبونی که به قول خودت در "ادامه" و "مرتبه" ای دوم از "انقلاب" تون بهش "میچسبه"!!!!!!!!!!!!
    بنده هم صد سال سیاه چنان نخواهم کرد ازیرا که
    اسلامی که مستمسک و دست آویزی برای انقلاب نمادین صهیونیسم بشه قطع به یقین به قدر اپسیلون هم ربطی به حقانیت اسلام ابراهیمی ع نداره چه برسه به اینکه حضرت خاتم ص، موجبات ظهور اکملش بوده باشه!!!!!!!! این به خودی خود نمیچسبه که بخواد در عبارت وصله ناجور بگنجه!!!!!


    ضمنا آن اللّه (هو) که انسان رو در خلق آورد یک به یک را مختار آفرید جهت آلودن یا نیالودن ساحت تفکر و عمل نفس به جبر تلخ غفلت!!!
    بعید بدونم منظور عبارت آخر را دریابی...

    قضاوت با بصیران!
    والسلام.




  • سلام بر دوست بافنده
    عزیز خوب می بافی ولی مثله کسی میبافی که میل بافتنی دستش گرفته و بدون طرح و الگو و هر چیزی که نشانی از فکر باشد میدوزد و میدوزد و میدوزد و آخر سر نه لباس میشود و نه کلاه و نه شلوار و ......
    بافتنی می بافد ولی آش شلو قملکار ازش در میاد

    اصل جوابت را بخوام بدم نمیگم برو یه بار دیگه متن منا را بخون
    میگم عزیز جان زحمت بکش برو یه بار دیگه متن خودت را بخون شاید رستگار شدی :-)

    ولی یه نکته کوچیک بقیه شعر و شاعری هایت (شما چیز دیگه نخونش که بی احترامی نشه یه وقت) پاسخ داده نشه چیزی نه از کسی کم میشه نه به کسی زیاد:
    اسلام را زیر شاخه انقلاب قرار ندادم.
    مگه شما شیعه را زیر شاخه و شعبه ای از اسلام میدونی یا شیخ ؟؟؟!!!

    اگه به همین مورد فکر کنی بصیرتتان روشن و موتورش راه افتاده گریبان چاک داده و اشعار قشنگتان را باز نویسی گردانیده و از سر و تهش کوتاه کرده و به طریقت خود مضنون گشته و راه بیابان اختیار خواهید نمود

    قربونت برم به جای این اشعار یه راس بگو شخصی با نام علی خامنه ای را به عنوان ولایت فقیه قبول نداری. تکلیف روشن میشود
    مگر من گفتم چرا :-) تازه میشی مثه خود احمدی نژاد
    انسان آزاد است در اندیشیدن مخصوصا شمایی که جزو بصیرانی و متخصص در قضاوت
    میگم خودت را جای کس دیگه جا نزن

  • مهمان 99/9/5 ساعت 12:06
    عزیز برادر!
    این نکته که صرفه ای در دسترسی فهم حضرتتان به مکتوبات و منظورات بنده نیست معرف وقایع نفسانی و سیر اوهامتان است... پس خرده ای نمیگیرم به اینکه در خطابتان بافنده آمده ام!!
    هرچند در انطباق پاسخ به گزافه ها شاید که نمودار سخن پراکنده بنماید که راه درست آن خوانش گام به گام عرایضتان و در پس آن گره گشایی بنده از کژی افکارتان خواهد بود(جهت اطلاع سایر کاربران)

    و دیگر اینکه...
    هر مبصری به بصر قلب که مترصد سیاهه جنابتان و البته منظورات بنده باشد امید است که سمت و سوی حق شود و رستگار..ولو بقدر نگاهی.. باشد که قدمی شود در مصیر...

    مکرر مصری بر بستن دروغ از کژ راندن فهم غیر از طریق تفکر بنده.. عزیز شیطان! جنابتان مدعی هستید که اسلام باید به انقلابتان بچسبد!! و بنده این مضحکه را که برملا بود به روی مبارکتان آوردم.. دیگر از کجا به این نتیجه رسیده ای که اسلام منشعب است؟! که به ما میبندی!

    و در پاسخ به پیوستگی ارجیف مبارکتان!
    بدان که ما بر طریق(شما) مکاران ملبس به تظاهر دین و مذهب و انقلاب با خاستگاه صهیون از هر ناکجاآباد زمین نخواهیم شد تا بر روال منظورتان ره گم کرده و بیابان گرد شویم انشاءاللّه..

    و البته در باب نتیجه گیری حضرتتان که تب تندی بر حصول تعریق داری، چندان واجد اهمیت نیست که تفکر بنده از فرط فضولیتان در باب اشخاص حاکمیت چیست و چگونه خواهد بود...

    اما اگر دلت میخواهد حربه ای در دست بگیری جهت سرکوبی بنده بر روال گشایش عقده، بفرما؛

    بنده به بسیاری اشخاص متکی بر قدرت و سیاست و حاکمیت امروز ایران از حیث نفوذ و گماشتگی والبته آقای خامنه ای لااقل از بابی دیگر "هم" مشکوکم... امیدوارم تکلیفت روشن شده باشه.. بسم الشیطان! بیا و تیغ بگردان! >:/

    و البته تقارب منطق در هر عصر و مابین افراد و جوامع میتواند همسویی نسبی و شاید مقطعی ایجاد کند اما عزیز شیطان این را بدان که:
    "هیچکس مثل هیچکس دیگر حتی اگر بخواهد شدن نتواند" !!! چه بنده باشم و احمدی نژاد..
    چه تو باشی و حضرات نفوذی در جریان مثلا انقلابی امروز!
    فلذا اگر دلت نمیخواهد آنچه در زمره ی خوبی از چون منی دریافته ای در ساحت باورت راه دهی خوب نده چه اصراری بر روال شیاطین داری جهت مخدوش کردن راستی هویدا از قلم بنده که مدام مصری بر نقابدار جلوه دادن بنده !!!

    و البته متوجه منظور آلوده ات از کسی که خود را جایش جا زده باشم نشدم... نام ببر و اثبات کن بر طریق صواب!!!

    و در آخر...بنده خود را هرگز در مرتبه ای اولی از بصیرت ندانسته ام اما همواره امیدوارم به قضاوت بصیران!!!

    والسلام.


  • سلام
    چه اهل علم باشید یا اعتقاد یا هردو نیاز به میزان دارید. بار ها جسارتا عرض شد که زمان راز گوئی نیست. فرصتها تلف شده و می شوند و باید کاری کرد. لذا خواهشاً برای روشن شرایط بنویسید که معیار در جمله زیر چه بوده وو نتیجه چه : بنده به بسیاری اشخاص متکی بر قدرت و سیاست و حاکمیت امروز ایران از حیث نفوذ و گماشتگی والبته آقای خامنه ای لااقل از بابی دیگر "هم" مشکوکم... امیدوارم تکلیفت روشن شده باشه.. بسم الشیطان! بیا و تیغ بگردان! >:/ ضمناً منظور حربه دار شدن یا تیغ گردانیدن نیست تنها دانستن اموریست که یا شما می دانید و یا از منبع دیگر نالانید . ان شاءالله که تقیه نکنید که زمانش نیست.

  • کاربر گرامی ۹۹/۹/۶ ساعت ۱۰:۵۸

    ۱. تا معروف چه باشد و منکر چه؟!
    آیا معروف امروز همان است که قرآن آورده و خواسته و آیا منکر امروز همان است که قبح آن در کلام حق آمده و آن را باطل دانسته؟!!!

    ۲. علیکم السلام

    ۳. آن میزان که فرموده اید اگر حقانی است کیست که محتاج آن نباشد در دوران؟

    ۴. کلام بنده به غایت در زبان پارسیان روشن است در وضوح رسانش معنا...
    ازیرا که بنده در بند ۳ کامنت ماقبل و در پاسخ به آن کاربر مغرض یا ره گم کرده عرض داشته ام که:
    کسانی که ذره ای بصیرت در جهت درک وقایع سیاسی کلان ندارند ممکن است ناخواسته در جبهه دشمن گریبان چاک کنند و شمشیر بچرخانند.. البته امروز بسیارند کسانی که حتی احتمالی در باب تلاش غربی ها در گماردن افرادشان در مناصب استراتژیک ایران خصوصا حدود زمان رحلت امام ره را نمیدهند! زمام یک حکومت اسلامی علی القاعده ذیل مقام ولایت فقیه است و این مقام ، قطعا منظور دشمن بوده و هست.. حالا تا چه اندازه توفیق یافته من نمیدانم اما شک میکنم و این شک و احتیاط با آنالیز شرایط فعلی و معاصر شرط عقل و حق من است!!!! 

    ۵. منظور از تکلیف هم همان است که مخاطب معروف جهت آتش بر بنده خواسته بود...
    و البته بنده شامه ی تیزی دارم در تشخیص لشکر شیطان خصوصا هنگام جستجوی خصمانه شان برای چنگ آوردن مستمسکی علیه حق! باشد که محل ابراز غضب و گشایش عقده های شهوانی نفس آلوده شان شود... هرچند تشخیص این مهم در باب کاربر مزین به صفت مگس نیاز چندانی به شامه ششم و بصیرت اعلی ندارد!

    ۶. لطفا کامنتها را در ترتیب سلسله شان رویت بفرمایید تا پیوستگی جدال را در متن چندبن کامنت یوال و جواب دریابید...

    ۷.سپاس

  • در لابلای نظرات فوق خدمت شما عرض شد :
    " با عرض سلام و ادب و ارادت
    اجازه دهید که پیری را بهانه کرده و عدم توضیح کافی ، مختصر نویسی ، پراکنده گوئی و دیگر کاسه و کوزه ها را سر آن ( پیری) بشکنم."
    حالا هم بهمیطور ، بلکه پراکنده گوئی بیشتر هم شده. بهر حال خواهید بخشید .
    گذشته از نکات کم اهمیت و بی اهمیت در قلب پیامِ " امر بمعروف یا ... " در همین صفحه ، میزان بود و هست و خواهد بود.
    بدیهی استکه همه چیز را نمی توان بر روی ترازو گذاشت ازجمله نیت را. اما با یک حساب سر انگشتی شش سال آقای احمدی نژاد بسیار مفید بحال اسلام و مسلمین بود ، هم در بعد نظری ( نطق ها در سازمان ملل) و هم در عمل(خانه سازی). البته هرکسی که کار می کند اشتباه هم می کند ( اگر امروز مسئولین مسکن نظر بخواهند ، جتی یک خانه در شهر های بزگ نباید ساخته شود و اغلب در روستا ها ). اما اینکه نیت ایشان قربت بود یا مثل هنر بندان فعلی از فعالیت و توجه و موفقیت لذت میبرد نمی توان قضاوتی کرد.
    اشاره فوق نتیجه عبادات همین مخلوق حقیر خدای تبارک و تعالی است. در هنگام نماز فرزند داخل می شود و در ذهن برای آموزش عملی به فرزند یا کسب احترام او ، نماز آرامتر و شمرده تر می شود. اینکه بد نیست؟ اما بعد با خود می گویم که ابراهیم خلیل فرزند را بفرمان خدای سبحان به مسلخ برد و من برای فرزند ، توجه از ارتباط با او را کم یا حتی قطع می کنم! نتیجه اینکه نیت اعمال شخص در بسیاری از ما برای خودمان هم روشن نیست ،، پس قضاوت در مورد نیت دیگر تنها در حد بار ی تعالی است و بس.
    با همه مقدمات فوق ، آیا جنابعالی بر اساس میزان حرامی را در تصمیمات شخص مورد اشاره تان مشاهده کرده اید ؟ اگر چنین است وظیفه اطلاع رسانی باشماست ، همچنان که در نامه امیرالمؤمنین(ع) به رفاعه، حاکم اهواز آمده و این نامه بهمه شیعیان است.
    طبق معمول محضر عزیزتان تقاضای دعای خیر دارم و ارادتمند شما باقی خواهم ماند
    یا علی مددی

  • سلام و عرض ادب
    مراتب ارادت بنده را بپذیرید جناب گرانقدر با نام کاربری امر به معروف یا نهی از منکر...

    به محضر عزیزتان عارضم:
    در ادراک قلبی بنده از باب معرفت در سلوک به سمت حق، اینچنین عایدی آمده که "اگر و تنها اگر نیت به عمل خیر نزد حضرتش باریتعالی پذیرفته آید نفس آن عمل برخاسته زان نیت بر روال برکت و حصول ثمرات نیکو در این عالم و هم عوالم غیب تحت هیمنه ی حمایت و نظره ی حق، حادث شود..." و مصداق عکس این مهم در اعمال ملحدان زمین نیز هویداست.. چه بسیار قصد و نیت آلوده در گشودن ابواب علم و عمل که حتی اگر به تخفیف در جهت خود اظهاری نفس آلوده شان داخل کار شده، ماحصلی جز درد و رنج و تعب و بیش از آن نداشته است..

    ازیرا در مورد دکتر احمدی نژاد علی رغم دشمنی های بسیار علیه شخص و عملکرد وی، شاهد برکاتی از حصول تلاش ها و زحمات و بیخوابی های مفرطش بوده ایم.. که خود مهر تاییدی بر نظره حضرت حق بر اعمال وی و انشالله که نیات پاکش بوده است...
    وگرنه تشنگی به عزت در قواره نفسانی اش هر قدر هم که باشد کاهنده و فرساینده ی تاب و توان مقاومت در پنجه افکندن با دشمنان و اهرمنان خواهد بود که ما شاهد ایستایی احمدی نژاد در قوای قابل احترامی بوده ایم.. انصافاً. و این جز از فضل و عنایت حق که خود احمدی نژاد هم مکرر بدان اذعان میداشت نبوده و نخواهد بود..

    حال در تعمیم اصل مطروحه که در مثال برای دکتر احمدی نژاد هم مصداق یافت میتوانید به هر آنکس که مسئول و مورد سوالتان است جهت تحلیل دستاوردها به سیر فکرت الی اللّه بسپارید و انشاءاللّه که عارف شوید به حقایق!!!!

    ضمن سپاس از محضرتان مستدعی دعای خیرتان هستم..
    جهت شادی مستدام برای روح بلند روح اللّه خمینی ره امام نازنینم... صلوات..
    الّلهم صلّ علی محمّد و آل محمد

  • با عرض سلام و تجدید مراتب دستی و اخوت :
    اگر فرمایش جنابعالی را درست درک کرده باشم ، قبول آن مخالف وقایع تاریخی است ، از ترور امام اول مان تا صحرای کربلا که بیشک در مورد نیت معصومین جای شک نیست ، تا همین امروز که همه ما ممکن الخطا ها یا جایزالخطا ها که با نیت خوب نتیجه مناسب حاصل مان نمی شود.
    نیت اینجانب تا جائی که در ریشه آن تعمق کرده ام تنها طرح افکار در جهت ارتقاء خرد جمعی است ، چه با نزدیکی نظرات "ما" * ید واحد خواهیم شد ، که این ، به ظنی ، یکی از اهداف غائی مکتب است ** .

    * "ما" در تعداد همین صفحه تعریف شده و نه حتی تعداد بیشتر.

    ** وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ

    و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند؛ (آن هم) پس از آنکه نشانه‌های روشن (پروردگار) به آنان رسید! و آنها عذاب عظیمی دارند. ترجمه آیه صد و پنج سوره مبارکه آل عمران توسط آقای مکارم شیرازی

  • سلام مجدد و علی الدوام به محضر عزیزتان.

    جان کلامم را در قواره ای دیگر مینمایم باشد که مقبول منطق واقع شود بر روال حقانی.. انشاء اللّه

    اولاً اثر عمل که ابعادی فراتر از خود عمل خواهد داشت در صورت خلوص نیت فاعلش از سوی حضرت باریتعالی پذیرش شود ذیل برکات عدیده حادث میشود فرا مکان و نیز فرا زمان...حتی اگر در ادراک دیگر خلائق و سایر ابناء بشر در نیاید!!!!

    ثانیاً عجب از تحلیل جنابتان!
    عزیزِ جانم، معصومین ع که گامی فرا یا فروتر از اراده ی حضرت حق باریتعالی بر صراطی جز خواست هو نگذاشته اند هرگز... بدیهی است که برکات حاصل از جهاد ایشان صرف نظر از اَشکال بارزه و رخ داده ی تاریخ چنان پر ثمر و درخشان هست مانا و جاودان که نه تنها در پس هزاره ها که تا ابدِ فرصت جهان ها عالمیان ازان برخوردار شوند.. شاخص هم که سرور شهیدان عالم ع باشد علی رغم نمود ظلم و مظلومیت حضرت و خاندان پاکش، میدانیم که پیروزی از آن خون بود بر شمشیر... و این یعنی تا به امروز صراط حق جهت اقامه ی قسط مهیا و قلوب مهیای ایمان و عمل انشاءاللّه. این یعنی برکت به نیت از جانب حق تعالی... و نیز یکایک خوبان عالم.. هر یک بر فراخور درجه خلوص نیت که رونده باشند بر طریق اللّه، فی الواقع بر مفرش پیروزی و دوام حقانی قدم میرانند...

    اما در بسیاری ابواب که علی الظاهر در زمره ی خواست اللّه است و چنان آموخته ایم علی رغم نیت خیر، به سبب نارَس بودن دست کوته شده مان از نفس آلوده بر بلندای فوادمان،کُمِیت تشخیصمان در سره از ناسره که آن معیّن اصالت حقانیت امور است، لنگ است!!!

    فلذا آنچه نیت خیر را به برکت الهی اش می رساند طریق منتخب ما بر مبنای اختیار است! و عجب ورطه ای است اختیار!

    ثالثاً در باب عظیم "وحدت" که بنده تمام قد در حرمت آن می ایستم مگر دست دهد به قدر وسع و خلوص نیت، آنچه منظور حضرت حق باشد به دوران...؛
    اما مبتنی بر حق تقدم اصالت یقین جهت حصول آن به محور عامل وحدت که مسبب قوام و دوام ظهور وحدت خواهد بود میبایست این مهم (یقین) بر حسب اعتماد دست دهد‌‌‌.. و بنده دچار این بساط شده ام از حیث نیاز به آگاهی بیشتر!

    حال اگر این جرم است یا گناه یا شاید که محل تجمع آفاتی که عملشان خود دامن زننده به شک من است و حس ننگینی را جهت یکی شدن با ایشان حول محور منتخبشان القا میکند... من ندانم! اما میدانم عبور از این معرکه ی تزویر که جماعت نقابدار رهزن تامل و آگاهی به حقیقت که بر حسب حمایت دشمن و یا آلودگی های نفسانی شان مشتاق الصاق ننگ بر نام گمنام امثال من اند تنها با عنایت حضرت حق ممکن است و حاصل خواهد شد..
    جهت تحقق این مهم ملتمسم به دعای خیرتان..

    یا حق.

  • با سلام مجدد
    این تلاش در جهت تبادل افکار به وسعتی رسید که مغز گفتمان در غبار افتاد.
    در تائید فرمایش جنابعالی : " اما در بسیاری ابواب که علی الظاهر در زمره ی خواست اللّه است و چنان آموخته ایم علی رغم نیت خیر، به سبب نارَس بودن دست کوته شده مان از نفس آلوده بر بلندای فوادمان،کُمِیت تشخیصمان در سره از ناسره که آن معیّن اصالت حقانیت امور است، لنگ است!!! " .

    کوتاه سخن : نمی توان دیگران را بدلیل هوش کم یا عدم مهارت یا تجربه یا آموزش و تربیت سازمانیافته ( غیر سیستماتیک ) با احساسات قوی و غیر منطقی رد کرده ، گمراه ، یا ضد یا خائن قلمداد کرد(قضاوت).
    سایه حضرتعالی مستدام باد.

  • با سلام مجدد
    این تلاش در جهت تبادل افکار به وسعتی رسید که مغز گفتمان در غبار افتاد.
    کوتاه سخن : نمی توان دیگران را بدلیل هوش کم یا عدم مهارت یا تجربه یا آموزش و تربیت سازمانیافته ( غیر سیستماتیک ) با احساسات قوی و غیر منطقی رد کرده ، گمراه ، یا ضد یا خائن قلمداد کرد(قضاوت).
    سایه حضرتعالی مستدام باد.

  • این کامنتتون در جواب بنده نبود پس زیاد مزاحم نمیشم و فقط به یه نکته بسنده میکنم و میرم

    ابراز ادب فرمودید و بروز شخصیت نمودید و بنده حقیر را مگس صفت خطاب کردید،
    خواستم بگویم انتظار دیگری از چو شمایی نیست البته :-)

  • سلام بر تو یا شیخ
    زیر پا نظری بفرما و ما را نظاره کن
    در حال نظاره لطفی فرما تفی نثار خاک گردان و خاک سیراب نموده و مرا امکان ده تا در تف جنابتان شنا نموده خود را از ناپاکی ها بشویم
    شاید رستگار شوم

    اخوی این که این شکلی حرف میزنی به هر حال مربوط به خودتونه. دلیلش هم میتونه خیلی چیزا باشه. شاید تو خونه هم همینطوری حرف میزنی. یا مثلا محض عوام فرییی و خود گنده نمایی :-) یا شاید از فزونی علم و فضل و دانش و بینش و گویش و ادب و کمالات و شعونات و فضولات و تفکرات و این هاست. هر چه که هست تا جاییش به خودت مربوطه

    ولی چه کنم که یکی از مخاطبات پر شمارتان من هستم و عدم توانایی در صحبت کردن به زبان مخاطبی که از اتفاق زبان اکثر جامعه میشه یکم و فقط یکم و آن هم به احتمال و به مقدار اپسیلونی شاید از ضعف جنابتان باشد (شما بخون ولی باور نکن )

    عزیز مثه شما آسمون را به ریسمون نمی بافم چون بافنده نیستم. پس بریم سر اصل مطلب
    اصل مطلب را که البته خودتان فرمودید.
    جنابتان رهبری فعلی انقلاب را شایسته مقام ولایت فقیه نمیدادنید. همین وسلام

    خوب و بدش به من مربوط نیست و هر کی آزاده ولی خواستم از درون اون پیج در پیچ حرف زدنت کشیده باشمت بیرون که به حمدلله حاصل شد :-)

    مورد بعدی:
    داداش سعی میکنی موقع حرف زدن، خودت را دریپل بزنی بزن ولی وقتی حرفای منا میخونی ساده بخون متوجهش میشی ان شالله.
    شما گفتی من اسلام را در مرتبه دوم از انقلاب قرار دادم و من گفتم نه
    گفتم اگه میگم اسلام انقلاب ، مثه رابطه شیعه و اسلام هستش، مرتبه دومی نیست ، اصل اسلام همان است
    اگر این را هم متوجه نمی شوید دیگر مشکل از گیرنده هاتونه. یکم برید بالا پشتبون آنتن بچرخونید شاید راه افتاد :-)

    اخوی خیلی زود بود برای پوست اندازی، آخه چرا اینقدر زود رنگ عوض کردی، چرا؟
    اول میگفتی چرا راحت تهمت میزنم، بعد حرف منا تایید کردی و در آخر خیلی راحت بنده را عزیز شیطان خطاب مینمایی عزیز برادر :-)
    البته که مال شما تهمت نیست و از علم غیبتان سرچشمه میگیرد و رابطه من و نظام صهیون و ارادتم به نظام تثلیثی با دید و نگاه برزخی گون شما اظهر من شمس هست. یا شیخ

    حاجی عصبانی میشی اون رویت زود میزنه بیرون
    یکم روش کار کن شاید بهتر بتونی تظاهر کنی

    خلاصه بحث:
    احمدی نژاد با انقلابی آبش توی یه جوب نمیره، یعنی دیگه نمیره
    البته که شما میتونی روایت خودت را از انقلاب داشته باشی و مشایی و احمدی نژاد و بقایی را خادم و مصلح بدونی
    ولی قبلش بگو روایت و برداشت شما از انقلاب، انقلابی هست که رهبرش علی خامنه ای نباشه :-)
    حالا با این عقاید شما (بخون اراجیف ساختگی از اسلام) چی باشه ،‌ معلوم نیست.

    لابد ما احمدی نژاد می بینیم و شما حاله نور
    ما نوح می بینیم و شما عیوب آن نوح
    ما با آواز خواندن خانم مخالفیم و شما که چشم بصیر داری پیچش مو

    خیلی زود روشن فکر شدی برادر، یادمه قبلا کسی حتی اگه از اصلاح طلب حمایت میکرد تکفیرش میکردی و کلا ضد انقلاب و ضد دین میدونستیش،
    حالا چی شده این همه جابه جایی
    جاده پیچیده شما نپیچیدی یا شما پیچیدی جاده نپیچیده

  • جناب کاربر مهمان ۹۹/۹/۶ ساعت ۱۰:۵۵

    اگرچه سلام به صحت رسم ادب در وارد شونده است و اگرچه که جنابتان بنده را لایق سلام هم ندانسته ای اما از بنده سلام!

    ۱. شمایل نوشتار هر کس برآمده از تفکر اوست. حال چه در قواره ی محاوره باشد چه در قالب ادبی!
    این که شکل گفتارتان تصویرگر شرایط حال بهم زن است هر چند که آلوده ی نمایش به اظهار تخفیف باشد بهر حال به خودتان مربوط است! و البته لابد که مشابه آنچه گفته ای دلایلش هم در زمره ی همانهایی است که خودت در کامنت قبلی و در تحقیر بنده برشمرده ای!

    ۲. قالب و سبک نوشتار بنده میتواند منطبق با اذعان شما، خود غربالگر مخاطبان جهت همراهی بنده در قضاوت و جدال و اصولا ورود به مباحثه باشد!
    فلذا کاربری که در بدوی ترین محل ورود به مباحثه که همین شکل نگارش است توان دریافت مفاهیم و برقراری ارتباط معنایی را ندارد، برایش ضرورتی به رصد پیوسته بر نظریات کسی چون من نیست! چه برسد به ابراز مواضع و ایجاد و دامن زدن به ابهام در اذهان کاربرانی در طبقه ی خودش!
    حالیا اگر تو خوش میداری این مهم را ضعف بپنداری مختاری به هر گونه تفکر!

    اما بدان که بنده ضرورتی نمیبینم جهت همرنگی با هر جماعتی خصوصا اگر این جماعت در ضعف و یا اشتباهی ، انبوه باشد! خواه این اشتباه در زمره تقلیل جایگاه زبان و ادبیات فاخر پارسی باشد که به خفت رواج یافته و یا هر چیز دیگر!

    ۳. شیوایی سخن بنده در نوشتارم و البته جسارت ناشی از شجاعتم به قدر و اندازه مکفی است که خود به عقل سلیم و قلم روان سخن برانم بر مواضعم! فلذا نشخوار حرفی از جانبتان و انتسابش به بنده (حرف در دهان نهادن مصطلح) نشانه ای از اغراض پلید و خصم در موضع دشمنیتان با بنده است¡¡¡¡¡¡
    هر آنچه مینویسیم در کامنتها درج و ثبت است.. محتاج تفسیر آنهم از سر دشمنی نیست! چه میکنی؟ مکرر میگویم:
    "شما اگر طریقی غیر از حقیقت دریافته ی بنده را برگزیده ای مختار بوده ای به انتخاب.. ولی هرگز مجاز نیستی به حقنه ی استنباط آلوده به اغراضت از کسی به وی و یا از وی به دیگران!!!"

    ۴. همانگونه که قبلا هم گفته ام مکرر میآورم:
    "بنده به بسیاری اشخاص متکی بر قدرت و سیاست و حاکمیت امروز ایران از حیث نفوذ و گماشتگی والبته آقای خامنه ای لااقل از بابی دیگر "هم" مشکوکم.."

    این عینا همان جملات موضع بنده و کاملا در رسانش معنایش واضح است و با آنچه تو سعی در رسانشش از جانب بنده داری توفیر قابل توجهی دارد!

    بنده از صفت "شایستگی" برای رهبر امروز، سخنی نرانده ام ازیرا که در "شک" نتیجه ی قاطعانه نارس است... اما جنابعالی طبق خواست نفس بیمارتان از جانب بنده نتیجه عنوان کرده ای! این مصداق پاپوش و تحقیر و جدال باطل ایت که پیش گرفته ای!

    ولی بدان اگر نتیجه ای در تفکر بنده عاید فهم و ادراکم گردد هرگز ابا وواهمه ای بر اظهار آن ندارم! هرچند سنجش موقعیت، از حیث اثر بر جامعه، یک سیاست دیرین و محکم خواهد بود..‌


    فلذا بدان که بنده شخص "جنابتان" را که در وهم اکثریت آراء بسر میبرید و بر حسب اغراض نفسانی به قضاوت موشکافانه و ابلهانه جهت تخریب حق خواهان و حق جویانی چون بنده مشغولید "شایسته" ی قضاوت در هیچ بابی از هیچ تفکری نمیدانم و از پس این ناشایستگیتان پاسخی درخور اراجیف خود پنداشته ی بیمارتان در باب نظریاتم هم نخواهم داد...
    عزیزم کبوتر با کبوتر باز با باز
    کند همجنس با همجنس پرواز

    ۵. آنچه جناب مغرضتان پوست اندازی خوانده ای، دوئیت و چندگانگی فهم نارَستان از مواضع بنده است.. و بنده ملزم نیستم به جراحی تفکر کژی که خاستگاه نفسانی مهلک دارد!!
    جُوی بصیرت جهت شناخت مواضع محکم و ثبات قدم بنده در اندیشه و عقایدم کافیست... که البته شما از داشتنش معذورید¡
    ضمن یادآوری این مهم که یک تفکر پویا لزوماً در مطلبی "دُگم" نمیشود... که تحول و تغییر ماحصل پویایی و آزادگی تفکر و دوری از تفرعون نفسانی است. آنچه ثبات قدم را شایسته است اصول باورها و عقاید حقانی است ولا غیر!!!!

    ۶. و اما در باب اشخاص خاصه؛
    اولا: پاسخ در باره جناب احمدی نژاد مکرر میشود مراجعه کنید به کامنتهای قبلی مباحثه...
    اگرچه ضرورت دارد توجه به این نکته که آقای دکتر محمود احمدی نژاد از دیدگاه حضراتی چون شمای خود انقلابی پندار که البته میتوانی در پوست انقلابی جیره خوار استعمارگران پنهان باشی، انقلابی نیست! ازیرا که یکی از اهم صفات یک فرد انقلابی، شجاعت وی در پرده افکنی از چهره پنهان وقایع، دشمنان و در یک کلام بطلان جاری است!!!

    و در باره ی احمدی نژاد یکی از آن پرده برداری ها که اربابان شما را سخت به نشو و نما و غلیان کشاند همان ماجرای هولوکاست بود که دشمن ناگزیر از پوشش ضعف به دیگر نوچگانش هم رخصت همصدایی با احمدی نژاد داد تا در مقاماتشان برملا نشده و کماکان در نقوش شومشان پنهان بمانند!!! همان مذهبی نمایان اصولگرای قشری کاسه لیس ارباب استعمارگر اروپایی!!!!!!

    و مسلم هست که آب انقلابی حقیقی با انقلاب قلابی در یک جو نمیره...!!!

    و البته بنده تمام قد هم اگر به حمایت از اشخاص بر آیم تنهابر حسب بر آیند عایده از ایشان در شناخت نسبی ام خواهد بود...

    چون...

    من مثل شما همه چیز و همه امور و همه کس را در دو رنگ سیاه و سفید نمیبینم!! هر انسانی جایز الخطاست به شرط کاستن از غفلت آگاهانه!!!
    بر همین مبنا آقای خامنه ای هم از منظر بنده سیاه مطلق وصف نشده و یحتمل نشود! و البته که احمدی نژاد هم سفید مطلق نیست اما تحت حمایت بنده هست!!!

    ۷.تا تعریف جنابعالی از روشنفکر چه باشد؟!
    اینقدر میدانم که همچنان بر روال قدیم و منطبق با شناخت عایده از "اصلاح طلب" مخالف ایشانم با ابن توفیر که در گذر زمان و تجربیات بیشتر امروز مخالفت صریح با "اصولگرایان" هم دارم!!

    البته که اصلاحی ها به یقین و کسان بسیاری از اصولی ها ضد انقلاب (حقیقی) و مخالف خواست اللّه اند...و ذیل تکفیر بنده¡
    عزیز برادر از من میشنوی حقیقت بجو...که حقیقت لامکان است و نزد ناکسان نیابی...

    تو مراقب پیچ های واجد زوایای تند باش عزیز!

    یا حق!


  • سلام و صد سلام بر تو یا شیخ
    ظاهرا چشمتان بر روی سلام های بنده گشوده نبوده و بیننده نگردیده
    پس برای اینکه حالی بهتان بدهم اساسی :
    سلام سلام صدتا سلام
    امیدوارم کیفور گشته باشید

    اول که بریم سر این قضیه صحبت . حقیقتش من که خیلی مشکلی باهاش ندارم شما ادامه بده (بباف). یه جاهاییش را نمیفهمم میزارم سر نقص گوینده
    موردی که هست وقتی مقایسه کنی نحوه صحبت امروزتون را با گذشته ، نشون میده تغییرات را. که خوب این نمیتونه الزاما بد باشه. همونطور که جنابتان فرمایش روا داشته اید میتواند به سبب پیشرفت و بیشرفت و رشد و نمو باشد . البته ممکن هم هست حاصل از خواندن ۲ کتاب و ۴ کتاب و یا شرکت در دوره ای و گرفتن مدرکی و توهماتی از تغییر شگرف باشد
    که اگه اینطوره استفاده از سوزن شدیدا توصیه شده توسط بزرگان

    در مورد نشخوار هم که فرمودید، کم لطفی میفرمایید. بنده نشخوار نمیکنم بزرگوار :-)
    (چه شیرین میشی عصبانی که میشی،‌ پوست میندازی. یه کم کنترلش کن حاجی،‌ مرض قند میاره)

    سر قضییه اصلاحات و این ها خیالتان را راحت کنم که شمشیر از همان نوعی که خودتان فرمودید، نداده باشم دستتان و بعدش بگویم بسم.....
    آب من با اصلاحات و این ها هم در یک جوب نمی رود پس فعلا در این مورد خلع سلاح باش تا بعد :-)

    در مورد اینکه ارباب بنده را صهیونیست دونستید هم اشتباه برداشت کرده اید - یکم کشف و شهودتون سیماش قاطی داره ، ریست کنید برگرده به تنطیم کارخونه

    خدا را شکر اینترنت است و نامه اعمال و گفتار و نوشتار درش ثبت و ضبط
    این که میگم جاده میپیچه و شما نمی پیچی شاهد داره اخوی

    (پس! من (یکی از یکی) با تمام وجودم پیروزی های عمیق و معنوی رو که در فراتر از واقعِ امر، «پیروزی مردم و نظام انقلابی اسلامی ایران عزیز» است و به قلوب مؤمن و دستان پرتوان مردم میهنم رقم خورده و خواهد خورد را به رهبر معظم انقلاب سرورم امام خامنه ای (مد ظله العالی) و یکایک ملت انقلابی و صبـــــــــــور و مؤمن و میهن دوستم تبریک و تهنیت عرض می کنم...)

    قبلا ارداتتان بیشتر بود به رهبری دوست گرامی :-)
    البته که جاده ها کمی پیج داره

    وقتی این شکلی باهاتون حرف میزنم چون یه تاریخچه از تفکرات التقاطی گرامتان جلوی چشمم می آید عزیز برادر
    بزار همین جا یه بار دیگه هم سلامی کنم و تجدید سلامی کرده باشم خدمتتون که ناراحت نشید

    عزیز میشه در مورد حجاب و چادر و این طور مسايل هم عقاید قبلیتان را بازگو کنید تا بیشتر با صراط حقه شما آشنا شویم. البته بنده قبلا آشنا شده ام ولی با بیان جدیدتان کیف بیشتری دارد.
    ظاهرا غیر از شما،‌ محبوب شما و مصلح و خادم حقیقی به اسلام جناب دکتر احمدی نژاد هم بیاناتی در باب حجاب داشته اند مطالعه کنید و اضافه کنید
    واقعا دوست دارم در باب حجاب و چادر بشنوم مواضعتان را (همچون گذشته البته)

    یه چیزی تو شما جالبه که دائم تو این رشد و نمو و پیشرفت و به قول خودتان پویایی نظراتتان مشاهده میشه
    هر سری دچار پویایی میشید و رشد میکنید (شما نخونید رنگ عوض کردن یا مثلا تغییر در جهت باد)
    هر کی مخالف نظرتان باشه را تکفیر میکنید و نوازش
    یه سری مخالف آقای خامنه ای را نوازش میکنید
    بعد بلند میشید میرین اون طرف مجلس میشینید و موافقش را نوازش میکنید و ....
    هی دايم جا عوض میکنید و بهتر بگم رنگ عوض میکنید و هر که در آن خانه نیست را مورد لطف قرار میدید :-)

    یه بار دیگه هم آخر مجلس خلاصه کنم بحث را:
    یه طرفی داریم که مدیریت حضرت نوح (ع) را زیر سوال میبره
    یه طرفی داریم که هی دچار رشد و پویایی میشه و مواضع جدیدی نسبت به حجاب و موسیقی و ولایت فقیه میگیره
    یه طرفی داریم که برای رهبر جامعه و ولی فقیه (به قول گذشته شما، رهبر معظم انقلاب سرورتان امام خامنه ای ) نامه سرگشاده میده و .....

    آب ما ( شما بگو انقلابی قلابی،‌ بگو نوکر استعمار و استکبار و صهیونیست و ... هر شعری و شاعری که بلدی) تو یه جوب نمیره اخوی
    شما (حالا شما به خودت بگو انقلابی واقعی) را که میدونم البته تو یه جوب میره.

    انتخاب اسمش باشه به اختیار خودت یا شیخ :-)

    در مورد تکفیر اصلاحی ها و آنان که ذیل تکفیر شمایند زیاد تند نرو، اینقدر ما از این پیچ و واپیچ ها در مسیر دیدیم که خیلی تعجب نداره و کم سابقه هم نیست که روزی سر یک سفره بشینید و دل حواله کنید و قلوه دریافت نمایید.

  • کاربر ۹۹/۹/۸ ساعت ۱۰:۳۱

    سلام بر شما که روی سلامتان به بنده نبوده و همیشه به ناشناسی که در اوهامتان آمده و او را "شیخ" مینامید سلام داده اید ... باشد که پاسخ دهد.. بنده که منظور سلامتان نبوده ام چراکه هرگز شیخ نبوده ام!
    و البته محتاج سلام مغرضان هم نبوده ام.. چنین سلامی برخاسته از عالم امراض نفسانی حامل سلم و سلامت برای ما نیست! پس نه مخاطبش هستم و نه خریدارش!!!!

    و در باب دوره و کتاب و غیره که فرمودید نشانی از خود نمودید که قابل شناسایی بود از بدو نمایش گره ها و عقده های منظورتان عزیز! این بماند... قضاوت بنده هم جزء حقوق نفسانی چون شمایی نباشد با ارجاع به همان سبب برملایتان!! (این از آگهی مخاطبین اگر چون شما خواص نِیَند نهان به..)

    راستی کاربرد مثل سوزن هم از ملغلغ بودنش بر نمایش زبانرانیتان هویداست! شما خود در میدانِ مثل لا اقل پیش گام شوید ما میآموزیم و از شاگردی بزرگوارتان ابائی نداریم!!! ؛-)

    و از باب پوست اندازی که پاسختان را پیشتر آورده ام.. از تکرار مکرر و اصرار بر تخریب به جایی از حقیقت و پیروزی نمیرسی... امیدوارم لا اقل زخم روانتان التیام یابد بر این روال اگر دست میدهد!!!! (محض اطلاعتان اگر منظورتان مار است که پوست بیاندازد هم حاوی زهر خواهد ماند... این هم که تعبیر شیرینی از آن دارید نشان دیگری است از ذائقه ی بیمارتان عزیز شیطان!)


    در مورد شما هم احتمالی برای بنده محتمل هست ازیرا که وقتی به این وقاحت بر خوان قضاوتِ چون بنده ای مینشینی بدیهی است که متقابلا خودت را در سیبل آنالیز شناخت و حثول نتیجه از منظر من قرار داده باشی!!!
    در آنچه عوض دارد جای هیچ گلایه نیست!
    و البته همچنان جنابتان در گمان بنده در زمره ی بت پرستانی هستید که بتان دست ساز استعمارگران این مرز و بوم را با گریبانی چاک و شمشیری رقصان میپرستید و جز این راه را بر دگران میبندید!!!! حتی اگر از بت ساز و بت وبت پرست غافل باشی...
    و البته بت ها در قواره های منصوبِ قدرت، ریز و درشت دارند و جالب است که احوَلانی چون جنابتان بتان کوچک را میبینند و آلرژی خاصی در تکفیرشان ابراز میدارند اما عجب اینجاست که بت بزرگ از فرط گندگی برای ایشان از ضعف بینایی (بصیرت) در دایره ی دید نگنجد!!! این هم به بنده نامربوط!

    و آنچه به قول خودت از تاریخچه ی نظریات بنده آورده ای به صحت! یادش بخیر باد خوش بینی و خوش خواهی! شاید که فرازی بوده از باور بنده در سیر زمان و در آن بازه، و امروز میپندارم که البته فرودی را مانَد آن شیوه ی ارادت!!! تا حقیقت چه باشد اللّه اعلم...

    و البته که قبلا هم آوردم این نکته را که سیر تفکر بنده در مورد اشخاص از حیث شناخت اکمل که هرگز دست نخواهد داد بسیار سیال هست و خواهد بود.. فلذا اگرچه بنده هم راغب ترم به قرابت حقیقت رهبر با آنچه شما از دریافت گذشته ی بنده آورده ای... اما حصول یقین امروز با این قطار وقایع کمی دشوار و به تلخی ادنی است!!!!!!!!!
    و اگر جنابعالی فاقد استعداد در درک و تشخیص این مهم هستی که صرفاً "حقیقت" مطلق است اما حاملان حقیقت نه¡ من چه کنم؟ لذا بر اساس این قاعده که باور بنده است، نزد هر کس بابی از حقیقت در نشو و نما شود بنده بدان سو متمایل و مجذوب خواهم بود انشاء اللّه به قدر نظره ی حق باریتعالی بر ادراکم... اما هرگز وی را منبع مطلق حقیقت (الا حضرات معصومین ع و پیامبران ع) ندانم.. پس کدام محفلی است که خالی از حق نباشد و مجذوبی نداشته باشد... اما اگر همان باب از همان کس بسته شود به گاه نمایش بطلان بنده انشاءاللّه که معذور شوم از همراهی اش..

    کما اینکه هر آنچه از صداقت بربیانات رهبرتان جاری شود که الحق ایشان را در انبوهی راست گفتار یافته ام بنده مرید گفتارشم.. اما در ابواب تحلیلی و رفتاری... خوب..‌ بماند.. پی در باب گفتارش حامیش هستم و در باب خر شدنم ناتوان!

    ضمنا بنده از ماجرای ربط نوح و موسیقی و .. به استنادتان بی خبرم.. فرصتی هم برای یافتن خاله زنک بازار شما و دیگر سیاسیون ندارم.. اصل مطلب اولی..

    ولی در باب حجاب مواضع روشنی داشته و دارم... شما که از کامنت های بنده پرونده سازی کرده ای رجوع کن و بدان.. آموزش پرونده سازی به رسم پاپوش و الصاق برچسب در بسیاری دوره ها و آموزشگاه های بالادستی؛-) رایج است و مشتاقانش چون شما بسیار... توفیق شیاطین یارتان..

    و در آخر وقتی قراره من راجع به تو هر تفکر و شناختی دارم مختار باشم و صد البته تو هم در مقابله بر روالی چنان.. این جدل بر حسب هدف، آلوده به اغراض است که از بدو آن دانستم و به روی مبارکت هم آوردم... نه من با توهین و تحقیر و متلک تو به راه تو آیم و نه تو توانی داری بر رهایی از ورطه ی مرداب انواع گرفتاری های خودساخته ات!

    در پاسخ به خطوط آخر کامنتت هم باید بگویم:
    عزیز شیطان!
    آنانکه ما را زانان پنداشته ای، چونانکه جنابتان زان زمره اید در نظرما، نه دل می شناسند و نه جانبی فراتر از تن! ما را با ایشان کار نیست همانگونه که با جنابتان...!!!!!

    والسلام.


  • سلام بر بافنده گرامی

    عزیز عزیزتر از جان :-)
    سعی زیادی کردی که در لابلای حرف ها و ادبیات و نوشتار خودت را پنهان کنی
    ولی چه کنم که با این که خودم متولد شهر هستم و افتخار روستا زادگی نداشته ام ولی دوستان نزدیکی داشته ام که روستازاده بوده اند و دارای تجربه چوپانی
    ازشون یاد گرفته ام که وقتی گرگی خودش را به لباس میش پنهان میکنه چطور میشه صدای زوزه اش را درآورد تا لباس از تن برون کنه، دوست گرامی :-)

    (قبلا هم گفته ام عصبانی که میشوید لباستان از تن مبارکتان می افتد)

    این که دو پهلو و مبهم حرف بزنی و موضع بگیری و مطلب را لابلای کلمات بپیچونی و یا بهتر بگم ببافی که مشخص بود برای چیه،
    سیاست قدیمی و پراستفاده و موثر و البته نخ نما و متاسفانه ناکارآمد برای کسی که صدای گرگ را از میش تشخیص میده

    من قبلا هم گفته ام بحثی با شما سر این که آقای خامنه ای لایق جایگاه ولایت فقیه هستند یا نه، ندارم
    (بحثش جای دیگه)
    ولی شمای گرامی تر ز سنگ، تلاش داشتی موضع مشخص نگیری، چون که اگر تاییدشان میکردی با احمدی نژاد چه میکردی، اگر ردشان میکردی با پوستینت چه میکردی!!؟؟

    خدا را شکر که نتیجه همانی شد که گفتم:
    کسی که آقای خامنه ای را ولی فقیه بداند آبش با شما و احمدی نژاد، در یک جوب نمی رود

    حالا هر چه میخواهی شما بپیچانی، بپیچان.
    یاد بعضی از این فوتبالیست های ناشی میفتم که طوری دریپل میزنند که اول و آخرش خودشون فریب میخورند و توپ را از دست میدهند :-)

    حالا شمای مشکوک و مردد در مورد ایشان و مطمئن در مورد احمدی نژاد، انقلابی هستید یا نه قضاوتش با بصیران :-)
    (اصلا به من چه)
    من فقط یه سنسورم، خواستم بگم این ۲ تا صدا با هم یکی نیست، دیگه بقیش و نتیجش به من ربطی نداره
    (یکیش خشن تره)

    در مورد احمدی نژاد هم خیلی بحث ندارم.این هم بحثش باشد برای بعد
    ولی اگه جناب سالک و عارفی و عالمی چون شما موضوع نوح و حجاب و موسیقی را در مورد ایشان نمیداند و وقت مطالعه در آن باب را هم ندارد و در عین حال ایشان را در تحت حمایت گرفته (به گفته خودتان) ،
    دیگه این برمیگرده به جامعیت علمی و اشراف جنابتان به حقایق و اخبار عالم
    و یا بی اطلاعی مصلحتی

    از بحث نفوذ گفتید یادم به آن بابایی افتاد که پشت سرش نماز به جا می آوردند و سالکی بود برای خودش در نظر دوستان
    (لباسی داشت بنده خدا برای خودش)
    پس مثل خودتان اجازه صادر کنید با توجه به مواضع ضد و نقیضتان در مورد اسلام و حجاب و چادر و .... شک در (شرایط فعلی و معاصر شرط عقل و حق من است!!!!) نسبت به شخص شخیصتان
    (در مورد حجاب و چادر نفرمودید نظرتان را :-) دوست عارف و سالک بنده، یا شیخ .... البته که بنده مطلع هستم گفتم دوستان دیگر را هم بهره مند فرمایید )

    دوست گرامی تر ز سنگ من
    شمایی که دائم در حال رشد و نمو هستید ( رنگ به رنگ شدن )
    این تکفیر و نهیب دیروزتان مخاطبش خود امروزتان است و
    مخاطب امروزتان شاید فردا خود فردایتان
    پس طوری بنویسید و شمشیر بچرخانید که فردا اگه نوشته هایتان را جلوتان گذاشتند مورد تکفیر و فحاشی امروزتان نباشید

    فکر میکنم من بعد ادامه این بحث چیز جدیدی نداشته باشد
    پس خلاصه کنم و وسلام:

    ۱- زیر این پوستین زیبا، شما را با ولایت فقیهی شخصی به نام علی خامنه ای فاصله ایست بسیار
    خوب و بدش، درست و غلطش، کم و زیادش، نتیجه و ما حصلش، بحث من نیست

    ۲- دوستان و بصیران فریب جملات قشنگ و پیج در پیچ نخورند
    گاهی با یک نگاه ساده ولی سوزن گون میشه پوستین انداخت از گرگ تیز دندون :-)

  • یه نکته آخری هم اضافه کنم و تمام
    حدیث زیبایی امروز دیدم و چه زیبا یادآوری کرد

    با اجازه استفاده میکنم استفاده میکنم برای شخصی که مشکوک است و مردد و می بالد به شک خویش

    امیرالمؤمنین علیه السلام:
    اوج نادانى این است که آدمى به نادانى خود ببالد
    غایهُ الجَهلِ تَبَجُّحُ المَرءِ بِجَهْلِهِ

  • سلام بزرگوار مشکوک بودن شما به ولایت اول انحراف است به جز امام خامنه ای شخص دیگری نام ببر که با ظالمین جهان در نبرد همه جانبه است البته نه برای نفس خود بلکه برای خدا.نکته اش هم این که اگر امام خامنه ای برای نفس خود پیگیر بود شرایط کشور وجامعه به این شکل نبود(باری حفظ حکومت وجایگاه خودش) دشمنان از سال42 برنامه ریزی کردند برای نفوذ به انقلاب جریاناتی که بعدها ضرباتی به انقلاب وارد کردند که تمامش به پای ولایت نوشته شد از ادامه دادن دفاع مقدس بگیرکه گفتند مام خمینی جنگ طلب است وفرزندانمان را به کشتند داده تا به امروز که اقتصادش رو به نابودیست این را یادتان باشد در اسلام اصل بر فهم مردم است نه دیکتاتوری، امام خامنه ای فرمانده کل قوا هم هست این توان را دارد در عرض 24 ساعت اعلام برکناری دولت ونفوذی هارا بدهد اما فهمیدن وبه بلوغ رسیدن مردم هزینه دارد که فعلا درجریانست،همانند مولای متقیان امام علی (ع)که23 سال استخوان در گلوداشتند ودر4سال بعدی هم هزینه های سنگین چون جمل ونهروان وصفین و....را دادند. در رابطه با کلام نوشتاری شماهم ای کاش خودم وتمام مردم به این گونه بودند که پارسی را پاس می داشتیم به امید ان روز.یاحق

  • در پاسخ به نویسنده ی عبارت بلند " بسم اللّه قاسم الجبارین"

    سلام. استدلالتان متین و پر مایه.
    البته بنده از آن روی که شما نگریسته ای دعوی عدم انحراف هم ندارم¡
    بدیهی است وقتی نام "شک" به میان می آید یعنی پای رنجه کردن تا رسیدن! البته "صدق در هر چه هست هوست و لا غیر" که سخن در این باب کوتاه شود اولی...
    و اما...
    بنده جناب آقای خامنه ای را در مظان اتهامی نیاورده ام که از چپ و راست مورد هجوم چنین تحلیلی از باب نفس برای ایشان قرار گرفته ام!
    فی الواقع اصلا به دلایل محتمل در خصوص خصایل و شرایط ایشان که ممکن یا ناممکن بوده به برونداد این سطح از آثار محصول رهبریشان اشاره هم نداشته ام!

    و البته بنده از سر کاوش جهت یافتن پاسخ های حقیقی به پرسش های تحمیلی روزگار، مترصد روند گذر تاریخ معاصر کم و بیش بوده ام..
    آثار تصمیمات و عملکرد حضرت آقا یقینا در بسیاری از امور و مقاطع مقبول و قابل سپاس قلبی هم بوده ...

    اما من حیث المجموع این استدلال که ایشان صرفا جهت "تربیت مردم" در مواجهه با شرایط عدیده و رخدادهای طراحی شده ی بلند مدت دشمنان با آثار سوء نهادینه شونده شان، کوتاه آمده اند و مردم را حواله داده اند به "تجربه" برای بنده اصلا قابل پذیرش نیست!!!!!

    علی الاصول نباید و نشاید که هر دو کس در عالم را به مقام قیاس سنجید! و اگر نه میزان برای بنده حضرت امام ره بوده و خواهد بود علی الدوام..
    بماند‌..

    شجاعت.. نکته سنجی، درایت، آینده نگری بلند مدت و بصیرت جهت رخ دهنده های برملا شونده از پس هر واقعه حتی قبل از وقوعش، همه و حتی بیش از این همه صفات حقه ی یک راهبر مقبول ایزد است...
    اینکه اگر بداند در پس فلان واقعه که در بدو حدوث است، چه اتفاقاتی نهفته و امکان به رخداد دارد ولی جهت اینکه مردم! مردم! بصیر شوند همچون نامادری رسم نامهربانی و بی تفاوتی در پبش گیرند تا تر و خشک و بنیان گذشته و آینده ی مُلکی چنین بسوزد.. چه معنا و مفهومی دارد؟
    در جایی قبل تر هم متذکر شده ام که خیال خامی است یکرنگ سازی و یکرنگ انگاری مردم یک دیار در مقاطع زمانی حیات بر زمین! از هر حیث...

    ملت مد نظر امام خمینی ره در سایه ی دژبانی و حراست حقیقی ذیل راهبری سالم نفوس نه با روش تنبیه و تنبه! که با "اقامه ی قسط" در بین تمامی اقشار مردم رخ میدهد که فراتر از آن امت محمدی ص دست بدهد...

    این تحقیر مردم از حیث رها کردن امور به هدف تنبه عموم یا انتساب نتایج منفور و تنوع شکست ها به عملکرد یا ماهیت تفکر مختلط مردم یک مُلک از نظر بنده، دشمنی با همان ملک و ملتش "حتی در قواره ای کوچک اگر موجودند" بوده و اگر مکرر شود خواهد بود...

    فلذا طی ۳۱ یا ۳۲ سال گذشته فرصت سوزی عظیمی صورت گرفته و در ازاء آن دشمن به تثبیت حضور و فعلیت و فعالیت بسی فراتر از نفوذ، که حتی جلوس بر تکیه گاه محکم قدرت بوده نایل آمده..
    که امروز میتواند با سخره کردن و ریشخند این ملت، دقت اعمال قبیحش را در دسترسی به فاعلیتش به رخ تک تک ما بکشد... مثل همین ترور شهید فخری زاده در سالروز شهادت شهید شهریاری!!! که البته صرفنظر کردن از ذکر مثال های بالادستی به خشنودی خدا ادنی..

    و در آخر کسی چون من که آرزویش همه سربلندی این ملک و ملت قابل به امت است حتما سعی داشته در خلوت خویش جهت خوراندن این شیرینی ذهنی به قلبش که ایران متولی دلسوز و به تبع آن استقلال حقیقی و آتیه ی سعادتمندانه و دست دهنده دارد به یقین! ... اما حقیقت در عکس آن زمان و زمانه زهر هلاهل در کام وقایع دارد از پس کوتاهی ها و تقصیرها و دشمنی ها و خصم ها و پتیارگی ها!!!!!

    این مهم که پلیدی ها و هجمه ها و خصومت ها به شماره بسیار است هم خود معلول علل مختلف است که اگر فقط یکی از آنها را منتسب به آن استدلال تلخ جنابتان بدانیم باز هم قابل اغماض نیست...

    قضاوت با بصیران...
    والسلام

  • سلام
    دوست گرامی فرموده اید مشکوک بودن به ولایت اول انحرافه
    خواستم مخالفت کنم و بگم نه جناب، این اولش نیست و آخرش هم نیست
    اولش خیلی قبل تر از این هاست

    در دنیای غیر مجازی از نزدیک زیاد با این تیپ مشکلات درگیرم
    خیلی حرف برای زدن در این باب زیاده و کلی مطلب برای گفتن هست

    چون نمیخوام خدایی نکرده سو تفاهم بشه و یارکشی کرده باشم در بحث اصلی ذیل این کلیپ ، پس با اجازتون بحثش را میزام شاید برای یه جای دیگه
    فقط یک جمله که هر چه میکشیم که نه ولی سهم زیادی از مشکلاتمان سر همین مرددهاست