آخرین انتقادات حسن آقامیری از پیامبر حضرت موسی(ع)


آقامیری: به حضرت موسی نقد داریم


+ 
23

- 
11

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • بیدل 00/2/12 ساعت 20:29

    یکی از مشکلات به نظر من ترجمه ی آیات است یعنی اینکه از کجا معلوم این ترجمه دقیقا"عین معنی فارسی آیه عربی است و دوم آقای حسن زاده از منظر عرفانی تفسیر می کند نه از منظر کلامی و فقهی و.....و در مورد آقا میری باید گفت یقینا ایشان خالی از اشکال نیست اما حرف ها و نظرات جدیدی دارند که باعث میشه فکر کنیم و اندیشه،حداقلش اینه.در آخر ما در جایگاهی نیستیم که به کسی بگوئیم مشرک ملعون و.....
    خدا عاقبت همه را ختم به خیر کند.

  • مهمان 99/11/24 ساعت 11:51

    باد کردن آقا میریها بنفع کیست؟؟؟!!!
    ---
    چراو با چه هدف و بنفع چه طرفهایی این آدمهای مرموز قرآن ستیز و خرگریز را مانند آقا میری و پور آقایی و سرکردگان مزدور تشیع لندنی را که به روی حقایق شناختهای انکار ناپذیر قرآنی و به اصول استدلال عقلی چشم می بندند و این حقایق را با قصد نادیده می گیرند ؛ پیوسته باد می کنید تا در چشم مردم نا آگاه بزرگ جلوه یابند و مردم را با انحرافها و ترفندهای عوام فریب خود گمراه سازند و دین داری و مذهب داری مردم را با من در آوردیها و خرافات خود نابود و تباه کنند ودین و مذهب را در خدمت به اهداف پلید صهیونیسم و استکبار ملغمه ای از جمع گذاره های ضد و نقیض اثبات ناپذیر و گمراه کننده جلوه دهند؟؟؟!!!

  • اولا تحقیق کن
    دوما تهمت گناه کبیرست
    این آقامیری مشخصه قرآن ستیزه
    اما امثال پورآقایی بودن که جلوی این تفکرات وایسادند
    و آقای پور آقایی یکی از سربازان جنگ نرم است چرا بدون تحقیق یه حرفی می زنید
    تهمت به مومن انسان رو از ولایت خدا خارج میکنه
    حواستان باشه هیچوقت بدون تحقیق صحبت نکنید

  • مهمان 99/11/28 ساعت 01:23

    به همان دلیل و برای شعار

  • مهمان 99/11/18 ساعت 12:49

    دین داری و مذهب داری بی ارزش کدام است؟
    ---
    اگر بدون درک قرآنی و عقلی از شناختهای محکم و مفصل قرآن به دین داری و مذهب داری بپردازیم؛ با هدفی پوچ و بی ارزش و تهی از هرگونه معنای پویایی و سازندگی خدا پسندانه ، به سوی خداوند حرکت کرده ایم ، و این گونه دین داری و مذهب داری بحکم قرآن نزد خداوند پشیزی ارزش نخواهد داشت.
    پیروی از سنت پیامبر و امامان از عترت مطهر آن حضرت اگر خواستار رضای خداوند و پیامبر و اهل بیت آن حضرت هستیم نیز بی تردید می باید همراه با همین درک انجام گیرد.
    بنگرید به آیات : ۱۰۳ تا ۱۰۶ سوره کهف

  • مهمان 99/11/13 ساعت 02:01

    اینجا محل مناسبی برای بحث در مورد عرفان نظری نیست !

    در مورد شبهه ای که به علامه حسن زاده آملی وارد شد و ایشان را منحرف معرفی کردند :

    از نظر برخی عبادت بر دو قسم است: عبادت تکوینی و عبادت تشریعی.
    در نظام عالم تکوین همه فقط و فقط خداوند را می پرستند و برای وی سجده می کنند و بنده او می باشند.
    چه مومن و چه کافر تکوینا، عبادت خدا را می کنند، یعنی تمام وجود آنها، ذرات بدن آنها، به وحدانیت خدا معترف است؛ دارد می گوید که خدایی هست و این خدا یکی است و مرا خلق کرده، و حال آنکه این خطاکاران به زبان، شرک و کفر خدا را می گویند.

    وجود آنها نشان از خدایی واحد است، ذرات عالم مشعر به وجود الهی و وحدانیت او هستند، لذا خداوند در قرآن می فرماید: «وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا وَ ظِلَالُهُم بِالْغُدُوِّ وَ الاَصَالِ»[آیه مبارکه15 از سوره رعد] تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند- از روى اطاعت يا اكراه- و همچنين سايه‏ هايشان، هر صبح و عصر براى خدا سجده مى‏كنند.

    ولی از دیدگاه عالم تشریع و نظام علم و اراده، در موجوداتِ دارای اراده و اختیار، گاه انسان در هیاهوی این عالم، گم شده و مخلوقی محدود را با آن جمال و کمال مطلق اشتباه می گیرد.

    ولی نکته بسیار دقیق اینجاست که این موجود، گرچه از صراط مستقیم خارج شده و نسبت به خود و یا دیگران، راه خطا می پیماید ولی باز هم از عموم «لله یسجد من فی السماوات و الأرض» خارج نگشته است. باز هم تحت اراده الهی بوده و عبد محض وی و مطیع و منقاد وی است.
    و این منافات با مشرک بودنِ او ندارد.

    یعنی یک حقیقت است که عبادت مخصوص خداوند یکتاست و چیزی از دایره اراده و کنترل او بیرون نیست، همه ی مخلوقات او را می پرستند ولی نفس انسان که به اراده الهی دارای اختیار شده است می تواند به زبان و عمل ارادی عبادت غیر خدا را اراده کند! و اینکه آزمایش الهی همین است و در قیامت این بندگان پاسخ گوی اعمال، امکانات و اختیارات خود هستند.
    و خدا، رسول و بندگان صالح و مخلص بهتر می دانند.

    باز هم تاکید می کنم جای این مباحثات( شرح تخصصی کتب ) در مدارس علمیه است نه عموم
    چراکه یا باعث ترویج گمراهی می شود یا آبروی عالمی را وجه المنازعه علمی خود می کنند.

  • مهمان 99/11/17 ساعت 23:45

    فروپوش!
    فروپوش... !
    نه بخروش... نه بفروش !

    خمش باش ..!
    خمش باش در این مجمع اوباش !

    مگو فاش !
    مگو فاش ... ز مولی و ز مولا..

  • مهمان 99/11/16 ساعت 13:23

    فرو پوش ... فرو پوش....
    نه بخروش نه بفروش !

    خموش باش !
    خموش باش... در این مجمع اوباش...

    مگو فاش !
    مگو فاش! ز مولی و ز مولا ..

  • اوّلا: در آن آیه مذکور که حسن زاده آملی مثل ابن عربی صوفی ادعا کرده که غیر از خدا چیزی عبادت نمیشود و هر چیزی عبادت بشود خدا عبادت شده چون آن مخلوق که عبادت شده در واقع خداست که در آن صورت و حد و اندازه متطوّر و ظاهر شده!
    و ادعا دارند که: پس در حقیقت مخلوقی نداریم؛ بخشی از ذات خداست که متطور(دگرگون) شده و ظهور کرده که اسم آن را مخلوق گذاشتیم!
    (پس بنابر این ادعاهای آنها؛ مشرکین که مخلوقات را عبادت میکنند گناه و خطایشان این است که خدا را در آن حد و اندازه ای که خدا ظاهر شده محدود کرده اند!)
    خود جناب حسن زاده آملی نوشته:
    "اما نسبت به مشركان كه غير خداوند از موجودات را پرستش مى‏ كنند. پس منتقم از آنها انتقام مى‏ گيرد، زيرا كه آنان حق را محصور كرده‏ اند در آن چه كه او را پرستش كردند و اله مطلق را مقيد قرار دادند. اما از آن جهت كه معبودشان عين وجود حق است كه در اين صورت ظاهر شده است، پس پرستش نمى‏ كنند مگر خدا را «فرضي الله عنهم من هذا الوجه» پس عذابشان در حق ايشان عذب[یعنی گوارا] مى ‏گردد.!!!"
    (ممد الهمم: حسن زاده آملی ص 213)
    در این متن که از کتاب حسن زاده آملی نوشتم چند مخالفت با قرآن و کلام اهل البیت علیهم السلام در آن است
    1 - ادعا کرده که خدا از مشرکان راضی میشود و عذاب آنها را برطرف میکند! که خلود در جهنم را هم برای مشرکین منکر شده! در حالیکه خداوند در قرآن فرموده :
    إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً نساء / 116
    خدا كسى را كه براى او شريكى قرار دهد نمى‏ آمرزد و جز آن هر گناهى را براى هر كه خواهد، مى‏ آمرزد. و هر كس كه براى خدا شريكى قرار دهد سخت به گمراهى افتاده است.
    و فرموده : الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ۖ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿١﴾ الانعام
    (تمامی) ستایش‌ها خدایی را سزاست که آسمان‌ها و زمین را آفرید و تاریکی‌ها و روشنایی را نهاد. سپس کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیدند، (غیر او را) با او(نسبت به ذات و عبادتش و الوهیت و پروردگاری و مالکیتش) برابر می‌شمرند. (۱)
    و فرموده : در سوره بقره آیات 160 و 161 : اِنَّ الذین کفروا و ماتوا و هم کفّارٌ اولئک علیهم لعنة الله والملائکة و الناس اجمعین * خالدین فیها لا یخفّف عنهم العذاب و لا هم ینظرون:
    کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و ملائکه و مردم، همگى بر آنها خواهد بود. [آنان براى] همیشه در آن [لعنت و دورى از رحمت پروردگار] باقى مى‌مانند، نه از عذابِ آنان کاسته مى‌شود و نه مهلت داده مى‌شوند.
    2- حسن حسن زاده ی آملی می گوید:
    در قعر جهنم جرجیر می روید زیرا که نار منقطع می شود و عذاب مرتفع می گردد. (ممدالهمم / 213)
    امام کاظم علیه السلام درباره ی چنین افرادی می فرمایند:
    بعضی از مردم چقدر احمق هستند که می گویند در وادی جهنم جرجیر می روید در حالیکه خداوند فرموده است: وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الحِجارَة پس چگونه سبزی می روید؟ (کافی 6 / 368)
    ..
    ثانیاً : محئی الدین ابن عربی و پیروی آن حسن زاده آملی ادعا کردند که رسول خدا موسی ابن عمران علیه السلام بخاطر این به برادرش هارون نبی علیه السلام اعتراض کرد و گریبانش را گرفت که چرا منکر عبادت گوساله توسط آنها بودی مگر نفهمیدی که غیر از خدا کسی نیست و چیزی نیست تا غیر از خدا پرستیده بشود!
    در حالیکه در قرآن خدا فرموده که عصبانیّت و اعتراض موسی علیه السلام به هارون به این سبب بوده که چرا من نبودم و اینها گوساله را عبادت کردند؟
    وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي ۖ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ ۖ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ ۚ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
    و هنگامی که موسی [پس از آگاهی از آن پیش آمد خطرناک] خشمگین و بسیار اندوهناک به سوی قومش بازگشت، گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید، آیا [با پرستش گوساله] بر فرمان پروردگارتان [که در تورات آمده] پیشی گرفتید [و صبر نکردید تا من بیایم و فرمان خدا را به شما ابلاغ کنم؟] و الواح را افکند و سر برادرش را گرفت [وبا خشم] او را به سوی خود می کشید. [هارون] گفت: ای فرزند مادرم! این گروه مرا ناتوان وزبون شمردند، و نزدیک بود مرا به قتل برسانند، پس مرا با مؤاخذه کردنم دشمنْ شاد مکن، و [هم طراز] با گروه ظالمان قرار مده.
    ..
    ثالثاً : منظور از للّه یسجد من فی السماوات و الارض «طَوْعاً وَ کَرْهاً» اشاره دارد که مؤمنان از روی میل و رغبت در پیشگاه پروردگار به سجده می‌افتند و خضوع می‌کنند، اما غیر مؤمنان هر چند حاضر به چنین سجده‌ای نیستند تمام ذرات وجودشان از نظر قوانین آفرینش تسلیم فرمان خداست چه بخواهند و چه نخواهند نه اینکه هر چیزی و هر کسی عبادت بشود خدا عبادت شده چون فقط خداست و مخلوقات ظهور خود خدا هستند نه چیزی دیگر
    که این عقیده را سران عرفان اصطلاحی در نوشته هایشان گفتند از ابن عربی و مولوی و ملاصدرا و سیدمحمدحسین طهرانی و حسن زاده آملی و امثالهم :
    برای نمونه :
    ابن عربی می گوید:
    «فإذا شهدناه شهدنا نفوسنا لأن ذواتنا عین ذاته لا مغایره بینهما إلا بالتعین و الإطلاق و إذا شهدنا، أی الحق شهد نفسه أی ذاته التی تعینت و ظهرت فی صورتنا»[شرح فصوص قیصری ص۳۸۹]
    «با مشاهده خداوند خود را می بینم، چون ذات ما عین اوست و جدایی و تفاوتی بین ما و او نیست، مگر از نظر تعین و محدودیت و اطلاق. و خداوند با مشاهده ما خود را می بیند، چون ذات اوست که با تعین و شخصیت پذیری به صورت ما ظاهر شده است».
    و نیز می گوید:
    «فما عبد غیر الله فی کل معبود إذ لا غیر فی الوجود».[فصوص الحکم ص۷۳]
    :«غیر از خدا چیزی پرستش نمی شود چون غیری در وجود نیست» (بنا بر این انسان هر چه را پرستش کند او را پرستیده است).
    ابن عربی ادعا دارد که مسیحیان برای این کافر نشدند که گفتند عیسی خداست بلکه کفرشان برای این بود که خدا را محدود در عیسی کردند در حالیکه خدا هم عیسی است و هم هر چیزی را در عالم می بینیم! و در جای دیگر ادعا دارد که خدا را دیدم و خدا به من سلام کرد و خودش را بجای من نشاند و گفت انت ربی و انا عبدک! توی ابن عربی پروردگار منی و من خدا عبد تو!!!
    حسن زاده آملی ادعا کرده : الهی! موج از دریا خیزد الهی! موج از دریا خیزد و با وی آمیزد و در وی گریزد و از وی ناگزیر است، انّا لله و انّا الیه راجعون!( خدا را دریا و موج را مخلوق شمرده که در حقیقت موج همان دریاست که اینطور شده)
    سیدمحمدحسین طهرانی ادعا کرده : حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
    (الله شناسی ج 3 ص 222) _ و مولوی که مخلوق را جزء خدا شمرده ادعا کرده : سوی کل خود رو ای جزو خدا .. از خودی در آ زمانی با خود آ.. و ملاصدرا که گفته : ((أنشأ الأشیاء من شیء و هذا الشّیء هو نفسه))
    خداوند اشیاء را از چیزی آفرید و آن چیز خود او بود.
    اسفار ج2ص231،وعرشیه مساله اول
    رابعاً:
    حسن زاده آملی به صوفیه و اباطیلشان تمایل دارد و گفتار آنها را تاویل میکند
    در حالیکه : به سند صحیح از «احمد ابن محمد بزنطی» روایت کرده ­اند که مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: در این زمان قومی پیدا شده ­اند که به آن­ها صوفی می­گویند. درباره آن­ها چه می­فرمایید؟

    امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: آن­ها (صوفیان) دشمنان ما هستند، پس هر کس به آن­ها میل کند، از آنان است و با آن­ها محشور خواهد شد و به­ زودی کسانی پیدا می­شوند که ادعای محبت ما را می­کنند و به ایشان نیز تمایل نشان می­دهند، خود را به ایشان تشبیه نموده و لقب آنان را بر خود می­گذارند و گفتارشان را تأویل می­کنند.بدان که هر کس به ایشان تمایل نشان دهد از ما نیست و ما از او بیزاریم و هر کس آنان را رد و انکار کند مانند کسی است که در حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با کفار جهاد کرده است.»
    إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات / ج‏۴ / ۲۰۴ / الفصل الخامس و الثلاثون ….. ص : ۲۰۴
    سفینة البحار، ج۲، ص۵۷- حدیقة الشیعه، ص۳- ۵۶۲ – الإثنی عشریه، ص۳۲- شرح نهج البلاغه خویی، ج۶،ص۳۰۴٫

  • نمیدونم کی هستی.
    تو هر کی هستی بدتر از من نیستی.
    ولی ظاهرا حماقت علنی و آشکار تو بیشتر از منه.
    قبل از اینکه حرفم رو بزنم بگم من ربطی به علامه حسن زاده ندارم.
    یعنی اگر من که یک موجود پلید و آلوده هستم بخوام از ایشان دفاع کنم ، برای ایشان ، لکه ننگ ، محسوب میشه.
    ولی چاره نیست.
    حرمت بزرگی رو شکستی.
    خودت رو جمع کن.
    هرگز حرمت مومن رو به طور علنی نشکن.
    هر مومن حقیقی و اصل و واقعی ، حرمتش از حرمت خداست.
    .
    تو چی میفهمی علامه حسن زاده و امثال ایشان کی هستن و چه مقامی دارن.
    .
    تو توان درک و فهم دانش علامه حسن زاده و محی الدین ابن عربی و امثال ایشون رو نداری.
    مباحث توحیدی مرد میدان میخواد. اونجا منطقه ممنوعه هست. باید مومن حقیقی و اصل و خالص باشی.
    من خودم رو سگ مومنان حقیقی و اصل میدونم.
    اونها رو میشناسم.
    مقامات اونها رو به عینه دیدم.
    بهشت و جهنم رو به من نشان دادند.
    تو چی میدونی شیعیان حقیقی امیرالمومنین چه کسانی هستند و چه جایگاهی دارند.
    و چه بهشتی در انتظارشونه.
    در جریان باش که به خاطر این غیبتی که درباره علامه حسن زاده کردی و حرمتش رو شکستی ، ایمان عاریتی تو ( به فرض اینکه ایمان داشتی ) از تو سلب شد اما هنوز فرصت توبه داری.
    برو خاک پای علامه حسن زاده رو سرمه چشمهات بکن شاید خدا ببخشتت.
    و اگر خدا بهت توفیق توبه داد و توبه کردی ، بعدش برای منم دعا کن چون من از تو گناهکارتر هستم.

  • مهمان 99/12/24 ساعت 00:04

    یا ابا الفضل !!
    این چه دفاعی بود ؟! بخدا علامه هم راضی نیست اینطور ..

  • لابد آقامیری ملعون تو از رسول خدا موسی بن عمران علیه السلام هم برتری!؟
    اصلاً گویا از خود خدا هم ادعای برتری داری که در مورد فرعون لعنة الله علیه در قرآن فرموده :
    وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٩٠﴾
    آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿٩١﴾ سوره یونس
    وبنی اسرائیل را از دریا گذراندیم، پس فرعون و لشکریانش آنان را از روی ستم وتجاوز دنبال کردندتا هنگامی که بلای غرق شدن، او را فروگرفت، گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز همان که بنی اسرائیل به او ایمان آوردند، نیست و من از تسلیم شدگان [در برابر فرمان های حق] هستم. (۹۰)
    [به اوگفته شد:] اکنون [که به نابودی خود یقین داری و زمان بازگشت به خدا سپری شده ایمان می آوری؟!] در حالی که پیش از این عصیان می ورزیدی و از تبهکاران بودی؟ (۹۱)
    و فرموده :
    وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّىٰ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ ۚ أُولَـٰئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿١٨﴾ سوره النساء
    و برای کسانی که پیوسته کارهای زشت مرتکب می شوند، تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد [و در آن لحظه که تمام فرصت ها از دست رفته] گوید: اکنون توبه کردم. و نیز برای آنان که در حال کفر از دنیا می روند، توبه نیست. اینانند که عذابی دردناک برای آنان آماده کرده ایم. (۱۸)
    و فرموده :
    اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ ﴿١٧﴾ فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَىٰ أَن تَزَكَّىٰ ﴿١٨﴾ وَأَهْدِيَكَ إِلَىٰ رَبِّكَ فَتَخْشَىٰ ﴿١٩﴾ فَأَرَاهُ الْآيَةَ الْكُبْرَىٰ ﴿٢٠﴾ فَكَذَّبَ وَعَصَىٰ ﴿٢١﴾ ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعَىٰ ﴿٢٢﴾ فَحَشَرَ فَنَادَىٰ ﴿٢٣﴾ فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ ﴿٢٤﴾ فَأَخَذَهُ اللَّـهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَىٰ ﴿٢٥﴾ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّمَن يَخْشَىٰ ﴿٢٦﴾ سوره النازعات
    که به سوی فرعون برو؛ زیرا که طغیان کرده است. (۱۷) پس به او بگو: می خواهی [از آلودگی شرک و طغیان] پاک و پاکیزه شوی؟ (۱۸) من تو را به سوی پروردگارت راهنمایی می کنم تا از او بترسی [و از طغیان دست برداری.] (۱۹) پس آن معجزه بزرگ تر را به او نشان داد. (۲۰) ولی [او آن را] تکذیب کرد و سرپیچی نمود. (۲۱) سپس [به حق] پشت کرد [و برای نابودی موسی] به تلاش برخاست! (۲۲) پس [قومش را] گرد آورد، و ندا داد (۲۳) و گفت: من پروردگار بزرگ تر شما هستم. (۲۴) پس خدا هم [به کیفر این ادعای نابجا] او را به عذاب آخرت و دنیا دچار ساخت. (۲۵)
    ...
    البته ناگفته نماند که بزرگ این آخوندنماهای ملعون صوفی حسن زاده آملی هم در به حضرت هارون سلام الله علیه توهین کرده و مخالف قرآن تز داده که گوساله پرستی عین خدا پرستی است و هارون پیغمبر چون معرفت توحیدی اش کامل نبود با آن مخالفت کرد! و اعتراض موسی به برادرش از این جهت بود که هارون نمیدانست گوساله پرستی عین خدا پرستی است!
    خدای متعال در ماجرای گوساله پرستی بنی اسرائیل می فرماید:

    وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى‏ إِلى‏ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُوني‏ مِنْ بَعْدي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني‏ وَ كادُوا يَقْتُلُونَني‏ فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْني‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ اعراف/150

    چون موسى خشمگين و اندوهناك نزد قوم خود بازگشت، گفت: در غيبت من چه بد جانشينانى بوديد. چرا بر فرمان پروردگار خود پيشى گرفتيد؟ و الواح را بر زمين افكند، و موى برادرش را گرفت و به سوى خود كشيد. هارون گفت: اى پسر مادرم، اين قوم مرا زبون يافتند و نزديك بود كه مرا بكشند، مرا دشمنكام مكن و در شمار ظالمان مياور.



    و اما بشنوید تفسیر ابن عربی را از این آیه:

    و كان موسى أعلم بالأمر من هارون لأنّه علم ما عبده أصحاب العجل، لعلمه بأنّ الله قد قضى ألا يعبد إلا إيّاه: و ما حكم الله بشي‏ء إلا وقع. فكان عتب موسى أخاه هارون لما وقع الأمر في إنكاره و عدم اتساعه، فان العارف من يرى الحقّ في كلّ شي‏ء، بل يراه عين كلّ شي‏ء.

    ترجمه و شرح مطلب توسط یکی از شاگردان مکتبِ ابن عربی یعنی آقای حسن زاده آملی چنین است:

    " موسى (ع) به واقع و نفس الامر و به امر توحيد اعلم از هارون بود. چه اينكه مى ‏دانست اصحاب عِجل[گوساله] چه كسى را پرستش مى‏ كردند.

    زيرا او عالم بود كه خداوند حكم فرموده كه جز او پرستش نشود و آن چه را حكم فرمود، غير آن نخواهد شد (پس جميع عبادتها عبادت حق تعالى است و لكن، «اى بسا كس را كه صورت راه زد».)

    بنا بر اين عتاب موسى برادرش هارون را از اين جهت بود كه هارون انكار عبادت عِجل مى‏ نمود و قلب او چون موسى اتساع نداشت.

    چه اينكه عارف حق را در هر چيز مى‏ بيند بلكه او را عين‏ هر چيز مى‏ بيند. (غرض شيخ در اين گونه مسائل در فصوص و فتوحات و ديگر زبر و رسائلش بيان اسرار ولايت و باطن است براى كسانى كه اهل سرّند. هر چند به حسب نبوت تشريع مقرّ است كه بايد توده مردم را از عبادت اصنام بازداشت. چنانكه انبياء عبادت اصنام را انكار مى‏ فرمودند)."

    (ممد الهمم: حسن زاده آملی ص 514)

    [عبارات داخل پرانتز از شارح و بقیه عبارات ترجمه فصوص ابن عربی است.]

  • چون نسخه رو چپکی گرفتی دستت آقای فقیه !

  • مگه چوب حضرت موسی علیه السلام به اختیار خودشه ؟!

    آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ (91 -یونس)
    فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً ۚ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ (92-یونس)



    فرعون در طاعون، قحطی، مرگ های ناگهانی، آفات حشرات، خون شدن نیل، آتش باران و...
    ایمان که نیاورد هیچ، تا تونست از بنی اسرائیل کشت، استعمار کرد و ظلم و ستم روا داشت!

    دستش رو بگیری از آب بیاری اش بیرون، بهتر از سامری میتونه جبران کنه توبه اش رو ؟!

  • واقعا آدم از این سطح گمراهی فرومایگان تعجب می کنه.

  • مهمان 99/11/11 ساعت 16:54

    یه نتیجه میشه گرفت که اقامیری یه چیزی فهمیده که حضرت موسی درک نکرده
    چنین ادمی احمق نیست حتما نفوذیه