نقش نهادهای نظارتی و داوری در بازدارندگی از تخلفات دولتها چیست؟
---
عقل سلیم بعنوان یک حقیت و اصل انکار ناپذیر اعتراف و اذعان دارد که ملت در بقا و دوام هر کشور و هر نظامی و در دفاع از منافع ملی نقش کلیدی و حیاتی و بنیادین بی جایگزین دارد و بنا براین حقیقت و اصل ملت باید بعنوان صاحب اصلی ثروتها و داراییهای کشور شناخته شود.
با اذعان به این حکم عقلی ؛ هیچ قانون و هیچ شرع و هیچ عرف مدنی انسانی نیست که بتواند از خاستگاه خود این حقیقت و اصل سرشتی را انکار کند.
حقیقت و اصل فوق ثابت می کنند بدون ملت وجود و بقا ودوام کشور و بقا و دوام نظام کشور داری ؛ کلا معنا و مفهومی نمی یابد و اعتراف به کشور و نظام بدون ملت در هیچ سازمان جهانی و عرف انسانی دینی و مدنی امکان پذیر و قابل قبول نیست.
با اذعان به حقیقت و اصل ثابت فوق به این نتیجه ی حتمی می رسیم که در اندیشه های حکومتی هر نظام می باید فصلی برای وادار کردن نهادهای نظارتی و داوری به برخورد قانون مند قاطع ضابطه مند با فجایع بزرگی که دولتها با قانون ستیزی علیه ملت ومنافع ملی و علیه اقتصاد و داراییها و ارز رایج کشور تحمیل می کنند داشته باشد.
بنا بر حقیقت و اصل فوق نهادهای نظارتی بویژه مجلس شورا و قوه قضائیه در ج.ا.ا می باید بعنوان ادای وظیفه ی تخلف ناپذیر خود در دفاع از ملت و منافع ملی ؛ دولتها را در ازای زیانها و آسیبهای جبران ناپذیری که با سوء مدیریت یا با هر علت دیگری به ملت و منافع ملی تحمیل می کنند در معرض استیضاح و پیگرد قانونی لازم قرار دهند.
عقل سلیم بی تردید اقتضا می کند که ارگانهای نظام در راستای اهمیت دادن به اثبات درستی اندیشه ها و اصول و ارزشهای حکومتی نظام در کشور داری کلان پر پیچ و خم ؛ باید به وظیفه و مسئولیت خطیر خود ، در مقابل ضعف نهادهای نظارتی در برخورد با تخلفات دولتی که علیه ملت و منافع ملی انجام می گیرند و در مقابل زیانها و آسیبهای جبران ناپذیری که ضعف برخورد این نهادها با دولتها سبب ریشه دار شدن و رواج این تخلفات می شود ، اقدامات با زدارنده ی قاطعانه ی قانون مند ارشادی و حکومتی لازم الاجرا انجام دهند.
عزیزم ملاحظات این حقیر از همه مقامات این است که بسرعت در محاصره چاپلوسان / بی شخصیت ها / آدم های کوچک قرار گرفته و ارتباط شان با مردم قطع می شود. آنقدر درگیر اتینا شان می کنند که دیگر توجه و فرصتی برای مسائل واقعی نخواهد بود.
بعنوان نمونه همین امروز بجای تمرکز بر نیاز های مردم و امت و نظام مقدس و ایران اسلامی همه انرژی صرف تکنیکهای انتخاباتی می شود تا مردم را مجددا" خام کنند. همان فنونی که در غرب رایج است.
---
عقل سلیم بعنوان یک حقیت و اصل انکار ناپذیر اعتراف و اذعان دارد که ملت در بقا و دوام هر کشور و هر نظامی و در دفاع از منافع ملی نقش کلیدی و حیاتی و بنیادین بی جایگزین دارد و بنا براین حقیقت و اصل ملت باید بعنوان صاحب اصلی ثروتها و داراییهای کشور شناخته شود.
با اذعان به این حکم عقلی ؛ هیچ قانون و هیچ شرع و هیچ عرف مدنی انسانی نیست که بتواند از خاستگاه خود این حقیقت و اصل سرشتی را انکار کند.
حقیقت و اصل فوق ثابت می کنند بدون ملت وجود و بقا ودوام کشور و بقا و دوام نظام کشور داری ؛ کلا معنا و مفهومی نمی یابد و اعتراف به کشور و نظام بدون ملت در هیچ سازمان جهانی و عرف انسانی دینی و مدنی امکان پذیر و قابل قبول نیست.
با اذعان به حقیقت و اصل ثابت فوق به این نتیجه ی حتمی می رسیم که در اندیشه های حکومتی هر نظام می باید فصلی برای وادار کردن نهادهای نظارتی و داوری به برخورد قانون مند قاطع ضابطه مند با فجایع بزرگی که دولتها با قانون ستیزی علیه ملت ومنافع ملی و علیه اقتصاد و داراییها و ارز رایج کشور تحمیل می کنند داشته باشد.
بنا بر حقیقت و اصل فوق نهادهای نظارتی بویژه مجلس شورا و قوه قضائیه در ج.ا.ا می باید بعنوان ادای وظیفه ی تخلف ناپذیر خود در دفاع از ملت و منافع ملی ؛ دولتها را در ازای زیانها و آسیبهای جبران ناپذیری که با سوء مدیریت یا با هر علت دیگری به ملت و منافع ملی تحمیل می کنند در معرض استیضاح و پیگرد قانونی لازم قرار دهند.
عقل سلیم بی تردید اقتضا می کند که ارگانهای نظام در راستای اهمیت دادن به اثبات درستی اندیشه ها و اصول و ارزشهای حکومتی نظام در کشور داری کلان پر پیچ و خم ؛ باید به وظیفه و مسئولیت خطیر خود ، در مقابل ضعف نهادهای نظارتی در برخورد با تخلفات دولتی که علیه ملت و منافع ملی انجام می گیرند و در مقابل زیانها و آسیبهای جبران ناپذیری که ضعف برخورد این نهادها با دولتها سبب ریشه دار شدن و رواج این تخلفات می شود ، اقدامات با زدارنده ی قاطعانه ی قانون مند ارشادی و حکومتی لازم الاجرا انجام دهند.
بعنوان نمونه همین امروز بجای تمرکز بر نیاز های مردم و امت و نظام مقدس و ایران اسلامی همه انرژی صرف تکنیکهای انتخاباتی می شود تا مردم را مجددا" خام کنند. همان فنونی که در غرب رایج است.