دلیل کلی مشکل برق در یک کلمه :
« توافق پاریس» که باعث محدود کردن پیشرفت نیروگاهی و کاهش رسیدگی به امور نیروگاهها در سالهای اخیر هست.
اما اینکه حالا به شکل ناگهانی و بدون اطلاعرسانی قبلی، در زمان نزدیک به انتخابات، قطع برق رو انجام دادن یک مقداری مشکوک هست.
سلام. فرمول اصلی و چهارچوب کلی حل مشکلات، رو کشف کردم :
فقط یک کار میتواند آسیبهایی که « رئیسجمهور بودن یک آخوند بی کفایت» به جامعه وارد کرده است را جبران و ترمیم کند : « رئیسجمهور بودن یک آخوند خوب و کارآمد»
.
البته این به معنای این نیست که اگر حالا مثلا با رای مردم، یک « یک آخوند خوب و کارآمد» رئیسجمهور بشه دیگه مردم کارشون تموم بشه (هر کی بره سی خودش باشه) و به ایشون بگن : تو خودت مشکلات رو حل کن.
« جامعه» ، یعنی :
« مردمی که فعالیت و جهتگیری کلی یکسانی دارند و یک رئیسجمهور دارن که کمکش میکنن برای اداره جامعه ، و یک رهبر دارن که داوری و قضاوتش رو قبول میکنن.»
و دیگر هیچ...یعنی ملت بلانسبت گوزنن و نمیدونن که استخراج رمز ارزها توسط برخی مسئولین که پول ملت تو جیبشونه وکفاف سیر کردن و عیاشی آقا زادهای اونور آبیشونو نمیده رو در جریانش نیستن دیگه....عجب
مجموعه ای از حرفهای ...!
برادر یکه در آسانسور گیر کرده و نظر می دهد که باید خودمان بفکر خودمان باشیم تا چه حد جدی است؟
در کشوری با وسعت ایران اسلامی چرا باید شهر های عمودی توسعه بیابند؟
برادری که با لهجه ترکی نظر می دهد : شما در تهران چه می کنی؟ آذربایجان شرقی و غربی حاصل خیز ترین منطقه ایران است.
خواهری که افزایش گرمای چهار درجه ای را دلیل مصرف زیاد برق می داند ، اگر در تهران هشتاد هزار تاکسی و هزار ها نوع وسیله نقلیه دیگر در حرکت نباشد ، درجه حرارت تهران تا چه حد تقلیل می بیابد؟ اگر ساختمان عمودی نباشد نیازی به آسانسور نیست و برقی هم مصرف آسانسور نمی شود . اگر جمعیت تهران در حد اعتدال باشد ، تهرانی که در شمالش دیواری بنام البرز است و موجب محدود شدن چرخش باد ها و خنک کردن هوا و انتقال دود هائی که همچون در دیگ موجب فرار حرارت می شود، ...
با این مقدمه طولانی ، نتیجه گیری بسیار کوتاه است : ما در مبارزه با معلول هستیم.
« توافق پاریس» که باعث محدود کردن پیشرفت نیروگاهی و کاهش رسیدگی به امور نیروگاهها در سالهای اخیر هست.
اما اینکه حالا به شکل ناگهانی و بدون اطلاعرسانی قبلی، در زمان نزدیک به انتخابات، قطع برق رو انجام دادن یک مقداری مشکوک هست.
فقط یک کار میتواند آسیبهایی که « رئیسجمهور بودن یک آخوند بی کفایت» به جامعه وارد کرده است را جبران و ترمیم کند : « رئیسجمهور بودن یک آخوند خوب و کارآمد»
.
البته این به معنای این نیست که اگر حالا مثلا با رای مردم، یک « یک آخوند خوب و کارآمد» رئیسجمهور بشه دیگه مردم کارشون تموم بشه (هر کی بره سی خودش باشه) و به ایشون بگن : تو خودت مشکلات رو حل کن.
« جامعه» ، یعنی :
« مردمی که فعالیت و جهتگیری کلی یکسانی دارند و یک رئیسجمهور دارن که کمکش میکنن برای اداره جامعه ، و یک رهبر دارن که داوری و قضاوتش رو قبول میکنن.»
این هم یه بازی جدید حسنکه که مردمو اذیت کنه
برادر یکه در آسانسور گیر کرده و نظر می دهد که باید خودمان بفکر خودمان باشیم تا چه حد جدی است؟
در کشوری با وسعت ایران اسلامی چرا باید شهر های عمودی توسعه بیابند؟
برادری که با لهجه ترکی نظر می دهد : شما در تهران چه می کنی؟ آذربایجان شرقی و غربی حاصل خیز ترین منطقه ایران است.
خواهری که افزایش گرمای چهار درجه ای را دلیل مصرف زیاد برق می داند ، اگر در تهران هشتاد هزار تاکسی و هزار ها نوع وسیله نقلیه دیگر در حرکت نباشد ، درجه حرارت تهران تا چه حد تقلیل می بیابد؟ اگر ساختمان عمودی نباشد نیازی به آسانسور نیست و برقی هم مصرف آسانسور نمی شود . اگر جمعیت تهران در حد اعتدال باشد ، تهرانی که در شمالش دیواری بنام البرز است و موجب محدود شدن چرخش باد ها و خنک کردن هوا و انتقال دود هائی که همچون در دیگ موجب فرار حرارت می شود، ...
با این مقدمه طولانی ، نتیجه گیری بسیار کوتاه است : ما در مبارزه با معلول هستیم.