آفتی به نام خشک مقدس ها


بخشی از سخنرانی جنود عقل و جهل / جلسه چهار


+ 
51

- 
4

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • خوب بود

  • مراجع دین شناسی پاسخ دهند مردم تاکی باید از حقایق شناختهاو هشدارهای قرآن غافل بمانند؟؟؟!!!
    ---
    مردم با کتمان حقایق شناختها و هشدارهای قرآن در باره چگونگی دین داری و مذهب داری ، که با سکوت مراجع دین شناسی و مراکز آموزش و تبلیغ دین و مذهب در مقابل رواج من در آوردیها و خرافات و جعلیات ضد قرآن و عقل ؛ مجهول مانده اند و و عدم آگاهی به آنها دین داری و مذهب داری آنان را نابود می کند تا کی باید از این حقایق و هشدارها غافل بمانند و گرفتار و اسیر ضد ارزشها شوند؟؟؟!!!
    مگر مهم ترین وظیفه دین شناسان و مراکز آموزش و تبلیغ دین و مذهب روشنگری و آگاه سازی همیشگی مردم به حقایق شناختها و هشدارهای قرآن برای شناساندن آنان به چگونگی دینداری و مذهب داری خدا پسندانه نیست؟؟؟!!!
    آیا مردم می دانند که گرایش به من در آوردیها و خرافات و جعلیات ضد قرآن و عقل بنام دین و مذهب با غفلت از شناختها و هشدارهای قرآن بحکم خداوند در آیات 103 تا 106 سوره کهف و آیه 65 سوره زمر و در بسیاری از هشدارهای دیگر قرآن حاصل یک عمر دین داری آنان را نابود و تباه می کند؟؟؟!!!

  • مهم ترین وظیفه ی دینی و مذهبی مسئولان نظام دینی ج.ا.ا و مراجع دین شناسی چیست؟
    ---
    نخستین و مهم ترین و ظیفه ی دینی و مذهبی مسئولان نظام ج.ا.ا و مراجع دین شناسی ؛ دفاع از اصالت الهی دین قرآنی خداوند و دفاع از اصالت توحیدی مکتب تشیع نهج البلاغه ای علوی و مبارزه ی علمی فراگیر همیشگی علیه انبوه روز افزون ضد ارزشی من در آوردیها و خرافات و جعلیات متضاد با قرآن و عقل است که این اصالت را لوث و نابود می کنند.
    اصالت الهی - توحیدی دین خدا و مذهب تشیع علوی با آمیختن ضد ارزشهای متضاد با شناختهای محکم و مفصل قرآن به دین و مذهب بعلت آزادانه فعال بودن خیل بی شمار تحریف گران منفعت طلب بی بند و بار عوام فریب در پوشش حرفه های گوناگون ؛ کاملا لوث و مخدوش و مسخ و نابود می گردد.
    سکوت مطلق همیشگی مراجع دین و مذهب شناسی و مراکز آموزش دین و مذهب در مقابل تحریف گران و خود داری این مراجع و مراکز از انجام وظیفه ی روشنگری قرآنی و عقلی و خود داری از آگاه سازی متدینان به هشدارهای آشکارقرآن در زمینه تحریف گریها ؛ دین و مذهب را به بازیچه ی منفعت طلبی تحریف گران تبدیل کرده و مردم متدین را از آگاهی به حقیقت ضد قرآنی من در آوردیها و خرافات و جعلیات آمیخته به دین و مذهب محروم ساخته است .
    ما بیش از چهل است بحمد الله در سایه حکومت دینی نظام ج.ا.ا زندگی را می گذارنیم ولی افسوس که تاکنون هیچ اقدام و جنبش سازمان یافته ی علمی ضابطه مند و قانون مندی را از نهادهای ذی ربط حکومتی نظام و از مراجع و مراکز دین شناسی برای مبارزه علمی آشکار علیه تحریف گریهایی که پیوسته اصالت توحیدی دین و مذهب را نشانه می روند ندیده ایم.
    این مبارزه ی علمی خدا پسندانه که همه ی پیامبران الهی از بدو بعثت بدستور خداوند طلایه دار آن بودند در حقیقت نخستین و مهمترین وظیفه و مسئولیت تخلف ناپذیری است که خداوند در قرآن به دوش مسئولان ذی ربط نظام و مراجع و مراکز آموزش و تبلیغ دین و مذهب گذارده است .
    خداوند در قرآن متخلفان از این وظیفه و همه ی افرادی که حقایق وحی الهی از جمله حقایق شناختهای توحیدی قرآن را بنا به مصلحت اندیشیهای گوناگون بشری محض کتمان می کنند به لعن و نفرین از جانب خود و از جانب مؤمنان و به محرومیت از رحمت الهی ؛ آشکار هشدار داده است .

  • با سلام.
    حالا اگه من این کلیپ رو گذاشته بودم، عین سگ هار بهم حمله میشد.
    معلوم نیست این مهمان ها کی هستند.
    کارهاشون خیلی عجیب غریب و مشکوکه.

  • اصول اساسی وظیفه ی مرجعیت دین شناسی را قرآن تعیین کرده است
    ---
    متاسفانه تنها قربانی مظلوم معرکه شخصی اکثریت مراجع دین شناسی در کشور ما دین قرآنی توحیدی خداوند است که این مراجع با سکوت مرموز خود در مقابل من در آوردی پروران و خرافه گستران و مروجان جعلیات که اصالت الهی توحیدی این دین را پیوسته لوث و نابود می کنند هیچ اقدام بازدارنده ای را برای دفاع خدا پسندانه ی قرآنی از دین و مذهب انجام نمی دهند.
    متاسفانه رفتار رایج مراجع دین شناسی در زمینه ی آموزش و تبلیغ دین و مذهب و سکوت آنان در مقابل من در آوردیها و خرافات و جعلیات دین زدای متضاد با شناختهای قرآن ؛ گواه روشنی است بر این مدعا که این مراجع برای احکام و اعتقادات و نویدها و هشدارهای محکم و مفصل این کتاب هدایت آسمانی هیچ نقش خدا پسندانه و تعیین کننده ای را در جهت دهی درست دین داری و مذهب داری مردم نمی شناسند.
    رفتار رایج این مراجع در زمینه ی آموزش و تبلیغ دین و مذهب نشان می دهد این تنها من در آوردیها و خرافات و جعلیات ضد قرآن و عقل هستند که می توانند و باید چگونگی دین داری و مذهب داری مردم را ، با ابزارهای مشرکانه ی دین زدای متضاد با اصول توحیدی قرآن ، شکل بدهند و تعیین کنند.
    این موضع وارونه ی اکثریت مراجع دین شناسی که سر تا سر در تضاد آشکار با ارزشهای توحیدی قرآن است و بندگان را در تضاد با هشدارهای محکم و مفصل فراوان قرآن در انجام امور فرا طبیعی که به خداوند منحصر است رقیب خداوند می سازد ؛ خروج آشکار از اصول توحیدی رسالت قرآن و کفر صریح به اصول الهی این رسالت است و بشر را به راه های گمراهی شیطانی می کشاند و برای مراجع پیرو این راه ضد ارزشی هیچ حقی بنام هدایت گری به سوی دین توحیدی الهی باقی نمی گذارد.
    خداوند یگانه ذات اقدس حکیم و دانای مطلق در این آیه قرآنی : « وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » ﴿ آیه ۱۲۲ سوره توبه ﴾ و در سایر هشدارهای محکم و مفصل فراوان قرآن حدود وظیفه ی مراجع دین شناسی را بگونه ای آشکار و غیر قابل انکارتعیین کرده است و خروج از این حدود الهی آشکار ؛ انکار بی شبهه ی دستورات قرآنی خداوند است .
    بهانه قرار دادن جعلیات بی پایه ی ساخته و پراداخته ی جعالان بشر بنام سنت و سیرت معصوم در تضاد آشکار با اصول توحیدی قرآن و با جعل و دروغ و با ترفندهای شیطانی ؛ رفتار مزورانه و ظالمانه و بحکم هشدارهای فراوان خود قرآن دین زداست و دین و مذهب را به سوی ابتذال و کفر سوق داده و به بازیچه ی دست دین فروشان و مذهب فروشان از خدا بی خبر برای انباشتن منافع دنیوی حرام تبدیل کرده است .
    این رفتار ضد ارزشی که اکثریت مراجع دین شناسی آن را پیشه ی همیشگی خود قرار داده اند ، دانسته یا ندانسته ؛ دین و مذهب را بگونه ای شیطان پسند وسیله ای فعال در اختیار دشمنان بیگانه ی دین و مذهب قرار داده تا این دشمنان آسان بتوانند با خواب خواب نگه داشتن ملل مسلمان و با تفرقه افکنی و فتنه انگیزی میان این ملل بر سرنوشت این ملل چیره شوند و داراییهای این ملل را چپاول کنند و به تاراج ببرند .
    این سئوال بسیار حیاتی است و نیاز به پاسخ خدا پسندانه دارد که تعرض به چنین مراجعی و انتقاد از موضع منفی و تخریبی آنان در مقابل شناختهای محکم و مفصل قرآن و رسوا سازی این موضع اصول ستیز ؛ چه خسارتهای جبران ناپذیری را خواهد داشت؟؟؟ً!!!

  • وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
    ترجمه فولادوند
    و شايسته نيست مؤمنان همگى [براى جهاد] كوچ كنند. پس چرا از هر فرقه‌اى از آنان، دسته‌اى كوچ نمى‌كنند تا [دسته‌اى بمانند و] در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را -وقتى به سوى آنان بازگشتند بيم دهند- باشد كه آنان [از كيفر الهى ]بترسند؟
    همیشه کلی گوئی می کنید و بدون اشاره به یک نمونه ، قبول ، بسیار هم خوب . اما ارتباط که باید وجود داشته باشد ؟

  • بازهم قرآن را ابزار مغلطه گویی خود قرار داده اید!!!
    ---
    این گفته ی مغلطه آلود شما سوء استفاده ی جاهلانه یا مغرضانه از آیه قرآنی است که آن را بر سر گفته ی خود آورده اید.
    شما بگویید مراجع دین شناسی و فقها اگر نسبت به خطر دین زدای گرفتار شدن به من در آوردیها و خرافات و جعلیات ضد قرآن و عقل به مردم متدین هشدار ندهند به چه چیز در انجام وظیفه ی فقهی خود مطابق دستور خداوند در این آیه باید به این مردم هشدار بدهند تا دانش فقهی خود را از شناختها و هشدارهای محکم و مفصل قرآن در باره این ضد ارزشها به اثبات برسانند و مردم را از پیوستن به این ضد ارزشها بیم دهند؟؟؟!!!
    یک مسلمان خیلی باید عوام و جاهل به شناختها و هشداراهای محکم و مفصل قرآن باشد که برای من در آوردیها و خرافات و جعلیات ضد قرآن و عقل رایج در جوامع متدینین بویژه در جوامع ما شیعیان نمونه بخواهد و هیچ نداند که این ضد ارزشها چیستند!!!

  • خطاب به مهمان ۱۲/۸/۱۴۰۰

    باشه..
    ولی ربط این حرفهات به محتوای کلیپ جناب رائفی چی بود؟
    حالا کامنتت هم میتقل از این کلیپ و محتواش مفروض باشه، اقل جواب به ت اینه:
    عزیز برادر به تعداد همه آدمها راه هست برای رسیدن به خدا ؛)
    دقیقترش هم میشه اینکه حضرت حافظ ره به حضرت احدیت عرض کرد:
    " تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند؟
    به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک"
    پس اگه خیلی نگران رعایت حدود دین هستی از خودت شروع کن و از قضاوت کردنت درباره ی دیگران و پایبندی به دینشون از ظواهر و مظاهر در قواره ی درک خودت بترس!!!!!

  • « وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا » ﴿ آیه ۶۳ سوره فرقان ﴾

  • راه رسیدن به خدا را فقط خدا تعیین می کند
    ---
    راه رسیدن به خدا تنها آن است که خداوند با علم جهان شمول در وحی بی خدشه ی خویش به پیامبران خود ابلاغ کرده و آخرین وحی قرآن کریم است که همه ی راه های رسیدن به خدا در آن ذکر گردیده اند.
    اگر آن گونه که شما می گویید هر بنده ای می تواند با راهی که خود انتخاب می کند به خدا برسد چه نیاز بود خداوند برای تعیین و ابلاغ این راه الهی 125 هزار پیامبر را با تحمل همه ی رنجها و شکنجه ها به سوی بشر بفرستد؟؟؟!!!
    مگر دانش ناچیز بشر که توان رسیدن به کمال هیچ حقیقتی را ندارد چه اندازه است که به رقابت با خداوند جهان آفرینش بپردازد و برای رسیدن به خدا به جای خداوند خود برای خویش راه انتخاب کند؟؟؟!!!
    شما با کدام دلیل انکار ناپذیر وحی الهی از جمله از قرآن و عقل ادعا می کنید بشر بتنهایی توان یافتن راه به سوی خدا را دارد و با این ادعای خود دانسته یا ندانسته وحی و ارسال پیامبران الهی را منکر می شوید؟؟؟!!!
    آیا اگر وحی الهی و پیامبران نبودند عیچ آفریده عاقلی با دانش ناچیز خود می توانیت بتنهایی به سوی خدا راه یابد؟؟؟!!!
    تبیین شناختهای وحی الهی ؛ به همه ی مسائل دینی و مذهبی ربط دارد چون تنها این شناختها هستند که راه درست و مستقیم به سوی خدا را با کمک وحی الهی به همه آفریدگان عاقل نشان می دهند و چگونگی طی کردن این راه را به این آفریدگان آموزش می دهند.

  • مدعاهایی که به بنده نسبت دادی زاییده ی ادراک تو از گفتار بنده است¡
    بنده عرض کردم به تعداد انسان ها راه برای رسیدن به خدا هست (در اشاره طنز آلود به مونولوگ مارمولک).. و البته در این باب هم باور بنده برخاسته از ادراک بنده است.
    لذا تمام آنچه در تفسیر گفتار من آورده ای کاملاً نامرتبط ایت با آنچه که در کامنت من آمد!

    البته که مبنای راهروی از پیروی از ابلاغ پیامبران است.
    اما آیا تو و من و هر دوپای دیگری (واجد وجود در عزضه ی زمین و زمان) در راهروی از پیامبران عیناً و کاملاً در انطباق زیست معنوی و مادی ایشان واقع هستیم؟
    بله هستیم ¡ امّا به قدر قابل " شدن" به فاعلیت!!!!!
    و نه در قواره ی قابل "بودن" به فاعلیت!!!!
    ازیرا که درک جنابعالی (خطاب به مهمان) و منظورت از آنچه به منظور من نسبت داده ای، در حیطه ی "قابل بودن به فاعلیت" است که در جای خود به صحت. (چراکه آن ذیل مقال پیروی از برگزیدگان حضرت احدیت است) ولی در نیافتی که عرض بنده در باب "قابل شدن هر آدمی به فاعلیت در تعالی" بوده و هست!!!!
    عزیز برادر.. شایسته ی خطاب حافظ ره آمدی که فرمود:
    زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
    در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
    در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر اوست
    در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
    ؛)

  • البته می دانم که نخواهی پذیرفت ومرا معلوم الحال و....میدانی زاهد ظاهر پرست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حافظ ملاک نیست سخن قرآن واحادیث پیامبران ملاک است امامان وپیامبران هم ظاهر پرست بودن از نظر رابطه ظاهر و باطن
    رابطه مستقیمی میان ظاهر انسان و باطن او و همچنین اثرگذاری ظاهر روی باطن و اثرگذاری باطن روی ظاهر، وجود دارد و این‌گونه نیست که ظاهر افراد از باطن آنها بیگانه باشد و باطن آنها از ظاهرشان در روایتی حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:
    «لِکُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِنٌ عَلَی مِثَالِهِ فَمَنْ طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُه»؛ «برای هر ظاهری باطنی همانند ظاهر هست. پس هر که ظاهرش پاک باشد باطنش نیز پاک است و هر چه ظاهرش پلید است، باطنش نیز پلید است»[ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 479.]این همان ضرب‌المثل: «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»نمی شود کسی مدعی قلبی پاک باشد، اما رفتارش مبتنی بر گناه، معصیت، وسوسه های شیطانی و هوس های آلوده باشد.(((وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدا))) [ اعراف (7)، آیه 58.]
    «سرزمین پاکیزه و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار می روید؛ امّا سرزمین های بد طینت(و شوره زار)، جز گیاه ناچیز و بی ارزش، از آن نمی روید».خداوند متعال دو معیار ایمان و عمل صالح را برای ارزیابی اعمال قرار داده و فرموده:
    «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْر. إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ...» [ عصر (103)، آیات 2و 3.]
    «که انسان ها همه در زیانند؛ مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند».
    با توجه به این آیات و دیگر آیات قرآن کریم، اگر قرار بود قلب پاک به عنوان تنها مبنای ارزیابی اعمال کافی باشد، دیگر تأکید بر عمل صالح در قرآن و دستورات دینی معنا نداشت. وانگهی، اگر ملاک ایمان و تقوی صرفا داشتن قلب پاک بود؛ پس این همه امر و نهی، واجب و مستحب و آداب و احکام، که در قرآن کریم آمده، برای چه بود!
    دستورهایی که در قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم السلام) در رابطه با انجام واجبات از قبیل: نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر و... و پرهیز ار محرماتی همچون: غیبت، تهمت، دروغ، دزدی، نگاه نامشروع، زنا و... آمده، چه فلسفه ای می تواند داشته باشد؟!
    اگر مهم فقط قلب پاک است، دستور خداوند به زنان پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و زنان مؤمنه مبنی بر رعایت حجاب و عفت چگونه توجیه می شود؟

  • آفتی بنام خشک مغزها...
    واقعاً انتخاب این عبارت برازنده برخی کامنت نویسان معلوم الحاله.

  • « قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ » ﴿ آیه ۳۳ سوره أنعام ﴾
    این آیه سوای پیامبر اسلام همه ی مدافعان از آیات قرآنی آشکار محکم و مفصل شناختهای فرهنگ دین داری و مذهب داری قرآنی که در معرض هتاکی منکران این شناختها قرار می گیرند نیز می شود.