استاد خاتمی نژاد - شعر خوانی ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها


جهت مشاهده نماهنگ های بیشتر به سایت www.asre-zohur.ir مراجعه نمایید.


+ 
8

- 
1

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • عاشقی 00/10/23 ساعت 22:00

    مسئله هتک حرمت خانه حضرت زهرا سلام الله  یک مسئله تاریخی مسلم است هرچند که در زمان خلفا سانسور شدیدب روی ان صورت گرفته و بسیاری از احادیث و روایات جعل یا بدعت های جدیدی اورده شد اما انکار این پدیده حتی در کتب تاریخی اهل سنت نیز امکان پذیز نبوده است:به طور مثال:
     طبری(متوفی ۳۱۰قمری) در جلد یو صفحه۴۴۳ ایتطور نقل می کند: عمربن خطاب به خانه علی علیه السلام امد در حالی که گروهی از مهاجرین انجا گرد امده بودند گفت: به خدا قسم خانه را به آتش می کشم مگر اینکه برای بیعت بیرون ایند.
    یا در کتاب انساب الاشراف. ج یک‌. ص 586 بلاذری(متوفای۲۷۰) می گوید: ابوبکر به دنبال علی علیه ااسلام فرستاد تا بیعت بگیرد. ولی علی ع از بیعت امتناع ورزید.سپس عمر با فتیله آتشزا حدکت کرد و با فاطمه در مقابل خانه روبرو شد. فاطمه سلام الله فرمود ای عمر میبینم که درصدد سوزاندن خانه من هستی. گفت بلی این کار کمک به چیزی است که پدرت برای ان مبعوث شده است.
    در کتاب میزان الاعتدال. ج ۴. ص۴۵۹
    معتزلی (متوفای۲۳۱) در کتاب الوافی بافیات. ج ۶ ص ۱۷ می نویسد: عمر در روز اخد بیعت برای ابی بکر. بر شکم  فاطمه سلام الله زد. او فرزندی در شکم داشت و نام اورا محسن نهاده بودند و سقط شد.
    ابن ابی دارم(متوفای۳۵۷)  در کتاب میزان الاعتدال. ج۴.ص ۴۵۹ می نویسد:
    هنگامی که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیز و زور بیعت گرفت. عمر، قنفذ. و جماعتی را به سوی خانه علی علیه السلام و فاطمه سلام الله فرستاد. عمر هیزم جمع کرد و در خانه را آتش زد.
    در کتاب مروج الذهب. ج ۲. صفحه ۳۰۱
    مسعودی(متوفای۳۲۵) می نویسد: ابوبکر در حال احضار گفت: سه چیزانجام دادم و تمنا می کردم که ای کاش انجام نمیدادم. یکی از ان سه چیز؛ آرزو می کردم ای کاشهتک حرمت خانه زهرا سلام الله را نمی کردم و در این مورد سخن زیادی گفت....
    این پاره ای از کتب اهل سنت بود به واقعه هتک حرمت اشاره کردند البته با جستجو در کتابخاته های معتبر و نور السیره و نسخ خطی احتمالا می توان کتاب بیشتری را یافت

  • مهمان 00/10/23 ساعت 13:18

    عزیزان سلام/ پنجشنبه23/10/1400
    ---
    هدف مندی در وجود همه ی آفریده ها یاد آوری می کند این جهان بی هدف و بی برنامه آفریده نشده است
    ---
    بشر با اندکی تامل در وجود با عظمت خود و در وجود آفریده های پیرامون درک می کند آفریدگار محال است این عظمت را بی هدف و بی برنامه دقیق بی نقص و بی ضوابط تنظبم کننده زندگی بهینه آفریده باشد.
    خداوند آفریدگار در وحی اصیل تحریف نشده ی خود به پیامبران بویژه در قرآن ؛ اصول فراهم سازی زندگی بهینه را آشکار و قابل درک و انکار ناپذیر با تبیین خوبیها و بدیهای سرشت پذیر با گفتاری گویا و رسا به بشر ابلاغ کرده است .
    خداوند عدل مطلق در گزینش میان خوبیها و بدیهای سرشتی ؛ بشر را در آیات محکم و مفصل قرآن آزاد گذاشته و پیامدانتخاب هر گزینه ای را آشکار و خرد پذیر به بشر گوشزد کرده است .
    خداوند در وحی اصیل خود ، که با اندیشه های ناقص بشر آلوده نشده است ، با بیان پیامدهای انتخاب هر گزینه ای که بشر برای خود می پذیرد حجت خرد پذیر خود را در این وحی بر بشر بگونه ای گریز ناپذیر به اتمام رسانده است .
    عقل و سرشت بشر به او حکم می کنند تنها انتخاب گزینه های وحیانی خوب اند که زمینه ی زندگی بهینه را در این دنیای زود گذر و زمینه ی زندگی جاودانه ی سعادت مند را در قیامت برای او فراهم می سازند.

  • مهمان 00/10/22 ساعت 12:55

    دین شناسان و رسانه ها بدانند دور زدن حجتهای الهی هلاکت بار است
    ---
    تعلل یا خود داری پایگاه های رسانه ای در پخش روشنگریهای قرآنی و عقلی ؛ نشانگر عدم آگاهی این رسانه ها به شناختهای سرنوشت ساز و عدول ناپذیر فرهنگ دین داری و مذهب داری قرآن است که خداوند برای تعیین چگونگی دین داری خدا پسندانه با وحی رسا و گویا و سرشت نشین و غیر قابل انکار خود که به پیامر اسلام در قرآن ارسال کرده به بشر ابلاغ نموده است.
    در یک جامعه دینی برای این که بشر دین داری و مذهب داری خود را خدا پسندانه با دوری از من در آوردیها و خرافات و جعلیات بشری دین زدای ضد قرآن و عقل انجام دهد باید او را به شناختهای غفلت ناپذیر فرهنگ الهی دین داری و مذهب داری قرآنی در برنامه های علمی سازمان یافته در همه سطوح آموزشی و متناسب با هر سطح و در همه ی رسانه ها همگانی ؛ همیشه آگاه ساخت .
    محروم ماندن بشر از آگاهی به اصول فرهنگ وحیانی الهی مذکور حاصل یک عمر دین داری و مذهب داری او را تباه می کند و او را بعلت پذیرفتن داو طلبانه ی اسارت در دام من در آوردیها و خرافات و جعلیات متضاد با قرآن و عقل که ساخته و پرداخته ی مغرضان و جاهلان از همنوعان او است بحکم قرآن در آیات قرآنی 103 تا 106 سوره کهف و در آیه 65 سوره ی زمر و در بسیاری از آیات محکم و مفصل هشدارهای قرآن بی تردید به عذاب ابدی گناهان کبیره ی نابخشودنی دچار می سازد.
    غفلت غیر قابل توجیه بشر از شناختهای سرنوشت ساز فرهنگ الهی دین داری و مذهب داری قرآنی ، با وجود قرآن کریم و ترجمه های آن در اختیار همگان ؛ هرگز قابل توجیه نیست ؛ زیرا خداوند با ابلاغ این شناختهای رسا و گویا و انکار ناپذیر در وحی خود به پیامبران و ابلاغ این شناختها به بشر حجت های خود را بر تمام بشر در زمینه ی چگونگی دین داری و مذهب داری به اتمام رسانده است.
    بنا بر آنچه که در نوشته ی فوق روشن گردید ؛ آگاه سازی پیوسته ی جوامع متدین به شناختهای وحی الهی دین داری و مذهب داری ؛ مهم ترین وظیفه ی پیامبر گونه همه ی مراجع دین شناس و مذهب شناس و همه مراکز آموزش و تبلیغ دین و مذهب برای مصون نگه داشتن دین داری و مذهب داری این جوامع بشری از گرفتار شدن در دام من در آوردیها و خرافات و جعلیات بشری دین زدای متضاد با وحی خرد گرای الهی است .
    کتمان حقایق آشکار و قابل درک شناختهای علمی خرد گرای فرهنگ وحیانی دین داری و مذهب داری قرآنی و محروم رها کردن بشر از آگاهی به این شناختها ، بحکم خداوند در قرآن در آیات 159 و 174 سوره بقره ؛ کتمان کنندگان این حقایق را به نفرین خداوند و نفرین مؤمنان وبه پیامدهای شوم ابدی این نفرین در دنیا و آخرت دچار می سازد.
    خداوند هیچ شفاعتی را در قیامت در حق کتمان کنندگان حقایق قرانی نمی پذیرد و این کتمان کنندگان از عذابهای الهی ابدی و پیامدهای شوم این کتمان رهایی نخواهند یافت.
    روی آوردن به مجملات غیر مفصل و غیر مشروح قرآن برای توجیه این کتمان ؛ دور زدن رسوایی است از هشدارهای قرآنی خداوند که بشر برای ترویج من در آوردیها و خرافات و جعلیات خود بنام دین و مذهب یا با غفلت یا به عمد به کار می برد.
    چنین غفلتی با وجود حجتهای آشکار انکار ناپذیر الهی شناختهای قرآنی و ترجمه های این حجتها نزد همگان هرگز در حساب دقیق و بی خطای خداوند در روز قیامت توجیه پذیر نیست و هیچ توجیهی غفلت کنندگان را در روز حساب از عذاب ابدی نجات نخواهد داد .

  • مهمان 00/10/20 ساعت 11:29

    چرا با ادعای دروغین مبارزه علیه وهابیت گمراه اهل بیت پیامبر را بدنام می کنیم؟؟؟!!!
    ---
    چگونه با پشت کردن و دهان کجی به شناختهای توحیدی قرآن با ادعای دروغین مودت اهل بیت پیامبر و مبارزه با وهابیت گمراه ؛ خود را مسلمان و شیعه اهل بیت می نامیم؟؟؟!!!
    بدنام کردن پیامبر و اهل بیت آن حضرت با اصرار بر ترویج من در آوردیها و خرافات و جعلیات متضاد با قرآن و عقل بنام این مظلومان پارسای امین وحی الهی تا کنون چه بازده مثبت و سازنده ای برای دین و مذهب داشته است؟؟؟!!!
    بزرگ ترین ظلم و جفا در حق پیامبر و اهل بیت آن حضرت اعلام جنگ علیه شناختهای توحیدی قرآن با ادعای دروغین مودت و ولایت این امینان وحی الهی است .
    چه طرفهای مرموزی هستند که با اصرار بر ترویج انگ و داغ پر ننگ این گونه ادعای دروغین توحید ستیز تفرقه آفرین ضد قرآنی با رنگ و لعاب جعلی مودت و ولایت اهل بیت مظلوم پیامبر ؛ ترفندها و نیرنگهای وحدت شکن پلید شیطان و شیطان پرستان و دشمنان جهان اسلام را بنام اهل بیت مظلوم پیامبر در جهان تبلیغ می کنند؟؟؟!!!

  • مهمان 00/10/18 ساعت 21:11

    اصرار بر دامن زدن به عوامل فتنه و تفرقه هلاکت بار است و خشم خداوند را بر می انگیزد
    ---
    « هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ » ﴿ آیه ۵۲ سوره ابراهیم ﴾
    مراجع دین منطق شناس پاسخ دهند چگونه و با چه حق واجازه ای یک استاد دانش آموخته که نیز مدعی ایمان به خدا است به خود جرئت و جسارت نقل مطالبی را بنام اهل بیت پیامبر می دهد که بلحاظ علمی از حد تصور منطقی بی ارزش فراتر نرفته و برای رسیدن به تصدیق علمی هیچ دلیل و راه روشن عقلی در خود ندارند؟؟؟!!!
    مجازات الهی ابدی گناه کبیره ی اینگونه اعتقاد سازیهای غیر قابل اثبات تصوری بنام دین و مذهب را که در طول تاریخ بجز فتنه افکنی و تفرقه انگیزی و انداختن مسلمانان به جان هم و پیامدهای شوم خانمان بر افکن ؛ هیچ بازده دیگری برای جوامع مسلمان نداشته اند کدام یک از مراجع دین و سایر دانشمندان متدین که به حساب قیامت ایمان دارند می توانند تحمل کنند؟؟؟!!!
    ترویج روایتهای تاریخی ضد نقیض خرد گریز حاکی از وجود اختلاف و در گیری میان اهل بیت پیامبر بجز بر انگیختن فتنه و تفرقه و پیامدهای شوم در طول قرنهای متعاقب چه بازده مثبت و سازنده ی خدا پسندانه ای برای دین و مذهب و برای اهل بیت مطهر پیامبر و برای نسلهای پی در پی مسلمانان تا کنون داشته است؟؟؟!!!
    در کجای قرآن دامن زدن به این روایتهای فتنه آفرین میان جوامع متعاقب مسلمانان که توان دست رسی به حقایق اوضاع قرنهای پیشین را نداشته اند تایید و تاکید شده است؟؟؟!!!
    آیا مسلمانان هشدارهای قرآن نسبت به تلاشهای شیطان و شیطان پرستان در فتنه انگیزی و تفرقه افکنی میان جوامع متدین را فراموش کرده اند و آیا هیچ ایمان و توجه جدی به این هشدارهای الهی داشته اند؟؟؟!!!
    کدام منطق عقلی خدا پسندانه و دادگاه پسندی می تواند به پیروان مذاهب که هیچ رشته ی خویشاوندی با مظلومان قرنهای پیشین نداشته اند حق بدهد با ادعاهای ضد و نقیض و با زنده نگه داشتن حس انتقام و کینه و نفرت امنیت سوز ؛ نسبت به اختلافهای بزرگان در گذشته ی مذاهب خود دادخواهی کنند و به نتیجه ی عادلانه ی دلبخواه برسند؟؟؟!!!
    کدام منطق خدا پسندانه ی عقل سلیم حق می دهد صدها میلیاردها از متدینان مذاهب مختلف یک دین الهی قرنهای متمادی با دامن زدن به اختلافهای تاریخی بی حاصل که مدعی اند میان بزرگان مذاهب آنان رخ داده اند ؛ با فاجعه آفرینی همیشگی پیوسته مسبب کشتارها و ویرانگریها و آواواره سازیها دست جمعی و هدر دادن داراییهای یک امت بشوند؟؟؟!!!
    چرا و با دخالت کدام عوامل بدخواه ؛ اکثریت مسلمانان در طول قرنهای متمادی به هشدارهای محکم و مفصل خداوند در قرآن نسبت به عواقب شوم اختلاف و فتنه و تفرقه توجه مطلوب چشم گیر نداشته اند؟؟؟!!!
    چند کاوش و پژوهش علمی ژرف تاکنون عوامل اختلافهای خانمان برافکن را که صدها بار میان مسلمانان رخ گشوده اند و انگیزه های مسببان این اختلافهای فاجعه افرین را تا کنون بنفع جوامع مسلمان با انصاف و بی طرفی به تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری صلح آفرین گذاشته اند؟؟؟!!!

  • با سلام من با یک جستجوی ساده در اینترنت در منابع اهل سنت و مطالعه واقعه آتش زدن درب خانه حضرت زهرا توسط خلفا ابوبکر و عمربه نکته مهمی رسیدم که چاپ های جدید کتب ها این واقعه حذف شده و صحبتی در آن ها نشده که واقعا باعث تاسف هست که منابع خودشان را تحریف و نابود میکنند .
    و اما واقعه آتش زدن درب خانه حضرت زهرا در کتاب مروج الذهب مسعودی چنین اشاره شده است ((زمانی که عبداله بن زبیر بر شهر مکه مسلط گردید اعلام کرد هرکس با من بیعت ننماید خانه او را آتش می زنم آنگونه که خانه فاطمه را آتش زدند... .))
    این نشان میدهد واقعه اتش زدن خانه حضرت زهرا توسط خلفای راشدین معروف بوده است .
    و در کتاب الامامه الخلافه مقاتل بن عطیه نیز چنین ذکر شده (( ابوبکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و فاطمه(ع) فرستاد،عمر هیزم را درب خانه فاطمه (ع) جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید .هنگامی که فاطمه (ع)که پشت درب آمد عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت را پشت درب فشار داد که فرزندش سقط نمود و میخ درب سینه حضرت فرو رفت و بر اثر آن صدمات حضرت به بستر بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت .

    کتاب مروج الذهب تالیف مسعودی وفات به سال ۳۴۵ ه.ق جلد سوم صفحه ۷۷ و کتاب الامامه والخلافه مقاتل بن عطیه وفات ۵۰۵ ه.ق ص ۱۰۶
    این کتاب ها کتب ارزشمند و قابل قبول کلیه مسلمانان اهل سنت میباشد و توسط بزرگان اهل سنت نگاشته شده اند
    سخن ، سخن بزرگان دین هست نه اهل شیعه .
    اندکی تامل و تفکر نیاز هست تا دلیل حذف این واقعه در چاپ های اخیر کتب فوق فهمیده شود .

  • باز وهابی بودنت را داد زدی!
    اوّلا که بیان حقایق تاریخی سبب تفکیک حق از باطل خواهد شد؛ مردم وقتی منافقین صدر اسلام و جنایات و بدعتهایشان را بشناسند دنباله رو آنها نمی شوند و آنان را بزرگان امّت! نمی نامند
    بخاطر همین پیروی از منافقین و بدعت گذاران صدر اسلام است که مخالفین مکتب قرآن بعلاوه رسول خدا و اهل البیتش علیهم السلام؛ به خدای مادی و محدود و قابل رویتی معتقدند که به شکل شاب امرد(جوانک بی ریش موفرفری)است و طبق صحیح بخاریتان در قیامت پاچه شلوارش را بالا میزند و ساق پایش را نشان میدهد تا او را بشناسند!! و هر شب به آسمان دنیا کوچ میکند!! و عادل نیست
    بخاطر همین منافقین و بدعتگذاران صدراسلام است که به پیامبری معتقدید که با کودک شش ساله ازدواج کرد!! و ایستاده ادرار میکرد و بارها قصدخودکشی داشت و فحاش بود و الکی افراد را لعن میکرد!! و نمی توانست فرق بین شیطان و جبرئیل را بفهمد و شیطان بر او وحی میکرد و کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی برگرفته از همین صحیح بخاریتان است!
    بخاطر همین منافقین و بدعتگذاران صدر اسلام است که در فرقه هایتان روی باسن همدیگر سجده میکنید چون ابن صهاک چنین فتوا داده بود!! بخاطر همین منافقین و بدعتگذاران صدراسلام است که به خرافه و دروغی به اسم عدالت صحابه معتقدید!! وووو
    بخاطر همین منافقین و بدعتگذاران صدراسلام است که اکنون طالبان و داعش و بوکوحرام جنایت و فساد انجام میدهند..
    ؛
    ثانیا: شیعیان مسلمان یعنی پیروان قرآن بعلاوه خاتم پیامبران خدا محمّد و آل محمّد(علیهم السلام)وظیفه دارند که مردم را آگاه کنند تا مردم حق را از باطل تمیز دهند و بشناسند؛
    حالا اینکار به مذاق امثال تو که مذاهب باطلتان به خطر می افتد خوش نمی آید برای همین میآیی و تهمت میزنی و دروغ می بندی به علمای شیعه که آنها همه مزدور صهیونیست و خرافه پرست و مشرکند!!
    در باره آیه ی 103 آل عمران که ریاکارانه و منافقانه ذکرش کردی رسول خدا و اجانشینان بحق او فرمودند :
    جابربن‌عبداللَّه انصاری عرض کرد: «ای رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله)! وصیّ شما کیست»؟ فرمود: «همان کسی که خداوند به شما دستورداده است که دست از او بر ندارید و فرموده است؛ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا. عرض کرد: «ای رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) برای ما بیان فرمایید که این ریسمان چیست»؟ فرمود: «همان است که خدا فرموده است: إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ؛ مگر به ریسمانی از خدا و ریسمانی از مردم ریسمانی که از طرف خداست کتاب اوست و ریسمانی که از مردم است وصیّ من است».
    تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۱۶ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۱۱۲/ الغیبهًْ للنعمانی، ص۳۹

    پیامبر (صلی الله علیه و آله) مردم من میان شما دو چیز گران نهادم که جانشین منند اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی‌شوید بعد از من یکی از دیگری بزرگ‌تر است کتاب خدا که ریسمان آویخته از آسمان به زمین است. یا فرمود: «تا زمین و عترت و اهل‌بیتم (علیهم السلام) این دو از هم جدا نمی‌شوند تا در حوض بر من وارد شوند».

    تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۱۶ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۱۷/ الطرایف، ج۱، ص۱۲۱/ العمدهًْ، ص۷۱/ نهج الحق، ص۲۲۷

    امام صادق (علیه السلام) وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً؛ ما حبل و ریسمان پیوسته به خداییم.

    تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۱۶ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۵۲/ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۸۴/ الأمالی للطوسی، ص۲۷۲/ فرات الکوفی، ص۹۱/ شواهدالتنزیل، ج۱، ص۱۶۹/ الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۸۶/ العمدهًْ، ص۲۸۸/ المناقب، ج۳، ص۷۵

    امام باقر (علیه السلام): ولایت علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) ریسمانی است که خدای تعالی فرمود: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛ پس هرکس به آن چنگ بزند مؤمن است و هرکه آن را واگذارد، از ایمان خارج است.

    تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۱۶ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۱۸/ فرات الکوفی، ص۹۰

    امام باقر (علیه السلام) آل‌محمّد (علیهم السلام) ریسمان خدا هستند که به چنگ‌زدن به آن فرمان داده شده است.

    تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۱۶ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۸۵/ العیاشی، ج۱، ص۱۹۴/ العیاشی، ج۱، ص۱۰۲
    ؛
    حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها فرمودند در خطبه فدکیه که شیعه و سنی آن را نقل کردند فرمودند:
    فجعل اللّه طاعتنا نظاما للملة و إمامتنا أمانا من الفرقة
    خداوند اطاعت از ما(اهل بیت)را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت مان را عامل در امان ماندن از تفرقه ها قرار داده است .
    احتجاج طبرسی ج 1، ص 258
    بنابراین عامل تفرقه و درگیری در امت اسلام همین ماموستاها و مولویان و مفتیانتانند که پیروی منافقین و بدعتگذاران صدراسلام و دشمن و مخالفند با حبل اللّه که همان قرآن بعلاوه امامت و ولایت مولا علی و سایر عترت رسول اللّه علیهم السلام است

  • مهمان 00/10/22 ساعت 12:54

    آهای رک نا راست!!! تو از تل آویو اومدی یا از کاخ سیاه آمریکا به این سایت دزدانه کوچ کردی یا نوکر سینه چاک پسمانده خور سفره های ملکه استعمار فرتوت انگلیس هستی؟؟؟!!!

  • مهمان 00/10/18 ساعت 11:19

    آقای خاتمی نژاد!!! وظیفه ی دانش آموختگان جامعه چیست؟؟؟!!!
    ---
    آقای دکتر خاتمی نژاد!!! اگر همه ی دانش آموختگان ما که باید فرهیخته و فرزانه باشند چه در حال اشتغال به تدریس در دانشگاها و مراکز تدریس علم چه در سایر محافلی که بنام دین و مذهب بر پا می شوند بجای آموزش حقابق قرآنی اصیل دین بدین گونه که شما شعری را بنام دخت مظلوم پیامبر تهی از هر گونه سند و مدرک و منبع خرد پذیر معتبر سروده اید ؛ بی هیچ پروا و بی تفاوت به پیامدهای منفی و مخرب اجتماعی و روانی و روحی و امنیتی که بر زندگی جامعه باقی خواهد گذاشت به اذهان مردم نا آگاه تحمیل کنند ؛ باید برای عوام زدگی دانش آموختگان جامعه خود که نقش مخربی را در فرهنگ سازی برای جامعه ایفا می کنند تا دم مرگ غصه و اندوه و افسوس خورد.
    چرا باید بی تفاوت به پیامدهای شوم برخی از گفته ها بنام پیامبر و اهل بیت مظلوم آن حضرت بی توجه به بدنامیهای کلانی که برای دین و مذهب و برای بزرگان دین ایجاد می کنند و عوام زدگی را بنام دین و مذهب باغفلت از همه ی پیامدهای مخرب آن ترویج می نمایند بدون هیچگونه تجزیه و تحلیل علمی لازم ؛ این گفته ها ظالمانه به دین و مذهب تحمیل شوند و به اذهان مردم تزریق گردند؟؟؟!!!
    مهم ترین وظیفه غفلت ناپذیر نظام و دولتی که بنام دین حکومت می کنند و همچنان همه ی مراجع دین شناسی ؛ حمایت همیشگی از دین و مذهب و مصون نگه داشتن ارزشهای الهی از هر گفتار و رفتاری است که قدسیت و حرمت الهی این ارزشها را با عوام گرایی می شکنند و نابود می کنند و دستخوش هوی و هوس عوام و سود جوییهای نا اهلان قرار می دهند.
    با چه دلیل از قرآن و عقل و از سنت قرآن گرای پیامبر اسلام بی تفاوتی به این وظیفه خطیر و کتمان و پنهان کردن حقایق شناختها و هشدارهای قرآنی از مردم نزد خداوند بخشش پذیر خواهند بود و به شفاعت پیامبر اکرم و شفاعت اهل بیت آن حضرت مشمول خواهند شد؟؟؟!!!

  • مسئله هتک حرمت خانه حضرت زهرا سلام الله  یک مسئله تاریخی مسلم است هرچند که در زمان خلفا سانسور شدیدب روی ان صورت گرفته و بسیاری از احادیث و روایات جعل یا بدعت های جدیدی اورده شد اما انکار این پدیده حتی در کتب تاریخی اهل سنت نیز امکان پذیز نبوده است:به طور مثال:
     طبری(متوفی ۳۱۰قمری) در جلد یو صفحه۴۴۳ ایتطور نقل می کند: عمربن خطاب به خانه علی علیه السلام امد در حالی که گروهی از مهاجرین انجا گرد امده بودند گفت: به خدا قسم خانه را به آتش می کشم مگر اینکه برای بیعت بیرون ایند.
    یا در کتاب انساب الاشراف. ج یک‌. ص 586 بلاذری(متوفای۲۷۰) می گوید: ابوبکر به دنبال علی علیه ااسلام فرستاد تا بیعت بگیرد. ولی علی ع از بیعت امتناع ورزید.سپس عمر با فتیله آتشزا حدکت کرد و با فاطمه در مقابل خانه روبرو شد. فاطمه سلام الله فرمود ای عمر میبینم که درصدد سوزاندن خانه من هستی. گفت بلی این کار کمک به چیزی است که پدرت برای ان مبعوث شده است.
    در کتاب میزان الاعتدال. ج ۴. ص۴۵۹
    معتزلی (متوفای۲۳۱) در کتاب الوافی بافیات. ج ۶ ص ۱۷ می نویسد: عمر در روز اخد بیعت برای ابی بکر. بر شکم  فاطمه سلام الله زد. او فرزندی در شکم داشت و نام اورا محسن نهاده بودند و سقط شد.
    ابن ابی دارم(متوفای۳۵۷)  در کتاب میزان الاعتدال. ج۴.ص ۴۵۹ می نویسد:
    هنگامی که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیز و زور بیعت گرفت. عمر، قنفذ. و جماعتی را به سوی خانه علی علیه السلام و فاطمه سلام الله فرستاد. عمر هیزم جمع کرد و در خانه را آتش زد.
    در کتاب مروج الذهب. ج ۲. صفحه ۳۰۱
    مسعودی(متوفای۳۲۵) می نویسد: ابوبکر در حال احضار گفت: سه چیزانجام دادم و تمنا می کردم که ای کاش انجام نمیدادم. یکی از ان سه چیز؛ آرزو می کردم ای کاشهتک حرمت خانه زهرا سلام الله را نمی کردم و در این مورد سخن زیادی گفت....
    این پاره ای از کتب اهل سنت بود به واقعه هتک حرمت اشاره کردند البته با جستجو در کتابخاته های معتبر و نور السیره و نسخ خطی احتمالا می توان کتاب بیشتری را یافت

  • برادر یا خواهر گرامی! اندکی تحقیق و تجسس در سطور تاریخ، به پاسخ شبهه ای که مطرح کردید خواهید رسید. بیان این بخش از تاریخ که نقش مهمی در سرنوشت جهان اسلام دارد، با هدف برهم زدن وحدت اهل تسنن و شیعیان مطرح نشده و نخواهد شد. به همین منظور شما محقق گرامی را ارجاع میدهم به منابع برادران اهل تسنن که در باره این اتفاق تلخ از ابتدا تا انتها(از بیعت اجباری از امیر مومنان علیه السلام تا حمله به خانه منور حضرت زهرا سلام الله علیها و ...) در کتب معروف و مورد وثوقشان سخن ها گفته اند. از جمله:
    ابو بکر ابن ابی شیبه، محدث معروف اهل سنت و مؤلف کتاب المصنف به سندی صحیح چنین نقل می کند:إنه حین بویع لأبی بکر بعد رسول الله صلی الله علیه و اله کان علی و الزبیر یدخلان علی فاطمة بنت رسول الله، فیشاورونها و یرتجعون فی أمرهم. فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج و دخل علی فاطمة، فقال: یا بنت رسول الله صلی الله علیه و اله و الله ما أحد أحب إلینا من أبیک و ما من أحد أحب إلینا بعد أبیک منک، و أیم الله ما ذاک بمانعی إن اجتمع هؤلاء النفر عندک أن أمرتهم أن یحرق علیهم البیت. قال: فلما خرج عمر جاؤوها، فقالت: تعلمون أن عمر قد جاءنی، و قد حلف بالله لئن عدتم لیحرقن علیکم البیت، و أیم الله لیمضین لما حلف علیه. مصنف ابن ابی شیبه؛ ج ۸؛ ص ۵۷۲؛ کتاب المغازی

    روایت بلاذری درمورد تهدید به آتش زدن درب خانه
    بلاذری، محدث بزرگ اهل سنت، در کتاب «انساب الاشراف» این رویداد تاریخی را اینچنین نقل می کند: «إن أبا بکر أرسل إلی علی یرید البیعة فلم یبایع، فجاء عمر و معه فتیلة! فتلقته فاطمة علی الباب. فقالت فاطمة: یابن الخطاب، أتراک محرقا علی بابی؟ قال: نعم، و ذلک أقوی فیما جاء به أبوک ... نساب الأشراف؛ ج ۱؛ ص ۵۸۶.؛
    ابو بکر به دنبال علی علیه السلام فرستاد تا بیعت کند؛ ولی علی علیه السلام از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتش زا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه رو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطاب، می بینم در صدد سوزاندن خانه من هستی!؟ عمر گفت: بلی، این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است!».

    اعتراف «ابن قتیبه دینوری» به هتک حرمت خانه فاطمه زهراسلام الله علیها
    مورخ شهیر عبد الله بن مسلم بن قتیبه دینوری در کتاب الامامة و السیاسة چنین می نویسد:«إن أبا بکر (رض) تفقد قوما تخلفوا عن بیعته عند علی کرم الله وجهه فبعث إلیهم عمر فجاء فناداهم و هم فی دار علی، فأبوا أن یخرجوا فدعا بالحطب و قال:و الذی نفس عمر بیده لتخرجن أو لأحرقنها علی من فیها، فقیل له: یا أبا حفص إن فیها فاطمة فقال، و إن!» الامامة و السیاسة ابن قتیبه؛ ص ۱۲.
    ابو بکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه علی علیه السلام آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را با شما آتش می زنم. مردی به عمر گفت: ای ابا حفص (کنیه عمر) در این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد!».
    «ثم قام عمر فمشی معه جماعة حتی أتوا فاطمة فدقوا الباب فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلی صوتها یا أبتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب و ابن أبی القحافة فلما سمع القوم صوتها و بکائها انصرفوا و بقی عمر و معه قوم فأخرجوا علیا فمضوا به إلی أبی بکر فقالوا له بایع، فقال: إن أنا لم أفعل فمه؟ فقالوا:إذا والله الذی لا إله إلا هو نضرب عنقک ...! الامامة و السیاسة ابن قتیبه؛ ص ۱۳
    عمر همراه گروهی به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامی که فاطمه صدای آنان را شنید، با صدای بلند گفت: ای رسول خدا پس از تو چه مصیبت هایی به ما از فرزند خطاب و فرزند ابی قحافه رسید، افرادی که همراه عمر بودند هنگامی که صدای زهرا و گریه او را شنیدند برگشتند؛ ولی عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون آوردند، نزد ابی بکر بردند و به او گفتند: بیعت کن، علی علیه السلام گفت: اگر بیعت نکنم چه می شود؟ گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست، گردن تو را می زنیم ...».

    آتش زدن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها در تاریخ طبری
    محمد بن جریر طبری (م ۳۱۰) در تاریخ خود رویداد هتک حرمت خانه وحی را چنین بیان می کند: «أتی عمر بن الخطاب منزل علی و فیه طلحة و الزبیر و رجال من المهاجرین، فقال و الله لأحرقن علیکم أو لتخرجن إلی البیعة، فخرج علیه الزبیر مصلتا بالسیف فعثر فسقط السیف من یده، فوثبوا علیه فأخذوه».تاریخ طبری؛ ج ۲؛ ص ۴۴۳.
    عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش می کشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود، ناگهان پای او لغزید، شمشیر از دستش افتاد و دیگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند»
    اعتراف «ابن عبد ربه» به هتک حرمت خانه فاطمه زهراسلام الله علیها
    شهاب الدین احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسی مؤلف کتاب العقد الفرید در کتاب خود بحثی مشروح درباره تاریخ سقیفه آورده است. وی تحت عنوان کسانی که از بیعت ابی بکر تخلف جستند، می نویسد:
    «فأما علی و العباس و الزبیر فقعدوا فی بیت فاطمة حتی بعث إلیهم أبو بکر، عمر بن الخطاب لیخرجهم من بیت فاطمة و قال له: إن أبوا فقاتلهم، فأقبل بقبس من نار أن یضرم علیهم الدار، فلقیته فاطمة فقال: یا ابن الخطاب أجئت لتحرق دارنا!؟ قال: نعم، أو تدخلوا فیما دخلت فیه الأمة!. عقد الفرید؛ ج ۴؛ ص ۹۳
    علی و عباس و زبیر در خانه فاطمه نشسته بودند که ابو بکر عمر بن خطاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند و به او گفت: اگر بیرون نیامدند، با آنان نبرد کن! عمر بن خطاب با مقداری آتش به سوی خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه روبه رو شد. دختر پیامبر گفت: ای فرزند خطاب آمده ای خانه ما را بسوزانی؟ او در پاسخ گفت: بلی مگر اینکه در آنچه امت وارد شدند، شما نیز وارد شوید!».

    هجوم به خانه وحی از دیدگاه استاد عبدالفتاح عبدالمقصود
    عبدالفتاح عبدالمقصود، استاد دانشگاه اسکندریه، نویسنده و دانشمند مشهور مصری و مولف کتاب الامام علی بن ابیطالب، هجوم به خانه وحی را در دو مورد از کتاب خود آورده است و ما به نقل یکی از آنها بسنده می کنیم:
    «عمر گفت: و الذی نفس عمر بیده، لیخرجن أو لأحرقنها علی من فیها ...! قالت له طائفة خافت الله و رعت الرسول فی عقبه: یا أبا حفص، إن فیها فاطمة ...»! فصاح لا یبالی: و إن ...! و اقترب و قرع الباب، ثم ضربه و اقتحمه ... و بداله علی ... و رن حینذاک صوت الزهراء عند مدخل الدار ... فإن هی إلا طنین استغاثة ...»
    عبد الفتاح عبد المقصود؛ علی بن ابی طالب؛ ج ۴؛ ص ۲۷۶- ۲۷۷.
    قسم به کسی که جان عمر در دست اوست یا باید بیرون بیایید یا خانه را بر ساکنانش آتش می زنم.
    عده ای که از خدا می ترسیدند و پس از پیامبر صلی الله علیه و اله رعایت منزلت او را می کردند، گفتند:ابا حفص، فاطمه در این خانه است. بی پروا فریاد زد: باشد!. نزدیک شد، در زد، سپس بر در کوبید و وارد خانه شد.
    علی علیه السلام پیدا شد ...طنین صدای زهرا در نزدیکی مدخل خانه بلند شد ... این ناله استغاثه او بود ...!».
    در مقاتل ابن عطیه در کتاب الامامة و الخلافة آمده:«إن أبا بکر بعد ما أخذ البیعة لنفسه من الناس بالإرهاب و السیف و القوة أرسل عمر و قنفذا و جماعة إلی دار علی و فاطمة علیهما السلام و جمع عمر الحطب علی دار فاطمة و أحرق باب الدار! ...؛ هنگامی که ابو بکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به سوی خانه علی و فاطمه علیهما السلام فرستاد. عمر هیزم جمع کرد و در خانه را آتش زد ...». الامامة و الخلافة؛ ص ۱۶۰- ۱۶۱.

    اعتراف ابوبکر به هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها
    ابو عبید، قاسم بن سلام در کتاب الأموال که مورد اعتماد فقهای اهل سنت است، می نویسد: «عبد الرحمن بن عوف می گوید: در بیماری ابو بکر برای عیادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوی زیاد گفت: ای کاش سه چیز را که انجام داده ام، انجام نمی دادم، ای کاش سه چیز را که انجام نداده ام، انجام می دادم. همچنین آرزو می کنم سه چیز را از پیامبر سؤال می کردم؛ یکی از آن سه چیزی که انجام داده ام و آرزو می کنم ای کاش انجام نمی دادم این است که: «وددت أنی لم أکشف بیت فاطمة و ترکته و إن أغلق علی الحرب؛ ای کاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمی گشودم و آن را به حال خود وامی گذاشتم، هرچند برای جنگ بسته شده بود».الأموال؛ ص ۱۴۴، عقد الفرید، ج ۴، ص ۹۳
    ابو القاسم سلیمان بن احمد طبرانی که ذهبی در میزان الاعتدال وی را معتبر می داند، در کتاب المعجم الکبیر، آنجا که درباره ابو بکر و خطبه ها و وفات او سخن می گوید، یادآور می شود:ابو بکر به هنگام مرگ، اموری را تمنا کرد و گفت: ای کاش سه چیز را انجام نمی دادم، سه چیز را انجام می دادم و سه چیز را از رسول خدا سؤال می کردم: «أما الثلاث اللائی وددت أنی لم أفعلهن، فوددت أنی لم أکن أکشف بیت فاطمة و ترکته ...؛ آن سه چیزی که آرزو می کنم که ای کاش انجام نمی دادم، آرزو می کنم ای کاش حرمت خانه فاطمه را هتک نمی کردم و آن را به حال خود واگذار می کردم!» معجم کبیر طبرانی؛ ج ۱؛ ص ۶۲؛ ح ۳۴.
    مسعودی در مروج الذهب می نویسد: «آنگاه که ابو بکر در حال احتضار بود چنین گفت:سه چیز انجام دادم و تمنا می کردم که ای کاش انجام نمی دادم؛ یکی از آن سه چیز این بود: فوددت أنی لم أکن فتشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاما کثیرا!؛ آرزو می کردم که ای کاش حرمت خانه زهرا را هتک نمی کردم. وی در این مورد سخن زیادی گفته است!!». مروج الذهب؛ ج ۲؛ ص ۳۰۱
    حضرت زهرا سلام الله و ماجرای سقط حضرت محسن علیه السلام
    ابراهیم بن سیار نظام معتزلی در کتاب های متعددی، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه علیها السلام را نقل می کند. او در کتاب «الوافی بالوفیات» می گوید: «إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتی ألقت المحسن من بطنها؛ عمر در روز اخذ بیعت برای ابی بکر بر شکم فاطمه زد، او فرزندی که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد!». الوافی بالوفیات؛ ج ۶؛ ص ۱۷
    هم چنین ذهبی در کتاب میزان الاعتدال از محمد بن احمد کوفی حافظ نقل می کند که در محضر احمد بن محمد معروف به ابن ابی دارم، محدث کوفی، این خبر خوانده شد: «إن عمر رفس فاطمة حتی أسقطت بمحسن؛ عمر لگدی بر فاطمه زد و او فرزندی که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد!»