سریال روشن تر از خاموشی | قسمت بیست و نهم


مجموعه تلویزیونی «روشن تر از خاموشی» زندگی صدرالدین محمد قوام شیرازی (معروف به ملاصدرا) را از زمان تولد در شیراز تا زمان فوت در بصره روایت می کند.


+ 
8

- 
1

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • سلام
    ممنون
    درست شد

  • فایل فقط ۳ مگه !!!

  • !

  • واقعا که مخفی گری کامنت اسم مناسبی برای شماست،

  • اشتباهات ملاصدرا با اینکه مرد بزرگی بود
    که متاسفانه عقایدی درباره خداوند را در کتابهایش نوشته که آن خداشناسی که پیغمبر خدا و اهل البیتش(علیهم السلام)طبق قرآن به ما فرمودند نیست
    برای مثال ملاصدرا چنین نوشته:
    لیس فی دارالوجود غیره دیار، و کل ما یترائی فی عالم الوجود أنه غیر الواجب المعبود فانما هو ... فی الحقیقة عین ذاته
    در دار وجود کسی جز او نیست و هر چه در عالم وجود غیر از واجب معبود جلوه می‌کند ... در حقیقت عین ذات خداوند است.
    اسفار 2/292
    رجعت العلیة و الافاضة إلی تطور المبدأ الاول بأطواره:
    معنای علیت و افاضه خداوند به این باز می‌گردد که خودِ او به صورت‌های مختلف و گوناگون در می‌آید.
    مشاعر/ 541- اسفار 6/110
    مولوی صاحب مثنوی(لعنة الله علیه) نیز که درباره خدا ادعا کرده:
    (سوی کل خود رو ای جزو خدا... از خودی بگذر زمانی با خود آ)
    (آنان که طلبکار خدایید خدایید... بیرون ز شما نیست شمایید شمایید)
    (ذاتید و صفاتید گهی عرش و گهی فرش.. در عین بقایید و منزه ز فنایید)
    <<مخلوق ذات و صفات خداست!! یعنی خدا همان مخلوق است و مخلوق همان خداست و از جنس یکدیگرند>>
    (هر لحظه به شکلی بت عیار(خدا) در آمد .. هر دم به لباس دگر آن یار در آمد)
    در حالیکه پیغمبر خدا و اهل البیت(علیهم السلام)طبق قرآن؛
    خداوند را متفاوت از مخلوقاتش معرفی کردند که بدون اجزاء و بلاتغییر است و هیچگونه شباهتی به مخلوقاتش ندارد
    امام رضا(علیه السلام) متفاوت بودن خدا از خلقش را این گونه بیان می‌فرمایند:

    [ و انه شیئ بخلاف الاشیاء — و او چیزی است برخلاف اشیاء ] عیون الاخبار ج 1 ص 266
    و اعتقاد به این که خداوند از خلقش جدا است اما نه جدایی مکانی بلکه جدایی ذات و سنخیت وجود، آنقدر اهمیت دارد که امیرالمؤمنین تمام توحید پروردگار را در آن می داند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمایند:

    [ دلیله آیاته. و وجوده اثباته. و معرفته توحیده. و توحیده تمییزه من خلقه. و حکم التمییز بینونه صفه لا بینونه عزله. انه رب خالق غیر مربوب مخلوق. کل ما تصور فهو بخلافه — دلیل خدا آیات اوست. و وجود او اثبات اوست. و معرفت او توحید او است. و توحید او جدایی او از خلقش است. و حکم جدایی او جدایی صفتی است نه جدایی عزلی. همانا او پروردگار و خالق است و مربوب و مخلوق نیست. هر چیزی که بتوان تصورش کرد به خلاف خدا است. ]
    و نیز در جای دیگر می‌فرماید:

    [ از اشیا جدا است ولی نه به اختلاف مکان. ] التوحید ص 73
    امیرالمومنین علی علیه السلام :
    هو الذی لم یتفاوت فی ذاته، و لم یتبعض بتجزئة‌ العدد فی کماله. (امیرالمؤمنین علیه السلام).(1)
    او آن است که در ذاتش اجزای گوناگون وجود ندارد، ‌و کمالش تجزیه عددی و شمارشی نمی‌پذیرد.
    و من جزأه فقد جهله. (امیرالمؤمنین علیه السلام).(2)
    و هر کس دارای اجزایش بداند او را نشناخته است.
    و من جزأه فقد و صفه، ‌و من وصفه فقد ألحد فیه. (امیرالمؤمنین علیه السلام).(3)
    و هر کس او را دارای اجزا بداند موصوفش دانسته، ‌و هر کس او را وصف کند نسبت به او الحاد ورزیده است.
    ما تصوّر فهو بخلافه. (امیرالمؤمنین علیه السلام).(4)
    هر چه در تصور آید، ‌خداوند بر خلاف آن است
    1) کافی، ‌8/18؛ التوحید، ‌73؛ بحارالانوار، 4/221.
    2) نهج البلاغه، ‌خطبه اول.
    3) التوحید، 34؛ ‌عیون الاخبار، ‌149/1؛ تحف العقول، 161؛ بحارالانوار، 4/229.
    4) بحارالانوار، ‌4/253؛ ‌احتجاج، ‌1/198.

  • آیت الله بهجت هم وحدت وجود مورد نظر فلاسفه و عرفایی مثل ملاصدرا را قبول ندارد
    دیدگاه آیت الله بهجت درباره وحدت وجود در عرفان(مصطلح) و فلسفه:
    نوشتاری که از نظر می گذرانید نظرات و انتقادات آیت الله بهجت، در باب وحدت وجودِ موردِ نظر عرفا است. مطالبی که از آیت الله بهجت نقل شده است به خوبی بیانگر دیدگاه ایشان در باب وحدت وجود و اختلاف نظرشان با عموم عرفا و فلاسفه در این باره است.

    در کتاب زمزم عارفان آیت الله محمّدی ری شهری ، پرسش و پاسخی به شرح زیر از ایشان نقل شده:

    « در پاسخ این جانب که پرسیدم : « آیا وحدت وجودی را که اهل عرفان می گویند ، قبول دارید یا نه ؟ » ، فرمودند :

    آنان از این جهت مصیب هستند و از یک جهت ، در اشتباه . جهت اصابه ، آن است که آنچه می بینند ، دروغ نیست ، و جهت اشتباه ، آن که آنچه میبینند ، با کثرت حقیقیه منافات ندارد . آنچه می بینند واحد است ، تجلی حضرت حق است . موضوع تجلی ،در قرآن و روایات اسلامی ، مطرح است ، الی ماشا الله .

    آنان وحدت حُکمیه را با وحدت حقیقیه اشتباه کرده اند .من معتقد به وحدت حُکمیه و کثرت حقیقیه هستم و ندیدم کسی (این مطلب را)گفته باشد . آنها هم که قائل به وحدت حقیقیه هستند ، عملا همین اعتقاد را دارند .مثل سید محمد کربلایی ، که یک شب تا صبح گریه میکند . اگر وحدت حقیقیه باشد ،گریه برای چه؟

    قرآن و احادیث اسلامی وحدت حقیقیه را رد میکند (کانا یاکلان الطعام). سپس اضافه کردند : (جمع میان ) کثرت حقیقیه و وحدت حقیقیه ، محال است ،مگر اینکه کسی بگوید تناقض محال نیست . آنچه در روایات آمده که (یبصر به) و (یسمع به) ، اشاره به همان وحدت حُکمیه است . همچنین (لا فرق بینک و بینها الا انهم عبادک و خلقک و حدیث قرب نوافل )

    آیت الله بهجت در ادامه ی توضیحاتشان در باره ی وحدت حقیقیه فرمودند : وقتی خورشید آمد ستارگان ، دیده نمی شوند اما واقعا هستند …

    ایشان شخصا درباره ی حکم کفر یا عدم کفر این افراد اظهار نظر نکردند ولی فرمودند :

    به آخوند ملا محمد کاظم گفته بودند :قائلین به وحدت وجود را تکفیر کنید. آخوند فرموده بود :آنها اشتباهشان در مقتضیات برهان است .نمی شود آنها را تکفیر کرد ، مثل کسی که تصور می کند آتش گردان ، آتش است . نکته ی مهم و قابل توجه این است که در تجلی حضرت حق بر قلب بعضی تصور می کنند که آنچه دیده اند ، خداست . این از بی دقتی است . دیدن قلب هم مانند دیدن چشم ممکن است خطا کند . کسانی که قائل به وحدت حقیقیه ی جهان هستند ، دچار این خطا شده اند . (فلما تجلی ربه للجبل …) ، جلوه ی خداوند و تجلی او غیر خود اوست . تجلی ، فعل خداست ، نه خود او»

  • بعضی خیال کرده اند؛ ما که مخالفت داریم با ادعاهای صوفیان و عرفای صوفی مشرب؛ عقیده مان این است که مخلوق مستقل از خالق است!
    در حالیکه ما مخالف این هستیم که ادعا بشود مخلوق تطورات(تحولات )خود خالق است که به این حدود و شکلها و صوَر در آمده
    ما مخالف این هستیم که تباین(دوئیت و تفاوت)خالق و مخلوق انکار شود
    بله مخلوق بدون خالق، تحقق ندارد ؛ یعنی اینطور نیست که مخلوق جایی باشد که خالق نباشد ولی با لحاظ غیریّت و دوئیت و تفاوت کُنهِ خالق با مخلوق
    و با لحاظ اینکه مخلوق هیچگونه اتصال و چسبندگی و آمیختگی با خالق ندارد آنطوریکه در مخلوقات با همدیگر این حالات وجود دارد؛
    زیرا خالق ترکیب و اجزاء و کیفیت ندارد تا اتصال و آمیختگی و چسبندگی همانند مخلوقات آنطور که در مثال آتش و گرما و نور گفتند با او تصوّر بشود؛ که گرما و نور مراتب نازله آتش و صادر شده از آتشند نه اینکه چیزی به تمام حقیقت متفاوت از آتش باشند؛
    و معصوم چه بحق فرموده: من شبه الله بخلقه فهو مشرک(آنکس که خداوند را به مخلوقاتش تشبیه کند مشرک است)
    و با اینکه که مخلوق در موجودیّت و تغییر و تحولاتش مستقل از خالق نیست و مربوط محض به خالق است؛ همان خالق که اجزاء و کیفیت و ترکیب ندارد
    و این مربوط بودن محض مخلوق به خالق، اختیار را از مخلوقاتی مانند انسان و جن هم سلب نمیکند تا جبر در کار باشد

  • مقایسه خداشناسی ملاصدرا با خداشناسی امیرالمومنین علی(علیه السلام)
    .
    .
    .
    امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:
    ((مع کل شیء لابمقارنةٍ))
    خداوند عظم شأنه همراه هرچیزی است اما مِثْل آن ها نیست.
    احتجاج طبرسی ج2ص364.
    ملاصدرای شیرازی می گوید:
    ((لامعنی للمقارنة اصلاً))
    همتایی اصلا معنی ندارد چراکه دراین عالم وجود صرفا واحد است،دوئیت وهمانندی معنا ندارد وهمه وهمه یکی هستند.
    اسفارج4ص174.

    امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:
    ((غیرکل شیء))
    او (خداوند)برخلاف تمامی چیزهاست.
    اصول کافی ج1ص141.
    ملاصدرا می گوید:((عین کل شیء))
    او عین هرچیزی است.
    اسفار ج6ص110.

    امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:
    ((لابمفارقةٍ))
    او مخلوقات خویش را رها نکرده است بلکه درسیطره ی علم وقدرت واحاطه ی اومی باشد.
    توحید کافی ح1ص140.
    ملاصدرا می گوید:
    (غیری نیست تامفارقتی باشد وجود همه وهمه یکی هستند)
    اسفارج4ص46.

    امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:
    ((أنشأالأشیاء))
    خداوند اشیاء را آفرید.
    ((أنشأء الخلق انشاءً،ابتدأه،ابتداً بلا رویه اجالها ولاتجربه استفادها ولاهمامة نفسٍ اضطراب فیها))
    توحید کافی ج1ص23.
    ملاصدرا می گوید:
    ((او نه تنها چیزی را نیافرید بلکه او توان آفرینش وایجاد را ندارد تنها می تواند مصدر واقع شود وچیزها از او صادر گردند،حتی او نمی تواند چیزی را از خود صادر نماید به همن جهت آن چیز را صادر اول می نامند نه مصدر اول.
    عرشیه ((لأنه کمال کل شیء لان ذاته بالفعل من جمیع الوجوه)) امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:
    ((أنشأ الأشیاء لامِن شیء کانَ قَبلَهُ)).
    خداوند اشیا را خلق فرمود اما نه از چیزی که قبل از آن ها باشد(نه از ماده اولیه)
    نهج البلاغه .خطبه اول.
    ملاصدرا می گوید:
    ((أنشأ الأشیاء من شیء وهذا الشّیء هونفسه))
    جمیع اشیاء را از چیزی آفرید وآن چیز نفس خودش بود.
    اسفار ج2ص231،وعرشیه مساله اول.
    وباز ملاصدرا می گوید:
    ((أن اصل الوجودات))
    بدان معنی که جمع مخلوقات فرع وجود او هستند نه مخلوق او.
    اسفار ج2ص280 ونیز ج6ص110 ونیزج6ص368.

    قرآن کریم می فرماید((هوالله أحد)).
    صدرا می گوید:((هو کلّ الأشیاء))'او تمام چیزهاست.

    از نظر ملاصدرا توحید یعنی این که غیراز همه ی اشیاء هیچ غیری نداریم وآنگاه که تمامی چیزها را یکی وواحد دانستیم ،به توحید دست یافته ایم،به عبارت دیگر ((توحید یعنی جمع نمودن همه ی چیزها درقالبی واحد))ودرحقیقت این معنا راشیخ محمود شبستری درگلشن راز این چنین می آورد:

    مسلمان گر بدانستی که بت چیست/یقین دیدی که دین در بت پرستی است.
    گلشن راز،شرح لاهیجی،ص 721،تصحیح کیوان سمیعی.

  • قسمت دوم مقایسه خداشناسی ملاصدرا با خداشناسی امیرالمومنین علی ابن ابیطالب(علیه السلام) : قرآن کریم می فرماید:((اللّه الصَّمَد))'
    ملاصدرا می گوید:همه ی غیر صمدها خدا هستند.

    قرآن کریم می فرماید:((لَم یَلِد ))'
    ملاصدرا می گوید:((کل ما هو بسیط الحقیقة فهو بوحدته کل الاشیاء لایعوزه شیء منها،الا ما هو من باب النقایص والاعدام والامکانات))'
    او مصدر و محل صدور تمامی اشیاء می باشد.
    عرشیه ملاصدرا،قائده دوم از مشرق اول .

    قرآن می فرماید:((لَم یُولَد))'
    صدرا گوید((همه ی یولد ها خدا هستند))'
    قرآن کریم می فرماید:((وَلم یَکن لَهُ کُفواً أحد ))'
    صدرا می گوید:((وجود الآحاد و وجود کل من الآحاد عین وجود الله وانما الکثرة للماهیات والماهیات اعتبارات))'
    موجود درسراسر هستی تنها یک وجود است و آن عین ذات خداست

    نقد مبانی حکمت متعالیه ص200

  • سعید 99/2/17 ساعت 01:02

    سلام
    نمی شود به طور قطع و یقین در باب این موضوع اظهار نظر کرد و
    فراموش نکنیم که بزرگانی مثل علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان پرورش یافته مکتب ملا صدرا و حکمت متعالیه بودند. و بزرگانی چون امام خمینی هم به همین صورت