استاد خاتمی نژاد - چرا مساجد ما خلوت است؟


جهت مشاهده نماهنگ های بیشتر به سایت www.asre-zohur.ir مراجعه نمایید.


+ 
10

- 
1

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • به پایگاه خبر فوری در باره موضوع:/ نخستین وبینار «ارتباطات آئینی: تجربه زیسته اربعین» برگزار می‌شود / سه شنبه 20/07/1400
    ---
    فر آیند نخستین وبینار : «ارتباطات آئینی: تجربه زیسته اربعین» چه خواهد بود؟
    ---
    این نخستین وبینار «ارتباطات آئینی: تجربه زیسته اربعین» اگر خارج از پرتو حد و مرزها و ملاک و معیارهای شناختهای اصیل فرهنگ الهی خرد گرای دین داری و مذهب داری قرآنی سازماندهی و ارائه گردد ؛ هرگز نخواهد توانست دین قرآنی – توحیدی الهی و مذهب تشیع اهل بیت پیامبر اسلام را از اسارت کلاف سر در گم من در آوردیها و خرافات و جعلیات بشری که دین و مذهب را در تضاد با محکمات قرآن و در تعارض بااصول منطق عقل در خود در نوردیده است رهایی بخشد ؛ و همان آثار شومی که خداوند در قرآن نسبت به بروز آنها در نتیجه ی فوت پیامبر اسلام در آیه « وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ » ﴿ آیه ۱۴۴ سوره آل عمران ﴾ هشدار داده است تکرار خواهند شد و ادامه خواهند یافت.
    دانشمندان ؛ بویژه دانشمندان دین شناس و مذهب شناس اگر انگیزه ی جدی راستین دفاع از دین خدا و مذهب تشیع و زدودن من در آوردیها و خرافات و جعلیات بشری دین زدای متضاد با محکمات قرآن ومتعارض با احکام عقل را از دین و مذهب دارند ؛ موظف اند این وبینار را در پرتو شناختهای محکم و مفصل دین داری و مذهب داری قرآنی انجام دهند.
    اگر چنین وبیناری در پرتو محکمات خرد گرای شناختهای قرآن انجام گیرد برای همه ی دین داران روشن و مشخص خواهد شد کدام دین داری و مذهب داری خدا پسندانه است و کدام دین دین داری و مذهب داری در تضاد با خواست خداوند و در تعارض با احکام عقل است و مشخص می گردد چرا و با چه دلیل از قرآن و عقل به زدایش چنین تضاد و تعارضی در پرتو محکمات مفصل قرآن با روشهای علمی – منطقی بگونه ای سازمان یافته هنوز پرادخته نشده است.
    اهداف هر وبیناری بنام دین و مذهب اگر در پرتو محکمات قرآن و احکام عقل سازماندهی نشوند متاسفانه باید گفت این اهداف هیچ بازده مثبت و سازنده ی خدا پسندانه ای برای دین و مذهب و برای بشریت نخواهند داشت .
    اهداف چنین و بیناری اگر با نادیده گرفتن شناختهای قرآن و احکام عقل تهیه و تنظیم شوند بجز هدر دادن وقت و داراییهای کلان و جلب خشم خداوند و تعمیق جهل و نادانی نسبت به ضروریات دین و مذهب و ایجاد و تثبیت گمراهی در این زمینه اثر دیگری برای بشریت به بار نخواهند آورد.

  • چرا اکثریت جوامع بشری اوضاع حال وآینده زندگی خود را به نابودی سوق می دهند؟؟؟!!!
    ---
    جوامع بشری که مدیریت همه ی نیازهای زندگی خود را با نادیده گرفتن اصول پایدار تعریف و استدلال منطق عقلی - علمی متین خدشه ناپذیر پایه گذاری می کنند همیشه در راه گمراهی زیان بار و هلاکت آفرین تا نابودی گام بر می دارند.
    قلدران آزمند جهانی با درک این بزرگ ترین عیب در زمینه ی آگاهی ملل جهان و با هدف تامین و تضمین حد اکثر منافع نامشروع خود به بد ترین سوء استفاده هااز این بزرگ ترین عیب می پردازند تا این ملت هارا همیشه به اسارت برنامه های چپاولگری خود در آورند.
    این قلدران جهانی دشمن بشریت که هیچگاه به تعامل برابر با ملل جهان تن نمی دهند با تعمیق عیب مذکور تا اندازه ای که توان دارند با فریب و نیرنگ راه رهایی از این اسارت را به روی ملت های جهان می بندند.
    حقیقت آشکار این است که بشر با دوری از وحی اصیل هدایت گر و تحریف نشده ی محکم و مفصل الهی در قرآن کریم و انکار سودمند بودن توکل به نقش سرنوشت ساز علمی بی بدیل خداوند در جهان و در زندگی همه ی آفریدگان ؛ خود برای اسارت خویش در همه ی مشکلات و گرفتاریهای همیشه زمینه سازی می کند.
    خداوند یگانه ذات اقدس آفریننده ی حکیم و دانای مطلق جهان هستی در قرآن کریم می فرماید: « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ » ﴿ آیه ۹۶ سوره أعراف ﴾ .
    حضرت حق همچنان در این زمینه در خطاب به پیروان همه ادیان الهی که از شناختهای وحی اصیل تحریف نشده ی الهی برخوردار اند در قرآن کریم می فرماید: « وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ » ﴿ آیه ۶۶ سوره مائده ﴾.

  • چرامساجدماخلوت است ؟؟؟آیات قرآن جوابت رامی دهد


    1-در 38 مورد تعبير دارد كه:
    «أكثرهم لا يعقلون» ، «أكثرهم لا يومنون» ، «أكثرهم لا يعلمون» و ...
    2- در 6 مورد مي‌گويد:
    «أكثرهم الفاسقون» ، «أكثرهم الكافرون» ، «أكثرهم كاذبون» و ...
    3- در 6 مورد مي‌گويد:
    «كثير منهم فاسقون» و ...

    4-
    أكثرهم للحق كارهون
    (سوره مومنون/آيه70)
    اكثر مردم، حق را دوست ندارند.

    5- يا اينكه:
    لقد حق القول على أكثرهم فهم لا يؤمنون
    (سوره يس/آيه7)
    حق براي اكثر آنها آشكار شد، ولي زير بار نمي روند.
    6- يا اينكه:
    أكثرهم لا يعلمون الحق فهم معرضون
    (سوره انبياء/آيه24)

    ب- دسته ديگري از آيات، نسبت به اقوام تمام انبياء است که اکثریت را مذمت کرده است:
    خداوند نسبت به اهل كتاب در سوره آل عمران، آيه 110 مي‌گويد:
    و اكثرهم الفاسقون
    اكثريت اهل كتاب كه ايمان به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نمي آورند، فاسق هستند.
    درباره قوم حضرت موسي (عليه السلام) مي‌گويد:
    و ما كان أكثرهم مؤمنين
    اكثريت آنها ايمان نياورند.
    حتي كساني هم كه ايمان آورده بودند به حضرت موسي (عليه السلام):
    فإذا جاءتهم الحسنة قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئة يطيروا بموسى و من معه ألا إنما طائرهم عند الله و لكن أكثرهم لا يعلمون. (سوره اعراف/آيه131)
    وقتي كارهاي خوب پيش مي آمد، خوشحال بودند و اگر اتفاق بدي پيش مي آمد، به فال بد مي گرفتند و مي گفتند كه اين از شومي حضرت موسي (عليه السلام) است و اكثر اينها نمي دانند و نمي فهمند.
    يعني اكثريت قوم حضرت موسي (عليه السلام) كه به او ايمان آورده بودند.
    درباره قوم حضرت ابراهيم (عليه السلام):
    و ما كان أكثرهم مؤمنين
    (سوره شعراء/آيه 103)
    درباره قوم حضرت نوح (عليه السلام):
    و ما كان أكثرهم مؤمنين
    (سوره شعراء/آيه 121)
    و ما آمن معه إلا قليل
    (سوره هود/ آيه40)
    جز تعداد اندكي، به حضرت نوح (عليه السلام) ايمان نياوردند.
    درباره قوم حضرت هود (عليه السلام):
    و ما كان أكثرهم مؤمنين
    (سوره شعراء/آيه 139)
    درباره قوم حضرت صالح (عليه السلام):
    و ما كان أكثرهم مؤمنين
    (سوره شعراء/آيه 158)
    درباره قوم حضرت لوط (عليه السلام):
    و ما كان أكثرهم مؤمنين
    (سوره شعراء/آيه 174)
    درباره قوم حضرت شعيب (عليه السلام):
    و ما كان أكثرهم مؤمنين
    (سوره شعراء/آيه 190)
    همچنين درباره حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌گويد:
    لعلك باخع نفسك ألا يكونوا مؤمنين * ... * و ما كان أكثرهم مؤمنين
    (سوره شعراء/آيه3 و 
    اكثريت قوم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در برابر دستورات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تسليم نشدند.
    در سوره شعراء، آيه 223 درباره قوم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌گويد:
    و أكثرهم كاذبون
    لطفا در مورد اين آيه دقت كنید، در سوره يوسف، آيه 106 كه در مورد مسلمانان است، مي‌گويد:
    و ما يؤمن أكثرهم بالله إلا و هم مشركون.
    اكثريت كساني كه به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ايمان آوردند، مشرك هستند.

    ج-دسته ديگري از آيات، خداوند پيروزي را از آن حق كرده است، ولو اينكه عده قليلي باشند:

    كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة بإذن الله و الله مع الصابرين
    (سوره بقره/آيه249)
    چه بسا گروه اندكي كه در برابر گروه هاي زياد، پيروز شدند به اذن خداوند.
    در سوره نساء، در مورد خود مسلمانان مي‌گويد:
    و لو أنا كتبنا عليهم أن اقتلوا أنفسكم أو اخرجوا من دياركم ما فعلوه إلا قليل منهم
    (سوره نساء/آيه66)
    همين مسلمانان كه دم از اسلام مي زنند، اگر دستور جهاد بدهيم براي مقاتله يا هجرت،‌ جز تعداد اندكي تابع دستورات خداوند نمي شوند.
    همچنين:
    و قليل من عبادي الشكور
    (سوره سبأ/آيه13)
    د-
    1-رواياتي از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وارد شده است كه دلالت مي كند بر اينكه اهل حق در اقليت هستند. كساني كه در روز قيامت نجات مي يابند، اين اقليت هستند.
    و قد وردت اخبار تدل علي قلة اهل الحق، حيث قال (ص) و هم يومئذ الأقلون
    المستصفى غزالي، ص146
    2- اميرالمؤمنين (عليه السلام) در نهج البلاغه، خطبه 201 مي‌گويد:
    أيها الناس لا تستوحشوا في طريق الهدى لقلة أهله.
    بخاطر اينكه اهل هدايت و حق اندك هستند، گرفتار وحشت و ترس نشويد.
    3- جناب مناوي كه از شخصيت‌هاي برجسته اهل سنت است، مي‌گويد:
    قال علي كرم الله وجهه إن الحق لا يعرف بالرجال، فاعرف الحق تعرف اهله.
    حق، با شخصيت ها و اكثريت شناخته نمي شود. اول حق را بشناس، سپس اهل حق را شناسائي كن.