امام حسين (عليه السلام) میفرمايد: امير مؤمنان على بن ابى طالب (عليه السلام) در يكى از خطبه هاى خود به حاضران فرمودند: چه كسى از شما در جلسه شخصى يهودى ايرانى به نام سبخت كه با رسول خدا سخن گفت، حاضر بود؟ حاضرين جواب دادند: هيچ كدام از ما حاضر نبوديم. امام على (عليه السلام) فرمودند: امّا من همراه رسول خدا بودم كه مرد يهودى به نام سبخت نزد آن حضرت آمد و او مردى از پادشاهان (حاكمان منطقه اى در) ايران بود كه خشن به نظر میرسيد.
گفت: اى محمّد! مردم را به چه چيزى دعوت میكنى؟
پيامبر فرمودند: مردم را به شهادت دادن به يگانگى خداوند و اين كه شريكى ندارد و محمّد، بنده و فرستاده اوست، دعوت میكنم.
سبخت (مردى يهودى) گفت: اى محمّد! خدا كجاست؟
پيامبر فرمودند: او، به نشانه هايش در همه جا هست.
مرد يهودى گفت: او، چگونه است؟ (كيفيتش به چه صورت است؟)
فرمودند: براى او چگونگى و مكان وجود ندارد، زيرا خداوند خودش به كيفيت، چگونگى داده و به مكان، جايگاه داده است.
مرد يهودى گفت: خداوند از كجا آمده است؟
فرمودند: به او گفته نمیشود كه آمده است، زيرا آمدن به كسى میگويند كه از جايى به جاى ديگر منتقل شود، در حالى كه پروردگار ما به مكان و نابودى توصيف نمیشود، بلكه او هميشه بوده و هست، بدون اين كه مكان و نابودى داشته باشد.
مرد يهودى گفت: اى محمّد! پروردگار عظیم كه چگونگى ندارد را وصف كردى. امّا من چگونه بدانم كه خداوند تو را فرستاده است؟
(در اين هنگام)در حضور ما هيچ سنگ، كلوخ، كوه، درخت و حيوانى نبود مگر اين كه در آن جا گفتند: شهادت میدهم كه خدايى جز خداى يگانه نيست و محمّد، بنده و فرستاده اوست. (امام على (عليه السلام) فرمودند:) من نيز گفتم: خدايى جز خداى يگانه نيست و محمّد، بنده و فرستاده خداوند است.
مرد يهودى (به امام على (عليه السلام) اشاره كرد و) گفت: اى محمّد! اين كيست؟
پيامبر فرمودند: اين شخص (يعنى اميرمؤمنان على بن ابى طالب (عليه السلام)) بهترين خويشاوند و نزديكترين مخلوق خداوند به من است. گوشت او، گوشت من و خون او، خون من و روح او، روح من است. او در زندگى، وزير، (همراه و مشاور) من و بعد از وفاتم، جانشين من است، همان طورى كه هارون به موسى بود، با اين فرق كه بعد از من، پيامبرى نيست. پس سخن او را بشنو و از او اطاعت كن، زيرا بر حق است. سپس پيامبر خدا، نام مرد يهودى را، عبدالله گذاشت.
خداوند خالق همه چیز است؛ نه همه چیز
الله خالق کلّ شئ... خداوند بخلاف اشیاء و غیر آنهاست
اینکه خداوند غیرمحدود هست؛ دلیل نمیشود که همه چیز اوست
چیزها او را محدود نمیکنند چون خداوند در ذاتش سنخیت و شباهتی با مخلوقاتش ندارد
خداوند بدون اجزاء و بدون ترکیب و بدون کیفیت است
حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْفَارِسِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ رُمَيْحٍ النَّسَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْعُقَيْلِيُّ بِقُهَسْتَانَ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَلْخِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْخُزَاعِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَزْهَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع فِي بَعْضِ خُطَبِهِ مَنِ الَّذِي حَضَرَ سُبَّخْتَ الْفَارِسِيَّ وَ هُوَ يُكَلِّمُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ الْقَوْمُ مَا حَضَرَهُ مِنَّا أَحَدٌ فَقَالَ عَلِيٌّ ع لَكِنِّي كُنْتُ مَعَهُ ع وَ قَدْ جَاءَهُ سُبَّخْتُ وَ كَانَ رَجُلًا مِنْ مُلُوكِ فَارِسَ وَ كَانَ ذَرِباً فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِلَى مَا تَدْعُو قَالَ أَدْعُو إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ فَقَالَ سُبَّخْتُ وَ أَيْنَ اللَّهُ يَا مُحَمَّدُ قَالَ هُوَ فِي كُلِّ مَكَانِ مَوْجُودٌ بِآيَاتِهِ قَالَ فَكَيْفَ هُوَ فَقَالَ لَا كَيْفَ لَهُ وَ لَا أَيْنَ لِأَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ كَيَّفَ الْكَيْفَ وَ أَيَّنَ الْأَيْنَ قَالَ فَمِنْ أَيْنَ جَاءَ قَالَ لَا يُقَالُ لَهُ جَاءَ وَ إِنَّمَا يُقَالُ جَاءَ لِلزَّائِلِ مِنْ مَكَانٍ إِلَى مَكَانٍ وَ رَبُّنَا لَا يُوصَفُ بِمَكَانٍ وَ لَا بِزَوَالٍ بَلْ لَمْ يَزَلْ بِلَا مَكَانٍ وَ لَا يَزَالُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ لَتَصِفُ رَبّاً عَظِيماً بِلَا كَيْفٍ فَكَيْفَ لِي أَنْ أَعْلَمَ أَنَّهُ أَرْسَلَكَ فَلَمْ يَبْقَ بِحَضْرَتِنَا ذَلِكَ الْيَوْمَ حَجَرٌ وَ لَا مَدَرٌ وَ لَا جَبَلٌ وَ لَا شَجَرٌ وَ لَا حَيَوَانٌ إِلَّا قَالَ مَكَانَهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ قُلْتُ أَنَا أَيْضاً أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ هَذَا فَقَالَ هَذَا خَيْرُ أَهْلِي وَ أَقْرَبُ الْخَلْقِ مِنِّي لَحْمُهُ مِنْ لَحْمِي وَ دَمُهُ مِنْ دَمِي وَ رُوحُهُ مِنْ رُوحِي وَ هُوَ الْوَزِيرُ مِنِّي فِي حَيَاتِي وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدَ وَفَاتِي كَمَا كَانَ هَارُونُ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي فَاسْمَعْ لَهُ وَ أَطِعْ فَإِنَّهُ عَلَى الْحَقِّ ثُمَّ سَمَّاهُ عَبْدَ اللَّهِ
ترجمه :
امام حسين (عليه السلام) میفرمايد: امير مؤمنان على بن ابى طالب (عليه السلام) در يكى از خطبه هاى خود به حاضران فرمودند: چه كسى از شما در جلسه شخصى يهودى ايرانى به نام سبخت كه با رسول خدا سخن گفت، حاضر بود؟ حاضرين جواب دادند: هيچ كدام از ما حاضر نبوديم. امام على (عليه السلام) فرمودند: امّا من همراه رسول خدا بودم كه مرد يهودى به نام سبخت نزد آن حضرت آمد و او مردى از پادشاهان (حاكمان منطقه اى در) ايران بود كه خشن به نظر میرسيد.
گفت: اى محمّد! مردم را به چه چيزى دعوت میكنى؟
پيامبر فرمودند: مردم را به شهادت دادن به يگانگى خداوند و اين كه شريكى ندارد و محمّد، بنده و فرستاده اوست، دعوت میكنم.
سبخت (مردى يهودى) گفت: اى محمّد! خدا كجاست؟
پيامبر فرمودند: او، به نشانه هايش در همه جا هست.
مرد يهودى گفت: او، چگونه است؟ (كيفيتش به چه صورت است؟)
فرمودند: براى او چگونگى و مكان وجود ندارد، زيرا خداوند خودش به كيفيت، چگونگى داده و به مكان، جايگاه داده است.
مرد يهودى گفت: خداوند از كجا آمده است؟
فرمودند: به او گفته نمیشود كه آمده است، زيرا آمدن به كسى میگويند كه از جايى به جاى ديگر منتقل شود، در حالى كه پروردگار ما به مكان و نابودى توصيف نمیشود، بلكه او هميشه بوده و هست، بدون اين كه مكان و نابودى داشته باشد.
مرد يهودى گفت: اى محمّد! پروردگار عظیم كه چگونگى ندارد را وصف كردى. امّا من چگونه بدانم كه خداوند تو را فرستاده است؟
(در اين هنگام)در حضور ما هيچ سنگ، كلوخ، كوه، درخت و حيوانى نبود مگر اين كه در آن جا گفتند: شهادت میدهم كه خدايى جز خداى يگانه نيست و محمّد، بنده و فرستاده اوست. (امام على (عليه السلام) فرمودند:) من نيز گفتم: خدايى جز خداى يگانه نيست و محمّد، بنده و فرستاده خداوند است.
مرد يهودى (به امام على (عليه السلام) اشاره كرد و) گفت: اى محمّد! اين كيست؟
پيامبر فرمودند: اين شخص (يعنى اميرمؤمنان على بن ابى طالب (عليه السلام)) بهترين خويشاوند و نزديكترين مخلوق خداوند به من است. گوشت او، گوشت من و خون او، خون من و روح او، روح من است. او در زندگى، وزير، (همراه و مشاور) من و بعد از وفاتم، جانشين من است، همان طورى كه هارون به موسى بود، با اين فرق كه بعد از من، پيامبرى نيست. پس سخن او را بشنو و از او اطاعت كن، زيرا بر حق است. سپس پيامبر خدا، نام مرد يهودى را، عبدالله گذاشت.
خداوند خالق همه چیز است؛ نه همه چیز
الله خالق کلّ شئ... خداوند بخلاف اشیاء و غیر آنهاست
اینکه خداوند غیرمحدود هست؛ دلیل نمیشود که همه چیز اوست
چیزها او را محدود نمیکنند چون خداوند در ذاتش سنخیت و شباهتی با مخلوقاتش ندارد
خداوند بدون اجزاء و بدون ترکیب و بدون کیفیت است