طالبان با چه حقی می خواهد خوانش تنگ نظرانه ی مولویان سلفی خود را بجای اسلام رحمانی قرآن بر جهان تحمیل کند؟؟؟!!!
---
مولویان سلفی گروه طالبان با خوانش خشونت بار خود از تفسیر غلط چند آیه مربوط به جهاد که در شرایط دشوار سالهای آغازین بعثت پیامبر اسلام نازل گردیده اند؛ حق ندارند این خوانش از تفسیر را بر دهها آیات رحمانی خداوند که پس از این سالها سر تا سر قرآن را فرا گرفتند ؛ بنام امارت اسلامی بر مردم مسلمان صلح دوست افغانستان و جهان تحمیل نمایند.
تحمیل امارت اسلامی با دیدگاه این مولویان یقینا ادعایی است بی جا که با حکومت عدالت محور خدا پسندانه هیچ ارتباطی ندارد و درک غلط این مولویان از دین خدا را ظالمانه و جنون آمیز بر تر و ارجح تر از علم خدا و از سیره ی قرآنی پیامبر اسلام مطرح می کند.
طالبان با این دیدگاه قرآن ستیز و خرد گریز ؛ ظاهرا بجای بر قراری صلح و امنیت و آرامش ؛ می خواهند با راه اندازی کشتار و ویرانگری و آواره سازی و قربانی جان ده ها میلیون مردم بی گناه بی پناه و هدر دادن بیت المال مسلمانان ؛ حکومت خود را بر افغانستان و منطقه و جهان تحمیل کنند.
بی تردید این طرز تفکر قرآن ستیز خرد گریز خشونت بار و غرق در خون ؛ در دین رحمانی خداوند مهربان و در قانون و عرف عقلای انسان دوستانه ی بشر هیچ جایگاهی ندارد و خود و صاحبان خود را دیر یازود حتما به زوال و نابودی سوق خواهد داد.
مطمئن نیستم که جبهه گیری ما صحیح باشد. باید اسلامی رفتار کرد و طرف را موظف به واکنش مناسبِ متقابل نمود.
بنفع همه مسلمین است که در مورد این هندوانه سر بسته قضاوت نکنیم. تا اینجا که نشانه های مثبت بیشتر است و مخالفت ها بو دار.
نظر یک کاربر:
زمان نوجوانی نسل ما هر کسی که سر پر سودایی داشت و دغدغه آزادی و آزادگی ، یک سمبلی داشت برای خودش . از همه این سمبل ها هم رو بورس تر چه گوارا بود بعدها هم یک مدتی گلسرخی مد شد.
خلاصه اکثرا چپ بودند. اما منی که کلا با اندیشه چپ مشکل ذاتی داشتم این وسط فقط نظاره گر بودم. به یک باره مردی ظهور کرد که همان چهره آفتاب سوخته چه گورا را داشت اما به جای اینکه از مارکس و لنین بگه از ادبیات فارسی حرف میزد.به جای کتاب سرمایه مارکس و مانیفست حزب کومونیست، دستش شاهنامه و دیوان حافظ بود.
مسلمان بود خیلی هم معتقد اما جانش رو بر سر مبارزه با افراط گرایی اسلامی گذاشت.
احمدشاه مسعود شد سمبل من!!!
چریک آزادیخواهی که به معنی واقعی کلمه با ارتجاع سرخ و سیاه جنگید.
شیر دره پنجشیر!!!
تو اون عوالم نوجوونی آرزو داشتم کاش منم دوشادوش آمر صاحب میجنگیدم.
حالا نوبت شیر بچه پنجشیر رسیده!
آمر صاحب جوان! احمد ثانی!
شاید می تونست الان تو یکی از کالج های لندن دنبال دکتراش باشه یا از خون و آرمان های پدرش و تمام آزادیخواهان بگذره و یه گوشه دنج کابل لم بده و به ریش روزگار بخنده.
اما از اون پدر ، همچین پسری زاده نمیشه.
احمد یک تنه به دره پدری رفت، علم مقاومت برداشت و شد تنها نقطه روشن ظلمات این روزها
احمد جان نمیدونم الان در کدام فرورفتگی کوه های پنجشیر پناه گرفتی
میدونم که این چند شب خیلی از عزیزانت رو از دست دادی
بزرگمردی مثل فهیم دشتی که یار صدیق پدر بود
ولی میخوام بدونی شاید نتونیم الان کنارتون باشیم ولی دل من و میلیونها ایرانی دیگه و هر کسی که تو این دنیا به آرمان آزادی اعتقاد داره با شما و شیران پنجشیر هست
امیدوارم بزودی پیروزی بزرگت رو بر عمال جهل تاریکی جشن بگیریم.
با عرض سلام خدمت عزیزم فدائی بانو
میدانم که گرفتاری ودلت پرِ ، اما تنها به یک نکته منطقی فکر کن. تصور کن که آزادی ( این سراب مردم فریب ) وسعت بگیرد و هر شهر مفهوم خود را از آرادی اعمال کند. یک قدم فراتر ، تصور کن که در یک شهر هر محله داد استقلال خود را بزند. در آخرین قدم در جامعه دقت کن که علت اینهمه طلاق چیست؟ چون دو نفر با همه انگیزه های مشترک نمی خواهند ؟ نمی توانند ؟ نمی فهمند ؟ نیاموخته اند ؟ که در کنار یکدیگر بهتر است و تمرکزشان بر اختلافات و تفاوتهاست.
انسانی که گلسرخی را دیده و چگورا را بخاطر دارد جهانی پر التهاب را پشت سر دارد و دنیائی از تجربه در کوله بار.
چشم انتظار دعای خیر شما برادر کوچک شما حسین
برای راحت طلبی وموندن تو ایران بهانه نیارید وبقیه رو بی عقل وطرفدار طالبان خطاب نکنید. ماایرانی هستیم نه طالبانتون برامون مهمه ونه مسعودتون . همش ماله خودتون . حالا زن وبچه به کنار . اف به شما مردای افغان دل وجرات داری برو پیش داداش مسعودت وبا طالبان بجنگ . بیعقل وبی مغز تویی . ادم اگر سرزمینش براش مهمه میره یه کاری میکنه . به قول یه دوستی ٬ مادرتون تو خونه مریضه ولش کردین اومدین خونه همسایه ٬ نمیرید کمکش؟ . دل وجرات وغیرت نداری نیا تو خیابونای کشور دیگه و تو این کرونا دادومنقال راه ننداز و مزاحمت ایجاد نکن برای مردم عادی وکسبه اون محل . مشکلاتتونو برید تو خونتون حل کنید . نیاید تو خونه مردم عربده بکشید . من نمیدونم بعضی ازشماها چراانقدر پرویین .یا غیرت داری پاشو برو .غیرت نداری بشین خونت. تو خونه همسایه داده بیداد راه ننداز . ازاینجا اومدی داد میزنی چراپاکستان دخالت میکنه؟ وقتی توی بیغیرت خونتو ول میکنی یکی دیگه میاد صاحب میشه !
برای راحت طلبی وموندن تو ایران بهانه نیارید وبقیه رو بی عقل وطرفدار طالبان خطاب نکنید. ماایرانی هستیم نه طالبانتون برامون مهمه ونه مسعودتون . همش ماله خودتون . حالا زن وبچه به کنار . اف به شما مردای افغان دل وجرات داری برو پیش داداش مسعودت وبا طالبان بجنگ . بیعقل وبی مغز تویی . ادم اگر سرزمینش براش مهمه میره یه کاری میکنه . به قول یه دوستی ٬ مادرتون تو خونه مریضه ولش کردین اومدین خونه همسایه ٬ نمیرید کمکش؟ . دل وجرات وغیرت نداری نیا تو خیابونای کشور دیگه و تو این کرونا دادومنقال راه ننداز و مزاحمت ایجاد نکن برای مردم عادی وکسبه اون محل . مشکلاتتونو برید تو خونتون حل کنید . نیاید تو خونه مردم عربده بکشید . من نمیدونم بعضی ازشماها چراانقدر پرویین .یا غیرت داری پاشو برو .غیرت نداری بشین خونت. تو خونه همسایه داده بیداد راه ننداز . ازاینجا اومدی داد میزنی چراپاکستان دخالت میکنه؟ وقتی توی بیغیرت خونتو ول میکنی یکی دیگه میاد صاحب میشه !
ارسال ويدئو در تلگرام
---
مولویان سلفی گروه طالبان با خوانش خشونت بار خود از تفسیر غلط چند آیه مربوط به جهاد که در شرایط دشوار سالهای آغازین بعثت پیامبر اسلام نازل گردیده اند؛ حق ندارند این خوانش از تفسیر را بر دهها آیات رحمانی خداوند که پس از این سالها سر تا سر قرآن را فرا گرفتند ؛ بنام امارت اسلامی بر مردم مسلمان صلح دوست افغانستان و جهان تحمیل نمایند.
تحمیل امارت اسلامی با دیدگاه این مولویان یقینا ادعایی است بی جا که با حکومت عدالت محور خدا پسندانه هیچ ارتباطی ندارد و درک غلط این مولویان از دین خدا را ظالمانه و جنون آمیز بر تر و ارجح تر از علم خدا و از سیره ی قرآنی پیامبر اسلام مطرح می کند.
طالبان با این دیدگاه قرآن ستیز و خرد گریز ؛ ظاهرا بجای بر قراری صلح و امنیت و آرامش ؛ می خواهند با راه اندازی کشتار و ویرانگری و آواره سازی و قربانی جان ده ها میلیون مردم بی گناه بی پناه و هدر دادن بیت المال مسلمانان ؛ حکومت خود را بر افغانستان و منطقه و جهان تحمیل کنند.
بی تردید این طرز تفکر قرآن ستیز خرد گریز خشونت بار و غرق در خون ؛ در دین رحمانی خداوند مهربان و در قانون و عرف عقلای انسان دوستانه ی بشر هیچ جایگاهی ندارد و خود و صاحبان خود را دیر یازود حتما به زوال و نابودی سوق خواهد داد.
بنفع همه مسلمین است که در مورد این هندوانه سر بسته قضاوت نکنیم. تا اینجا که نشانه های مثبت بیشتر است و مخالفت ها بو دار.
زمان نوجوانی نسل ما هر کسی که سر پر سودایی داشت و دغدغه آزادی و آزادگی ، یک سمبلی داشت برای خودش . از همه این سمبل ها هم رو بورس تر چه گوارا بود بعدها هم یک مدتی گلسرخی مد شد.
خلاصه اکثرا چپ بودند. اما منی که کلا با اندیشه چپ مشکل ذاتی داشتم این وسط فقط نظاره گر بودم. به یک باره مردی ظهور کرد که همان چهره آفتاب سوخته چه گورا را داشت اما به جای اینکه از مارکس و لنین بگه از ادبیات فارسی حرف میزد.به جای کتاب سرمایه مارکس و مانیفست حزب کومونیست، دستش شاهنامه و دیوان حافظ بود.
مسلمان بود خیلی هم معتقد اما جانش رو بر سر مبارزه با افراط گرایی اسلامی گذاشت.
احمدشاه مسعود شد سمبل من!!!
چریک آزادیخواهی که به معنی واقعی کلمه با ارتجاع سرخ و سیاه جنگید.
شیر دره پنجشیر!!!
تو اون عوالم نوجوونی آرزو داشتم کاش منم دوشادوش آمر صاحب میجنگیدم.
حالا نوبت شیر بچه پنجشیر رسیده!
آمر صاحب جوان! احمد ثانی!
شاید می تونست الان تو یکی از کالج های لندن دنبال دکتراش باشه یا از خون و آرمان های پدرش و تمام آزادیخواهان بگذره و یه گوشه دنج کابل لم بده و به ریش روزگار بخنده.
اما از اون پدر ، همچین پسری زاده نمیشه.
احمد یک تنه به دره پدری رفت، علم مقاومت برداشت و شد تنها نقطه روشن ظلمات این روزها
احمد جان نمیدونم الان در کدام فرورفتگی کوه های پنجشیر پناه گرفتی
میدونم که این چند شب خیلی از عزیزانت رو از دست دادی
بزرگمردی مثل فهیم دشتی که یار صدیق پدر بود
ولی میخوام بدونی شاید نتونیم الان کنارتون باشیم ولی دل من و میلیونها ایرانی دیگه و هر کسی که تو این دنیا به آرمان آزادی اعتقاد داره با شما و شیران پنجشیر هست
امیدوارم بزودی پیروزی بزرگت رو بر عمال جهل تاریکی جشن بگیریم.
میدانم که گرفتاری ودلت پرِ ، اما تنها به یک نکته منطقی فکر کن. تصور کن که آزادی ( این سراب مردم فریب ) وسعت بگیرد و هر شهر مفهوم خود را از آرادی اعمال کند. یک قدم فراتر ، تصور کن که در یک شهر هر محله داد استقلال خود را بزند. در آخرین قدم در جامعه دقت کن که علت اینهمه طلاق چیست؟ چون دو نفر با همه انگیزه های مشترک نمی خواهند ؟ نمی توانند ؟ نمی فهمند ؟ نیاموخته اند ؟ که در کنار یکدیگر بهتر است و تمرکزشان بر اختلافات و تفاوتهاست.
انسانی که گلسرخی را دیده و چگورا را بخاطر دارد جهانی پر التهاب را پشت سر دارد و دنیائی از تجربه در کوله بار.
چشم انتظار دعای خیر شما برادر کوچک شما حسین