مستند کوتاه «نقشه نفوذ» | دیپلماسی همبرگری
هنوز برجام به فرجام نرسیده مکدونالد فرم درخواست اعطای نمایندگی در ایران را در وبسایتش قرار داد/ هشداری که ۱۵ سال پیش درباره پیشاهنگ فرهنگ آمریکایی داده شد
ارسال نظر
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
کاش هویدا بود تا دربارهی سیستمی حرف بزند که ایران را از "شیرهکش خانه" رساند به "دروازهی تمدن بزرگ"
هویدا قرار بود از سیستم بگوید. به قول ابراهیم یزدی، از سیستمی که ١٣ سال صدر اعظم دوران طلائیش بود. او میخواست برملا کند تمام آن دورانی كه چشم دنیا به اقتدار ایران بود. او میخواست بگوید چگونه شد که از شیره کش خانه به "دروازه تمدن بزرگ" رسیده بودیم. او قرار بود بگوید ملتی که کنار خیابان قاپ میانداخت و شپش از سر و رویش بالا میرفت، چگونه شد که به آنجا رسید که بدون ویزا به ۷۲ کشور دنیا سفر میکرد.
هویدا قرار بود بگوید چگونه ریال ایران جزء ٧ پول برتر دنیا شد. هویدا قرار بود بگوید که چه شد که بعد از ٥٧ سال سلطنت پهلوی، دنیا به مردم ایران تعظیم میکرد. کسی نمیداند کسانی که دیروز با بورسیه بنیاد پهلوی در بهترین دانشگاهها دانشجو بودند و عضو کنفدراسیون دانشجویان ناراضی ایران و امروز بعد از انقلاب از زیر قرآن به دیار غربت پناه بردهاند، از صدقه سر سیستمی بود که هویدا میخواست برملائش کند.
هویدا میخواست بگوید. او آماده اعتراف بود. اتفاقا از تمام دنیا به مهندس بازرگان تلفن شده بود که هویدا نباید اعدام شود اما نمیدانم چگونه گلوله هادی غفاری از غیب، هویدا را برای گفتن حقیقت به سکوت کشاند. دیروز که در خبرها شنیدم که ترکیه به تمام کارخانهها و مراکز اقتصادی کشور مطبوعش دستور داده که اگر کارگر ایرانی برای حمالی استخدام کنید ٣٠٠٠٠ لیره ترک جریمه خواهید شد و به زندان خواهید رفت، بی اختیار دلم گرفت. به یاد روزهائی افتادم که من ایرانی، دانشجو بودم و هر تابستان میتوانستم از اروپا یک ماشین بخرم، سوارش بشوم و بدون گمرک و هیچ هزینهای به همان سیستم کشور هویدا بازگردم. به هر کشوری که میرفتم، من ایرانی ویزا سر خود بودم! چون پاسپورت ایرانی داشتم و وقتی به ترکیه میرسیدم کشور مخروبهای بود که پسر بچه ایش بر بلندی به ماشین من سنگ میزدند! پلیساش برای گرفتن یک پاکت سیگار به من التماس میکرد و دختران زیبای ترک در استانبول به من میگفتند "افندی" تا ترغیب شوم از مغازه آنان سوغاتی بخرم و به کشورم بازگردم.
در تمام مسیر راهم که ٢٠٠٠ کیلومتر آن از خاک ترکیه بود، همش نگران بودم از کشوری که مردمش هنوز با گاری و درشکه تردد میکنند، چگونه مرسدس بنز ٢٣٠ را که از کمپانی "دنزل" در وین اتریش خریده بودم به سلامت عبور دهم و پس از رسیدن به ایران نزد کدام صافکار و نقاش اتومبیل بروم که سنگهای کوبیده بر ماشینم را صاف و رنگ کند. ترکیه ده کورهای بود که گذر از آن تمام دشواری راهم بود. از آن روز تا به امروز که ٤٠ سال گذشته، چقدر حقیر شدهام.
کاش هویدا زنده بود و از آن سیستم میگفت.
بعلاوه، دست نشانده بودن هم هنر نیست. هر چند ممکن است در کوتاه مدت مزایایی بهمراه داشته باشد اما در بلند مدت، جز پذیرش توهین و تحقیر، نتیجه ای ندارد.
به عنوان یک بی سواد و بی شناسنامه باید خدمت شما استاد بزرگوار عرض کنم که اولا متن شما مشکل فنی دارد، "...آقای خامنه ای و اطرافیانش در گوش مردم می خوانند..." فکر کنم درست تر از جمله شما باشد
ثانیا "تأیید" درسته نه کلمه ای که شما نوشتید ( تعید)