نخیر رائفی پور ارزش حرف خودش رو مساوی بلکه بیشتر از ارزش حرف نائب امام زمان و حرف خود امام زمان میدونه. رائفی پور در واکنش به حرف نائب امام زمان علیه کوروش و هخامنشیان، مذهبی های مخالف کوروش رو خائن و خرمقدس خطاب کرد. یعنی حرف منافقین و کفار رو تکرار کرد. مرگ بر تمامی افراد منافق و نفوذی مخصوصا رائفی پور.
نمی دانم شما کی هستید ولی در این کلیپ حاج آقای پناهیان هیچ وقت اشاره ای به آقای رائفی پور نکردند.
از نظر ما آقای رائفی پور بسیار محترم هستند ومشخص است که شما دشمن ایشان هستید .
چشم های خودت رو باز کن وببین به جنگ کی رفتی.به جنگ با دوستان خدا.به دست ایشون خیلی از جوانها هدایت شدند.
کسی که اولین صهیونیست جهان و اولین فراماسون درجه یک رو با فرافکنی به عنوان ذوالقرنین قرآن جا زده دشمن خداست. امیرالمومنین گفته ذوالقرنین پادشاه نبوده، امام خامنه ای نائب امام زمان هم کوروش رو طاغوت و جبار و ستکگر دونسته و افتخار به هخامنشیان رو توهم دونسته ولی این رائفی پور دهن نجسشرو باز کرده و در حمایت از کوروش شیطان پرست مخالفان کوروش که طبیعتا خود امام زمان هم از اون هاست رو تکفیر کرده. جوان هایی که به خیال خودشون به دست معاویه هدایت شده بودند در حمایت از پسرش یزید امام زمانشون رو در عاشورا سلاخی کردند. برای حفاظت از جان امام زمان باید این رائفی پور منافق رو به درک واصل کرد.
بسمه تعالی، از شما میخواهم به معنای واژگانی که بکار بردهاید دوباره توجه کنید: 1)صهیونیست به یهودیانی گفته میشود که خود را نژاد برتر دانسته و دیگر ملتها را برده خود میپندارند. و منظور خلقت را خودشان میدانند. آنان حتی التزامی به تعالیم یهود و نه هیچ دین دیگری ندارند. به عبارت دیگر "سکولار" هستند. از مسلمات تاریخی درباره کوروش پادشاه هخامنشی بر میاید که ایشان به استقلال و زندگی برای تمام ملتهای جهان پایبند بوده و اساس شکلگیری ایالات تحت فرمان حکومت هخامنشیان نیز این احترام به هویت دیگر کشورها میباشد. آیا در عقاید و رفتار صهیونیستها این التزام دیده میشود؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
2) آقای رائفیپور هم به عنوان یک نظریه پرداز بحثی درباره انطباق ویژگیهای ذوالقرنین و اقدامات کوروش دارند و خود ایشان هم نگفته که این است و جز این نیست که ذوالقرنین همان کوروش است.
3) اگر کوروش شیطان پرست بوده باشد نمیتوانسته ولایت خدا را قبول کند. همانطور که در اشارات و منابعی که جناب آقای رائفیپور ارائه میدهند، پادشاه کوروش ولی خدا یعنی دانیال نبی علیهالسلام را از بابل نجات داده و به مرکز حکومت خود در پارس میاورد و مضجع شریف ایشان در شوش قرار دارد و حتی روایت است که امیرالمومنین علی علیهالسلام بر بدن سالم ایشان نماز خوانده و به شیوه مسلمانان ایشان را دفن فرمودند.
4) آقای رائفیپور این پرسش منطقی را به مخاطب خود مطرح کرده است که چرا کسانی که پیش از انقلاب اسلامی در ایران تبلیغات وسیعی برای حکومت هخامنشیان داشتند امروز به هیچ عنوان این تبلیغات را ادامه نمیدهند. آیا حقایقی از شاهان و حکومتهای ایرانی مطرح شده که مایه مباهات ایرانیان و یادآور اقتدار تاریخی ایران در جهان است؟ آیا به نظر شما رژیم بیمنطق و زورگویی چون اسرائیل تاب تحمل این اقتدار ما و تکرار تاریخی آن را دارد؟ آیا حکومت جهانی و تاریخی ایرانیان در سدههای پیش با نظریه متوهم نیل تا فرات صهیونیزم زورگو قابل قیاس است؟ آیا ما نباید در این زمان بر روی این افتخارات تاریخی خود مانور تبلیغاتی دهیم؟ نباید ماهیت و گذشته درخشان خود را به رخ دشمن کینهتوز و حسود بکشیم؟ کجای کاریم؟
خود و شما را به قضاوت بیطرفانه و پیروی از حق سفارش میکنم .والسلام.
این استاد خودخوانده که نخود هر آشی میشود مهره اصلی دشمنان است که در میان ما نفوذ کرده است. این دجال نجس که با نائب امام زمان مخالف خوانی میکند را باید هر چه زودتر به درک واصل کرد تا کنار کوروش جلاد هخامنشی در جهنم جای گیرد.
نظر یک زیدی که وی را حتما می شناسیم:
چند سال پیش که معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس بودم؛
ناگهان دیدم در صفحه نخست فارس یک گفت و گوی تفصیلی با آقای رائفی پور منتشر شده است ؛
با مدیرعامل یا سردبیر(شاید هم هردو) تماس گرفتم و اعتراض کردم که چرا این آقا به فارس دعوت شده است؟
آن زمان، تصویری که از اکبر در ذهن داشتم، بیشباهت به آنچه بسیاری از امثال این حقیر و حتی بسیاری از بزرگان جبهه انقلاب امروز از او دارند، نبود:
فردی که صرفا حول فراماسونری سخن میگوید و در حاشیههایی چون ارتباط علائم و اعداد در معابر شهر با نمادهای فراماسونری زندگی میکند.؛
یا میکروفونهای کنفرانس و پژوی ۲۰۶ را به گونهای دیگر میبیند و تعبیر میکند!
یکی دو سالی گذشت و برای اولین بار او را در جلسهای که آقای محسن رضایی با جوانان ترتیب داده بود، دیدم؛
سخنان اکبر در جلسه برایم بسیار عجیب بود؛
همه حرفهایش، منطقش، دیدگاهش، در همان چهارچوبی بود که ما خود را متعهد به آن میدانیم؛
از همان جلسه روابطمان شکل گرفت و امروز، یکی از دوستان صمیمی من است؛
که تقریبا هفتهای نیست با او جلسه نداشته باشم.
بیپرده بگویم؛
آن تصور اولیه من از اکبر رائفی پور، که تصور امروز بسیاری دیگر از عزیزان و بزرگان نیز هست، بیش از آنکه محصول حملات دشمنانِ گفتمان انقلاب اسلامی به او باشد، محصول حسادتهای خودیها بوده و هست؛
چه، اگر کسی فقط در سیبل ضربات دشمن باشد، لااقل در جبهه خودی معارض ندارد، اما فضای کنونی علیه اکبر در جبهه انقلاب، محصول فضاسازی دشمن نیست، نتیجه حسادتهاست ؛
خود من از فضاسازی دشمن علیه رائفیپور متاثر نبودم، بلکه سخنان و قضاوتهای موثرین خودی بعلاوه کلیپهای تقطیع شده، چنان تصویری از او برایم ساخته بود.
اکبر رائفی پور را اگر بخواهم در یک جمله خلاصه کنم این است که؛
او، با مهارت کمنظیری که در حل مسئله دارد، فضای جامعه را میکاود و پرسشهایی را که برای خودش و مردم مطرح میبیند، با مبانی اسلامی و انقلابی محل تحقیق و بررسی قرار میدهد و از پرسیدن و شاگردی کردن نزد متخصصان آن مسئله هم هیچ ابایی ندارد؛
وقتی پاسخ را مییابد، به بیان شیوایی که از عهده امثال حقیر خارج است، مخاطبانش را اقناع میکند.
اهمیت اکبر رائفیپور و کارهایش را زمانی با تمام وجود درک میکنم که با اقشار عادی و غیردانشگاهی مردم مواجه میشوم و قادر نیستم با زبان آکادمیک، از عهده سوالات و شبهاتشان برآیم؛
او هنر این را دارد که با متخصصان مرتبط است و پیامشان را به زبان مردم ترجمه میکند؛
شنیدم بسیاری از سوژههای برنامه از لاک جیغ تا خدا، با سخنرانیهای او راهیافتهاند، اما متولیان برنامه ملاحظه دارند، از او اسم ببرند!
امروز از برخی دلسوزان گاه و بیگاه میشنوم که شما نباید با امثال رائفی پور دیده بشوی و جنس تو فرق دارد و...
من مدعی نیستم اکبر رائفی پور هیچ اشکالی ندارد، چنانکه خود را پر از اشکال میبینم ؛
خود او هم چنین ادعایی ندارد و اگر خطایی به او گوشزد شود، حتما شجاعانه اصلاح میکند؛
اما از همه بزرگانی که اکبر رائفیپور را ندیده و درباره او قضاوت میکنند، تقاضا دارم جلسهای با او داشته باشند و حرفهایش را بشنوند.
وقتی خدای متعال به امام مَهدی(سلام الله علیه) اجازه قیام علنی جهانی داد قیافه شان دیدنی است و اینکه می بینند عیسی مسیح پسر مریم(سلام الله علیه) هم به یاوری او می آید و غالب مردم جهان پیروی حق و مطیع امام مَهدی خواهند شد
سپس اگر توبه نکنند مجازات سخت دنیا و مجازات شدید پس از مرگ در انتظارشان خواهد بود..
خدای متعال در سوره الکهف فرموده:
حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا ۗ قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿٨٦﴾ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا ﴿٨٧﴾ وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَىٰ ۖ وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿٨٨﴾
تا زمانی که ذوالقرنین به محل غروب خورشید رسید [منظره غروب] خورشید را چنین یافت که در چشمه ای گرم و لجن آلود غروب می کند، و نزد آن قومی را یافت [که فساد و ستم می کردند]. گفتیم: ای ذوالقرنین، یا [این قوم را به کیفر فساد و ستمشان] عذاب می کنی و یا در میانشان شیوه ای نیک در پیش می گیری. (۸۶)
ذوالقرنین گفت: امّا هر که [با کفر، فساد و گناه] ظلم کرده، عذابش می کنیم، آن گاه به سوی پروردگارش بازگردانده می شود، پس او را عذابی سخت خواهد کرد. (۸۷)
و امّا هر که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده است، پس بهترین پاداش برای اوست، و ما هم از سوی خود تکلیفی آسان به او خواهیم داد. (۸۸)
از نظر ما آقای رائفی پور بسیار محترم هستند ومشخص است که شما دشمن ایشان هستید .
چشم های خودت رو باز کن وببین به جنگ کی رفتی.به جنگ با دوستان خدا.به دست ایشون خیلی از جوانها هدایت شدند.
2) آقای رائفیپور هم به عنوان یک نظریه پرداز بحثی درباره انطباق ویژگیهای ذوالقرنین و اقدامات کوروش دارند و خود ایشان هم نگفته که این است و جز این نیست که ذوالقرنین همان کوروش است.
3) اگر کوروش شیطان پرست بوده باشد نمیتوانسته ولایت خدا را قبول کند. همانطور که در اشارات و منابعی که جناب آقای رائفیپور ارائه میدهند، پادشاه کوروش ولی خدا یعنی دانیال نبی علیهالسلام را از بابل نجات داده و به مرکز حکومت خود در پارس میاورد و مضجع شریف ایشان در شوش قرار دارد و حتی روایت است که امیرالمومنین علی علیهالسلام بر بدن سالم ایشان نماز خوانده و به شیوه مسلمانان ایشان را دفن فرمودند.
4) آقای رائفیپور این پرسش منطقی را به مخاطب خود مطرح کرده است که چرا کسانی که پیش از انقلاب اسلامی در ایران تبلیغات وسیعی برای حکومت هخامنشیان داشتند امروز به هیچ عنوان این تبلیغات را ادامه نمیدهند. آیا حقایقی از شاهان و حکومتهای ایرانی مطرح شده که مایه مباهات ایرانیان و یادآور اقتدار تاریخی ایران در جهان است؟ آیا به نظر شما رژیم بیمنطق و زورگویی چون اسرائیل تاب تحمل این اقتدار ما و تکرار تاریخی آن را دارد؟ آیا حکومت جهانی و تاریخی ایرانیان در سدههای پیش با نظریه متوهم نیل تا فرات صهیونیزم زورگو قابل قیاس است؟ آیا ما نباید در این زمان بر روی این افتخارات تاریخی خود مانور تبلیغاتی دهیم؟ نباید ماهیت و گذشته درخشان خود را به رخ دشمن کینهتوز و حسود بکشیم؟ کجای کاریم؟
خود و شما را به قضاوت بیطرفانه و پیروی از حق سفارش میکنم .والسلام.
چند سال پیش که معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس بودم؛
ناگهان دیدم در صفحه نخست فارس یک گفت و گوی تفصیلی با آقای رائفی پور منتشر شده است ؛
با مدیرعامل یا سردبیر(شاید هم هردو) تماس گرفتم و اعتراض کردم که چرا این آقا به فارس دعوت شده است؟
آن زمان، تصویری که از اکبر در ذهن داشتم، بیشباهت به آنچه بسیاری از امثال این حقیر و حتی بسیاری از بزرگان جبهه انقلاب امروز از او دارند، نبود:
فردی که صرفا حول فراماسونری سخن میگوید و در حاشیههایی چون ارتباط علائم و اعداد در معابر شهر با نمادهای فراماسونری زندگی میکند.؛
یا میکروفونهای کنفرانس و پژوی ۲۰۶ را به گونهای دیگر میبیند و تعبیر میکند!
سخنان اکبر در جلسه برایم بسیار عجیب بود؛
همه حرفهایش، منطقش، دیدگاهش، در همان چهارچوبی بود که ما خود را متعهد به آن میدانیم؛
از همان جلسه روابطمان شکل گرفت و امروز، یکی از دوستان صمیمی من است؛
که تقریبا هفتهای نیست با او جلسه نداشته باشم.
آن تصور اولیه من از اکبر رائفی پور، که تصور امروز بسیاری دیگر از عزیزان و بزرگان نیز هست، بیش از آنکه محصول حملات دشمنانِ گفتمان انقلاب اسلامی به او باشد، محصول حسادتهای خودیها بوده و هست؛
چه، اگر کسی فقط در سیبل ضربات دشمن باشد، لااقل در جبهه خودی معارض ندارد، اما فضای کنونی علیه اکبر در جبهه انقلاب، محصول فضاسازی دشمن نیست، نتیجه حسادتهاست ؛
خود من از فضاسازی دشمن علیه رائفیپور متاثر نبودم، بلکه سخنان و قضاوتهای موثرین خودی بعلاوه کلیپهای تقطیع شده، چنان تصویری از او برایم ساخته بود.
او، با مهارت کمنظیری که در حل مسئله دارد، فضای جامعه را میکاود و پرسشهایی را که برای خودش و مردم مطرح میبیند، با مبانی اسلامی و انقلابی محل تحقیق و بررسی قرار میدهد و از پرسیدن و شاگردی کردن نزد متخصصان آن مسئله هم هیچ ابایی ندارد؛
وقتی پاسخ را مییابد، به بیان شیوایی که از عهده امثال حقیر خارج است، مخاطبانش را اقناع میکند.
او هنر این را دارد که با متخصصان مرتبط است و پیامشان را به زبان مردم ترجمه میکند؛
شنیدم بسیاری از سوژههای برنامه از لاک جیغ تا خدا، با سخنرانیهای او راهیافتهاند، اما متولیان برنامه ملاحظه دارند، از او اسم ببرند!
امروز از برخی دلسوزان گاه و بیگاه میشنوم که شما نباید با امثال رائفی پور دیده بشوی و جنس تو فرق دارد و...
من مدعی نیستم اکبر رائفی پور هیچ اشکالی ندارد، چنانکه خود را پر از اشکال میبینم ؛
خود او هم چنین ادعایی ندارد و اگر خطایی به او گوشزد شود، حتما شجاعانه اصلاح میکند؛
اما از همه بزرگانی که اکبر رائفیپور را ندیده و درباره او قضاوت میکنند، تقاضا دارم جلسهای با او داشته باشند و حرفهایش را بشنوند.
سپس اگر توبه نکنند مجازات سخت دنیا و مجازات شدید پس از مرگ در انتظارشان خواهد بود..
خدای متعال در سوره الکهف فرموده:
حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا ۗ قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿٨٦﴾ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا ﴿٨٧﴾ وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَىٰ ۖ وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿٨٨﴾
تا زمانی که ذوالقرنین به محل غروب خورشید رسید [منظره غروب] خورشید را چنین یافت که در چشمه ای گرم و لجن آلود غروب می کند، و نزد آن قومی را یافت [که فساد و ستم می کردند]. گفتیم: ای ذوالقرنین، یا [این قوم را به کیفر فساد و ستمشان] عذاب می کنی و یا در میانشان شیوه ای نیک در پیش می گیری. (۸۶)
ذوالقرنین گفت: امّا هر که [با کفر، فساد و گناه] ظلم کرده، عذابش می کنیم، آن گاه به سوی پروردگارش بازگردانده می شود، پس او را عذابی سخت خواهد کرد. (۸۷)
و امّا هر که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده است، پس بهترین پاداش برای اوست، و ما هم از سوی خود تکلیفی آسان به او خواهیم داد. (۸۸)