فلونی جون سلام داداش . دوتا مورد رو به داداش رائفی پور توصیه کردی که باهات موافق و دهنتم میبوسم , بله باید طرف رو متوجه اش میکرد که تو نماز میخونی و راهت باید حداقل توی ایندست ریزه کاری ها درست و میزون باشه همین حرفت نشونه ی خوبیته . ولی فلونی جون اخر حرفت خوب نیومدی و خراب کردی که اصلا در خور تو نیست و پسندیده ی گلی مثل تو نیست اونم اینه که رائفی پور رو متهم کردی به دروغگوئی و از اون بدتر هم اسم یکی دیگه رو رو کردی که خودش یه غیبت و نارواگوی هست و ابرو بردن کسی که نیست و نمیتونه از خودش دفاع کنه و شایدم نمیخواد و راضی نباشه که غیر تو کسی دیگه بدونه که دروغگوهس و دومشم اینه که اگه حرف رائفی پور درست باشه و حقیقتو گفته باشه و خدا وکیلی این قضیه صحت داشته باشه و تو اونو اینطوری تهمت دروغگوئی بهش زدی و خرابش میکنی چی داری اگه ازت راضی نباشه برا این تهمت و افتراکه بهش زدی و شکایتتو پیش خدا کنه ؟؟ اگر چه این دادشمون خیلی بیش از اینها هم تهمت و فحشو زیرو بالاشو گفتن و گذشت کرده بخاطر خدا و دلش وشکایت که نمیکنه هیچ اگه بفهمه دعاتم میکنه ولی داداش فلونی گلم خودت خود به خدا بشین و با خودت خلوت کن اگه رسیدی به حرفم پیش خودت و خدای خودت و توی دلت ازش حلال واری طلب کن چون دوست دارم بهت میگم . منو هم ببخش و حلالم کن مشتی با حال و گل پسر /
ولی باید به پسر تو داستانس میگفتی تو ملکی که صاحب ملک راضی نباشه نمیشه نماز خوندا
و دروغ گویی کار بدیه و به پدرش نگه رفتن شمال
و در اخر پسره از پدرش رضایت بگیره واسه این کارا
اینارو به داستانت اضافه کنی باحال تر و باور پذیر تر میشه
دمت گرم
روی آمیتا چاخان رو کم کردی