مکتب سلیمانی، مخالف با نهی از منکر؟!!/ علامه مجاهد آیت الله وفسی


فوق جنجالی

شیطنت برخی مسئولین در تحریف شهید حاج قاسم سلیمانی

مکتب سلیمانی، مخالف با نهی از منکر؟!!

هشداری عظیم به امثال سعید محمد و امثالهم که از سخنان حاج قاسم سو استفاده می کنند ، سعید محمد می‌گه ایران را تیکه تیکه نکنیم ، لازمه اش اینکه یعنی بی حجاب و با حجاب در کنار هم باشند ، و در نزد ما یکسان هستند ، پس فرق شما با طاغوت چیه؟؟؟


+ 
21

- 
0

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • سلام بر بزرگواران گرداننده سایت

    سردار سلیمانی، بزرگترین ناهی از منکر است، و روش او این است که:
    ۱. با اتکا به ایمان عمیقی که به ریل گذاری انجام شده به سمت حقیقت(توسط امام جامعه) ، داشت
    2. هم از یکسو، به صورت عملی، از پوینگان بسیار قوی این مسیر بودند(کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم)،
    ۲. و هم از سوی دیگر، با تمام کسانی که برای خارج گردیدن از این ریل، دنبال بهانه بودند_ حتی کسانی که تحت تاثیرات مخرب رسانه های خارجی و سیستم های غلط آموزشی، پوینده ای ضعیف محسوب شده و یا اصلا پوینده محسوب نمی شدند_ به مثابه یک پوینده مسیر حقیقت برخورد می نمود(به فرمایش بزرگان: تجاهر و تغافل)

    این ، امر به معروف و نهی از منکر از نوع رفتاری هست که مرتبه ای قبل از امربه معروف و نهی از منکر ظاهری(اظهار قلبی، زبانی و عملی) است و برای بسیاری از شخصیت های تاثیرگذار جامعه، بدلیل نداشتن چنین جایگاه عملی تعیین کننده (بدلیل ضد و نقیض بودن بیان ، رفتار و عمل ایشان)، انجام این روش امر به معروف و نهی از منکر، خارج از توان ایشان است.

  • حرف مفت نزن وانحراف را بپذیر ودست ازتفکرات مرجئه بردار

  • درسته. ولی ملت در مسائل دینی و شرعی کاری به آقای سعید محمد ندارن.
    حالا آقای سعید محمد اشتباه هم بکنه ، چه اهمیتی داره؟ ایشون لباس روحانیت بر تن نداره بنابراین اگر اشتباهی هم کرده ، خیلی باعث گمراهی جامعه نمیشه.
    اصل مشکل جامعه ( در همه زمینه ها و در زمینه دین و امر به معروف و نهی از منکر) جای دیگه هست که باعث گمراهی جامعه میشه.

    تا وقتی « نهادِ مرجعیت شرعی رسمی » رو به صورت ساختارمند ( نظام مند و امام مند) و به ریاست ولیّ فقیه ، درست نکنید جامعه درست نخواهد شد و از آسیب فتنه ها در امان نخواهیم بود.
    برای جلوگیری از انواع فتنه ها و مثلا در سالهای اخیر، فتنه های اقتصادی ، جامعه نیاز مبرم به اقدامات رسمی و واحد از سوی نهاد مرجعیت شرعی در قالب اقدامات ایجابی ( و سلبی) داشت تا امر اقتصادی نظام و رهبری محقق بشه. تا تولید داخلی و اقتصاد تولیدی و اشتغال تولیدی که تنها راه تقویت اقتصاد کشور و نجات از فتنه های اقتصادی هست محقق بشه. تا جریان فساد اقتصادی و مالی و بانکی که کمر تولید و اشتغال و اقتصاد رو شکسته ، مهار و سرکوب بشه. تا مشکل مَسکن و ازدواج جوانان حل بشه.

    مراجع محترم!
    تا وقتی شما « نهادِ مرجعیت » رو به صورت ساختارمند ( نظام مند و امام مند) و به ریاست ولیّ فقیه ، درست نکنید و درخت نظام جمهوری اسلامی رو تقویت و تنومند نکنید ، جامعه دچار اختلال ساختاری خواهد بود و تا وقتی جامعه، دچار اختلال ساختاری باشه ، هرگز تماما قوی و موفق نخواهد شد و از ریزش ها خلاص نخواهد شد.

    یکی باید بره به مراجع بگه چرا ساکت هستن؟
    چرا « نهادِ مرجعیت» رو به صورت ساختارمند ، و به ریاست ولیّ فقیه ، تشکیل نمیدن تا جامعه قوی و عالم و موفق بشه؟ تا افراد لیبرالی مثل « م.خ» و « ح.ر» و امثالهم، با غصب لباس روحانیت ، راهزن دین و ایمان مردم نشن ؟

    « اجتهاد و اجازه اجتهاد» یک چیزه و « مرجعیت رسمی» یک چیز دیگه.
    « اجتهاد و اجازه اجتهاد» یک قابلیت و یک مدرک علمی هست.
    اما « مرجعیت رسمی» ، جایگاه « ولایت تشریعی ، در مقیاس جامعه» هست و یک جایگاه « حکمرانی شرعی و تشریعی» محسوب میشه. به همین علت، جایگاه « مرجعیت رسمی»، حتما نیاز به حکم و اجازه ولیّ فقیه داره. و اون اجازه و حکم باید حداقل، سالی یک بار تجدید و تمدید بشه ( مثل تجدید بیعت و تمدید حکم).

    ( « ولیّ فقیه» صرفا یک شخص نیست بلکه یک نهاد هست و شامل مجتهدان جامع الشرایط مثل : امام خمینی ، آیت ا..بهجت ، رهبرانقلاب ، آیت ا..میرزا محمدعلی شاه آبادی ، آیت ا..میرزای شیرازی ، آیت ا..سیدابوالحسن اصفهانی ، و مانند اینها میشه )

    شنیدم آیت ا..بهجت ، با وجود درخواست نزدیکان برای مرجع شدن، اما از پذیرش جایگاه مرجعیت ، خودداری میکرد و حاضر نبود رساله بده و مدیریت وجوهات شرعی رو بپذیره .
    تا اینکه وقتی رهبری از آیت ا..بهجت ، درخواست کرد که در جایگاه مرجعیت رسمی قرار بگیره و ایشون درخواست رهبری رو قبول کرد.( در حالیکه آیت ا..بهجت خودش یک ولی فقیه بود و کفو ولایت فقیه بود و استاد رهبری در امر ولایت بود)
    این رفتار آشکار آیت ا..بهجت بی معنا بود یا معنا داشت؟
    چه معنایی داشت؟
    معنا و مفهوم و زبان حال اون رفتار آیت ا..بهجت این بود که « نهادِ مرجعیت شرعی» حساب و کتاب و ساختار و نظام و امام داره و هر مجتهدی که میخواد وارد جایگاههای نهاد مرجعیت بشه و مرجع بشه، باید اجازه رهبری رو داشته باشه ( چون رهبری، مورد تایید اولیاء نهاد ولایت فقیه برای امر حکمرانی در مرتبه کلی تامّه از مراتب کلی حیات تشریعی جامعه هست).

    صرف اینکه اساتید مشهوری مثل آیت ا..خویی و سایر اساتید معظم دانش فقه و اصول، به بعضی اشخاص ، مدرک یعنی « اجازه اجتهاد» دادن ، دلیل نمیشه که همه اون اشخاص محترم، لزوما حق داشته باشن در جایگاههای نهاد مرجعیت قرار بگیرن.
    کار بعضی از مراجع محترم، از اساس ایراد داره.
    به نظر من امروز شاید بعضی از مراجع، شاید غاصب جایگاه مرجعیت ، محسوب بشن.
    رساله چاپ میکنن و مدیریت وجوهات شرعی مردم رو انجام میدن با کدوم اجازه؟
    وقتی از اول بدون اجازه رفتی در یک جایگاه و غاصب اون جایگاه شدی، بعدش هر خدمتی در اون جایگاه انجام دادی، باطله و حکمش حکم « نماز در جایگاه غصبی » هست.
    ( حکم قطعی نمیکنم. نظر شخصی خودمه)
    من اگه خودم عاقبت به خیر بشم کاری به کار هیچ احدالناسی ندارم.

  • خداوند شما و امثال شما را برای این مردم و مملکت حفظ فرمایند انشاالله