فرهنگ فاقد تعریف علمی – منطقی به بی فرهنگی زیان بار می انجامد
---
علت مظلوم ماندن فرهنگ در کشور ما خالی بودن اذهان مسئولان دولت بویژه مسئولان ذی ربط فرهنگ کشور از یک تعریف جامع و مانع علمی - منطقی از فرهنگ که نهادینه ترین عامل حیاتی شکل دهی روند حرکت تعاملی منضبط زندگی بشر است می باشد.
نبود این تعریف علمی - منطقی در اذهان مسئولان دولتی ذی ربط آنان را از ترسیم شکل و چارچوب منضبط برای روند تعاملی نظام مند و برای جا انداختن این شکل و چهارچوب در جامعه باز می دارد و آنان را در سر در گمی رها می کند و به تحمیل ایده هایی ناهماهنگ و غیر قابل درک و اثبات ناپذیر به جامعه وادار می سازد .
فرایند تحمیل چنین ایده های نا منضبط غیر قابل اثبات ؛ بی تردید به هدر رفتن وقت و تلاش و داراییهای جامعه و نرسیدن اقشار مختلف جامعه به زندگی سازمان یافته ی برخوردار از آرامش و آسایش و امنیت و به سوء استفاده های کلان نا اهلان درونی و بیگانه از این وضع ناهنجار ختم می گردد و جامعه را از هر تلاش مثبت و سازنده ای برای پیشرفت و پویایی زندگی محروم می سازد.
متاسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشور تاکنون هیچ تلاش سازمان یافته علمی آشکاری برای ایجاد تعریف علمی - منطقی منضبط نظام مند از فرهنگ و لازمه های اصولی آن و جا انداختن شکل و چارچوب علمی منطقی از عناصر اساسی این تعریف در اذهان دولتیان و بویژه در اذهان مسئولان ذی ربط که باید با به کار گیری منظم و سائل ارتباط جمعی و در سطوح آموزشی مختلف دولتی و غیر دولتی انجام گیرد دیده نشده است.
یکی از بدترین پیامدهای این وضع فرهنگی اسف بار ؛ سوء استفاده بیگانگان سلطه جو و عوامل درونی این بیگانگان از این وضع برای تسخیر اذهان افراد جامعه در راستای تحقق بخشیدن به اهداف نا مشروع خود با گسترش و تعمیق جهل و نادانی و با ترسیخ محرومیت از آگاهییهای فرهنگی و سیاسی و دینی و اقتصادی لازم و درست در جوامع بشری است که همیشه با خلع سلاح بودن هدف این بیگانگان قرار می گیرند و خود و همه ی دارایهای مفید خود قربانی پیامدهای جهل ونادانی خویش می شوند.
---
علت مظلوم ماندن فرهنگ در کشور ما خالی بودن اذهان مسئولان دولت بویژه مسئولان ذی ربط فرهنگ کشور از یک تعریف جامع و مانع علمی - منطقی از فرهنگ که نهادینه ترین عامل حیاتی شکل دهی روند حرکت تعاملی منضبط زندگی بشر است می باشد.
نبود این تعریف علمی - منطقی در اذهان مسئولان دولتی ذی ربط آنان را از ترسیم شکل و چارچوب منضبط برای روند تعاملی نظام مند و برای جا انداختن این شکل و چهارچوب در جامعه باز می دارد و آنان را در سر در گمی رها می کند و به تحمیل ایده هایی ناهماهنگ و غیر قابل درک و اثبات ناپذیر به جامعه وادار می سازد .
فرایند تحمیل چنین ایده های نا منضبط غیر قابل اثبات ؛ بی تردید به هدر رفتن وقت و تلاش و داراییهای جامعه و نرسیدن اقشار مختلف جامعه به زندگی سازمان یافته ی برخوردار از آرامش و آسایش و امنیت و به سوء استفاده های کلان نا اهلان درونی و بیگانه از این وضع ناهنجار ختم می گردد و جامعه را از هر تلاش مثبت و سازنده ای برای پیشرفت و پویایی زندگی محروم می سازد.
متاسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشور تاکنون هیچ تلاش سازمان یافته علمی آشکاری برای ایجاد تعریف علمی - منطقی منضبط نظام مند از فرهنگ و لازمه های اصولی آن و جا انداختن شکل و چارچوب علمی منطقی از عناصر اساسی این تعریف در اذهان دولتیان و بویژه در اذهان مسئولان ذی ربط که باید با به کار گیری منظم و سائل ارتباط جمعی و در سطوح آموزشی مختلف دولتی و غیر دولتی انجام گیرد دیده نشده است.
یکی از بدترین پیامدهای این وضع فرهنگی اسف بار ؛ سوء استفاده بیگانگان سلطه جو و عوامل درونی این بیگانگان از این وضع برای تسخیر اذهان افراد جامعه در راستای تحقق بخشیدن به اهداف نا مشروع خود با گسترش و تعمیق جهل و نادانی و با ترسیخ محرومیت از آگاهییهای فرهنگی و سیاسی و دینی و اقتصادی لازم و درست در جوامع بشری است که همیشه با خلع سلاح بودن هدف این بیگانگان قرار می گیرند و خود و همه ی دارایهای مفید خود قربانی پیامدهای جهل ونادانی خویش می شوند.